پری : جووووووووون .. چقدر خوشم میاد ... نمی دونم چرا تا حالا از این مدل لذت بردن محروم بودم .. تند تر بکوبون ....
افشین لباشو به نوبت رو هر یک از سینه های پری قرار داده و نوکشونو می مکید ... پری :اوووووووفففففففف .. تند تر .. گازش بگیر ... از جا درش بیار نوکشو .. می خوام ببینم که از سینه هام خون می ریزه .. گازش بگیر ...
افشین : نهههههههه عشقم . این که نمیشه ...
دستاشو رو دو طرف کون پری قرار داده و در حالی که به آرومی به دوطرف بازشون می کرد از آینه روبرو به خوبی صحنه فرو رفتن کیرشو توی کس پری می دید و لذت می برد .از حالت کلفتی که ایجاد می شد ..
پری : جونم بکن .. بکن .. خیلی خوشم میاد . می خوام لذت ببرم . چقدر حال می داد که شوهرم این جا بود و از نزدیک منو می دید و حال می کرد از این که زیر کیر یه نفر دیگه خوابیده ام ..
افشین : اگه یه وقتی مهرداد بخواد و بیاد تو رو بکنه چی ؟ بهش اجازه میدی ...
پری : من مال توام . این که نمیشه هر دقیقه و ثانیه برم توی بغل یکی . من معشوقه تو هستم و می خوام با تو حال کنم .
-فدای تو و اون حس وفاداری تو بشه افشین .. نمی دونی من چقدر از خانومایی با این حس و حال خوشم میاد .. جوووووووووون .. خیلی حال میده .
پری برای لحظاتی به این فکر کرد که شوهرش هم با زنای دیگه ای راه داره .
پری : من که توی بغل توام .. مهرداد می خواد با کجای من ور بره ...
افشین در حالی که انگشتاشو روی سوراخ کون پری حرکت می داد گفت خب معلومه دیگه می کنه توی کونت ...
-واااااااااووووو .. یک زن با دو تا مرد ؟
-خب دیگه تازگی ها مد شده .. اگه بدونی چه حالی میده ! چه کیفی داره !
در همین لحظاات مهرداد و مهوش هم خودشونو به گوشه در رسونده و کاملا محو حرفای افشین و پری شده بودند ....
افشین با دست یه اشاره ای به مهرداد کرد و اونو به سمت خودش کشوند .. مهرداد هم از پشت به سمت پری رفت .. زن هنوز متوجه نشده بود که یکی دیگه از پشت قصد ور رفتن با اونو داره تا این که کیر کلفت مهرداد رو روی سوراخ کونش حس کرد . -وااااااااااووووو نهههههههههه .... کون درد داره .. کون درد داره . من می ترسم ... دو تایی ..ووووووویبیییییی خجالت می کشم ..
مهوش : نترس من این جا هستم ... مهوش انگشتاشو کرم مالی کرد و اونو به سوراخ کون پری مالید ...
پری اول سختش بود حس یه کیر دیگه روی تنش اونو به شدت حشری کرده بود با این حال دوست داشت کمی عشوه گری کنه نظر افشینو جویا شه .
مهوش : حالا دیگه باید نرم شده باشه . اشکالی هست ؟
پری در حالی که عشوه گری می کرد گفت
-به شرطی که افشین جان که کیرش توی کسمه اجازه ورود کیر مهرداد خان به کونمو بده ...
افشین : داداش مهرداد صاحب اختیاره . البته با اجازه صاحب کون که شما باشی ... ثانیه هایی بعد پری پذیرای دو کیر شده بود و مهوش هم با لذت داشت به ورود و خروج اون دو کیر توی تن پری نگاه می کرد . در همین لحظه بنفشه زن افشین واسش زنگ زد . افشین صداشو آورد پایین تر .
-چیه عزیزم ..
-کجایی تو بازم رفتی دنبال عشق و حال ؟! ..
افشین دیگه خسته شده بود از این موش و گربه بازی . از طرفی می دونست هر بار که زنش کیر دیگه ای بخوره تا حدود زیادی سر حال میشه و تا چند روزی رو میشه روش حساب کرد ...
افشین سرشو به عقب برد و خیلی آروم به زنش گفت
-ببین من اگه آدرس بدم می تونی دوست پسرت رو بیاری این جا ؟ شش تایی می تونیم یه حال درست و حسابی بکنیم . اگه بدونی چه کیفی داره ! ببین فقط حواست باشه که مهرداد می دونه که تو زن منی ولی فرزین چیزی نفهمه . همون جوری که توی محفل متوجه نشد ....
بنفشه : خانوما چی ؟ اونا می دونن که تو زن داری ؟
-نه .. حواست باشه ... بنفشه جون..
مهرداد : چی شده ...
افشین : دوست دخترم بنفشه رو گفتم که با یکی دیگه از دوستاش بیاد این جا ... با هم یه عشق و حال 6 نفره بکنیم ...
پری : اوووووووففففففف هنوز مزه این سه نفره هنوز از گلوم پابین نرفته ....
افشین : ناراحت نباش هر طوری که شده اونو پایین می فرستیم . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
افشین لباشو به نوبت رو هر یک از سینه های پری قرار داده و نوکشونو می مکید ... پری :اوووووووفففففففف .. تند تر .. گازش بگیر ... از جا درش بیار نوکشو .. می خوام ببینم که از سینه هام خون می ریزه .. گازش بگیر ...
افشین : نهههههههه عشقم . این که نمیشه ...
دستاشو رو دو طرف کون پری قرار داده و در حالی که به آرومی به دوطرف بازشون می کرد از آینه روبرو به خوبی صحنه فرو رفتن کیرشو توی کس پری می دید و لذت می برد .از حالت کلفتی که ایجاد می شد ..
پری : جونم بکن .. بکن .. خیلی خوشم میاد . می خوام لذت ببرم . چقدر حال می داد که شوهرم این جا بود و از نزدیک منو می دید و حال می کرد از این که زیر کیر یه نفر دیگه خوابیده ام ..
افشین : اگه یه وقتی مهرداد بخواد و بیاد تو رو بکنه چی ؟ بهش اجازه میدی ...
پری : من مال توام . این که نمیشه هر دقیقه و ثانیه برم توی بغل یکی . من معشوقه تو هستم و می خوام با تو حال کنم .
-فدای تو و اون حس وفاداری تو بشه افشین .. نمی دونی من چقدر از خانومایی با این حس و حال خوشم میاد .. جوووووووووون .. خیلی حال میده .
پری برای لحظاتی به این فکر کرد که شوهرش هم با زنای دیگه ای راه داره .
پری : من که توی بغل توام .. مهرداد می خواد با کجای من ور بره ...
افشین در حالی که انگشتاشو روی سوراخ کون پری حرکت می داد گفت خب معلومه دیگه می کنه توی کونت ...
-واااااااااووووو .. یک زن با دو تا مرد ؟
-خب دیگه تازگی ها مد شده .. اگه بدونی چه حالی میده ! چه کیفی داره !
در همین لحظاات مهرداد و مهوش هم خودشونو به گوشه در رسونده و کاملا محو حرفای افشین و پری شده بودند ....
افشین با دست یه اشاره ای به مهرداد کرد و اونو به سمت خودش کشوند .. مهرداد هم از پشت به سمت پری رفت .. زن هنوز متوجه نشده بود که یکی دیگه از پشت قصد ور رفتن با اونو داره تا این که کیر کلفت مهرداد رو روی سوراخ کونش حس کرد . -وااااااااااووووو نهههههههههه .... کون درد داره .. کون درد داره . من می ترسم ... دو تایی ..ووووووویبیییییی خجالت می کشم ..
مهوش : نترس من این جا هستم ... مهوش انگشتاشو کرم مالی کرد و اونو به سوراخ کون پری مالید ...
پری اول سختش بود حس یه کیر دیگه روی تنش اونو به شدت حشری کرده بود با این حال دوست داشت کمی عشوه گری کنه نظر افشینو جویا شه .
مهوش : حالا دیگه باید نرم شده باشه . اشکالی هست ؟
پری در حالی که عشوه گری می کرد گفت
-به شرطی که افشین جان که کیرش توی کسمه اجازه ورود کیر مهرداد خان به کونمو بده ...
افشین : داداش مهرداد صاحب اختیاره . البته با اجازه صاحب کون که شما باشی ... ثانیه هایی بعد پری پذیرای دو کیر شده بود و مهوش هم با لذت داشت به ورود و خروج اون دو کیر توی تن پری نگاه می کرد . در همین لحظه بنفشه زن افشین واسش زنگ زد . افشین صداشو آورد پایین تر .
-چیه عزیزم ..
-کجایی تو بازم رفتی دنبال عشق و حال ؟! ..
افشین دیگه خسته شده بود از این موش و گربه بازی . از طرفی می دونست هر بار که زنش کیر دیگه ای بخوره تا حدود زیادی سر حال میشه و تا چند روزی رو میشه روش حساب کرد ...
افشین سرشو به عقب برد و خیلی آروم به زنش گفت
-ببین من اگه آدرس بدم می تونی دوست پسرت رو بیاری این جا ؟ شش تایی می تونیم یه حال درست و حسابی بکنیم . اگه بدونی چه کیفی داره ! ببین فقط حواست باشه که مهرداد می دونه که تو زن منی ولی فرزین چیزی نفهمه . همون جوری که توی محفل متوجه نشد ....
بنفشه : خانوما چی ؟ اونا می دونن که تو زن داری ؟
-نه .. حواست باشه ... بنفشه جون..
مهرداد : چی شده ...
افشین : دوست دخترم بنفشه رو گفتم که با یکی دیگه از دوستاش بیاد این جا ... با هم یه عشق و حال 6 نفره بکنیم ...
پری : اوووووووففففففف هنوز مزه این سه نفره هنوز از گلوم پابین نرفته ....
افشین : ناراحت نباش هر طوری که شده اونو پایین می فرستیم . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر