پیمان برای لحظاتی به این فکر می کرد که خیلی سختشه که بخواد بیاد سراغ همسرش .. و اون وقت عشقش پرستو هم بره و با شوهرش حال کنه . هم اونو نمی تونه ببینه و هم این که به این فکر کنه که زنش که لحظاتی پیش زیر کیر پرویز بوده چه جوری داره با اون حال می کنه .. ..
پرستو : زود باش داری چیکار می کنی .. من آبتو می خوام .. آخخخخخخخ .. جوووووووون ... بریز بریز توش حالا دیگه وقتشه ....
پیمان حس کرده بود که راه دیگه ای نداره ...
پرستو : چته عزیزم به خودمون فکر کن .. به این که باید از لحظه هامون لذت ببریم . حال کنیم ...
پیمان دوست داشت خیلی حرفا بزنه ولی نمی خواست که به گوش زنش و پرویز برسه . نمی خواست اونا بفهمن که اون و پرستو عاشق هم بوده هنوزم همو دوست دارن . ولی می خواست هر کاری کنه که عشق و دوست داشتن رو با این سبک سکس ضربدری توجیهش کنه نمی تونست ... ولی می دونست که اگه بخواد هر دو تا زنو با هم داشته باشه و توقع نداشته باشه که پرویز به اونا دست بزنه این نوعی خود خواهی میشه ..
-اوووووووففففففف پرستو عزیزم داره می ریزه ...
-راحت باش .. راحت باش بذار تا اون جایی که میاد بریزه .. خالیش کن توی کسم . نمی دونی که چقدر حال می کنم ..
پیمان با عشق و به آرامی آبشو توی کس پرستو خالی کرد. پرستو خیلی آروم طوری که فقط پیمان بشنوه زمزمه کرد
-چقدر این نگاه عاشقانه ات رو دوست دارم ..
و پیمان هم لباشو گذاشت زیر گوش پرستو و گفت حالا می خوای پیش من از شوهرت لذت ببری ؟ فکر نمی کنی که من چقدر عذاب می کشم ؟
پرستو نمی تونست زیاد توضیح بده . چون اگه می خواست به بحثشون کش بده شاید خیلی طولانی می شد و دو نفر دیگه مشکوک می شدند ...
-عزیزم این طور نیست که تو فکر می کنی . تو باید اینو در عمل ببینی . هنوز هیچی نشده که قضاوت نمی کنن . تازه به این فکر کردی که من هم باید شاهد چه چیزی باشم ؟! پس سعی کن این قدر خود خواه نباشی . اگه می بینی حالا بر نامه جوره و کنار همیم علتش همینه یعنی همین سکس ضربدریه ...
پرویز : می بینم شما دو تا خیلی با هم گرم گرفتین انگار که سالهاست همو می شناسین پرستو : عزیزم ! تو که می دونی من چقدر مهمون نوازم .. دوست ندارم مهمون ما احساس غریبی کنه ..
پرویز : خب منم همین طورم . ولی نمی دونم چرا پونه جون این قدر ساکته ..
پرستو : شاید زمان لازمه تا خجالتش بریزه ...
پرویز : شایدم شوهرشو لازم داره تا حس بیشتری بگیره ...
پرستو : پیمان جون حالا درش بیار و فرو کن توی دهن من تا میکش بزنم . هم خودم لذت ببرم و هم به تو لذت بدم . باعشق , هوسمو نشونت بدم .
پرستو اینا رو با صدای بلند تری گفت ... اما پرویز و پونه هیشکدومشون نسبت به واژه عشق واکنش خاصی نشون ندادند .. شاید تصورشو نمی کردند که این عشق همون علاقه ایه که از دیر باز وجود داشته . پیمان کیرشو از توی کس پرستو بیرون کشید و اونو به سمت دهنش برد . تا کیر پیمان از کس پرستو اومد بیرون , پونه که پس ریزی سریع منی شوهرشو از توی کس پرستو دید با یه حسادت خاصی به سمت آب کیر شوهرش که در حال بیرون ریختن از کس پرستو بود رفت و زبونشو روی کس می کشید و منی شوهرشو می مکید و می خورد . در همین لحظه هم پیمان کیرشو به لبای پرستو چسبوند و اونم به آرومی دهنشو باز کرد و مکیدن کیر پیمانو شروع کرد . با این که خوشش میومد از این که پونه داره کسشو میک و زبون می زنه ولی اونم دچار حسادت عجیبی شده بود .
پیمان کیرشو تا جا داشت توی دهن پرستو و تا سر حلقش فرو کرده بود ....
پرویز خودشو به صحنه رسونده بود ..و در همون حال که پونه در حال مکیدن کس پرستو بود اونم از پشت کون پونه رو به دو سمت بازش کرد و زبونشو روی کس و کونش می کشید . همین کارش باعث شد گه پیمان زود تر کیرشو از توی دهن پرستو بیرون بکشه تا بره سراغ زنش .. حس می کرد که هنوز اون جور که باید و شاید نتونسته خودشو با شرایط این مدل سکس وفق بده .. ولی فکر می کرد که در این زمینه همسرش یک قدم از اون جلو تره .
لحظاتی بعد زن و شوهرا به هم رسیدند ... پونه در یه حالت طاقباز و زیر شوهرش پیمان قرار گرفته بود . به سقف نگاه می کرد و سعی داشت که خیره تو چشای شوهرش نگاه نکنه . یه شرمندگی خاصی داشت . ولی این حالت در پیمان به چشم نمی خورد .. .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
پرستو : زود باش داری چیکار می کنی .. من آبتو می خوام .. آخخخخخخخ .. جوووووووون ... بریز بریز توش حالا دیگه وقتشه ....
پیمان حس کرده بود که راه دیگه ای نداره ...
پرستو : چته عزیزم به خودمون فکر کن .. به این که باید از لحظه هامون لذت ببریم . حال کنیم ...
پیمان دوست داشت خیلی حرفا بزنه ولی نمی خواست که به گوش زنش و پرویز برسه . نمی خواست اونا بفهمن که اون و پرستو عاشق هم بوده هنوزم همو دوست دارن . ولی می خواست هر کاری کنه که عشق و دوست داشتن رو با این سبک سکس ضربدری توجیهش کنه نمی تونست ... ولی می دونست که اگه بخواد هر دو تا زنو با هم داشته باشه و توقع نداشته باشه که پرویز به اونا دست بزنه این نوعی خود خواهی میشه ..
-اوووووووففففففف پرستو عزیزم داره می ریزه ...
-راحت باش .. راحت باش بذار تا اون جایی که میاد بریزه .. خالیش کن توی کسم . نمی دونی که چقدر حال می کنم ..
پیمان با عشق و به آرامی آبشو توی کس پرستو خالی کرد. پرستو خیلی آروم طوری که فقط پیمان بشنوه زمزمه کرد
-چقدر این نگاه عاشقانه ات رو دوست دارم ..
و پیمان هم لباشو گذاشت زیر گوش پرستو و گفت حالا می خوای پیش من از شوهرت لذت ببری ؟ فکر نمی کنی که من چقدر عذاب می کشم ؟
پرستو نمی تونست زیاد توضیح بده . چون اگه می خواست به بحثشون کش بده شاید خیلی طولانی می شد و دو نفر دیگه مشکوک می شدند ...
-عزیزم این طور نیست که تو فکر می کنی . تو باید اینو در عمل ببینی . هنوز هیچی نشده که قضاوت نمی کنن . تازه به این فکر کردی که من هم باید شاهد چه چیزی باشم ؟! پس سعی کن این قدر خود خواه نباشی . اگه می بینی حالا بر نامه جوره و کنار همیم علتش همینه یعنی همین سکس ضربدریه ...
پرویز : می بینم شما دو تا خیلی با هم گرم گرفتین انگار که سالهاست همو می شناسین پرستو : عزیزم ! تو که می دونی من چقدر مهمون نوازم .. دوست ندارم مهمون ما احساس غریبی کنه ..
پرویز : خب منم همین طورم . ولی نمی دونم چرا پونه جون این قدر ساکته ..
پرستو : شاید زمان لازمه تا خجالتش بریزه ...
پرویز : شایدم شوهرشو لازم داره تا حس بیشتری بگیره ...
پرستو : پیمان جون حالا درش بیار و فرو کن توی دهن من تا میکش بزنم . هم خودم لذت ببرم و هم به تو لذت بدم . باعشق , هوسمو نشونت بدم .
پرستو اینا رو با صدای بلند تری گفت ... اما پرویز و پونه هیشکدومشون نسبت به واژه عشق واکنش خاصی نشون ندادند .. شاید تصورشو نمی کردند که این عشق همون علاقه ایه که از دیر باز وجود داشته . پیمان کیرشو از توی کس پرستو بیرون کشید و اونو به سمت دهنش برد . تا کیر پیمان از کس پرستو اومد بیرون , پونه که پس ریزی سریع منی شوهرشو از توی کس پرستو دید با یه حسادت خاصی به سمت آب کیر شوهرش که در حال بیرون ریختن از کس پرستو بود رفت و زبونشو روی کس می کشید و منی شوهرشو می مکید و می خورد . در همین لحظه هم پیمان کیرشو به لبای پرستو چسبوند و اونم به آرومی دهنشو باز کرد و مکیدن کیر پیمانو شروع کرد . با این که خوشش میومد از این که پونه داره کسشو میک و زبون می زنه ولی اونم دچار حسادت عجیبی شده بود .
پیمان کیرشو تا جا داشت توی دهن پرستو و تا سر حلقش فرو کرده بود ....
پرویز خودشو به صحنه رسونده بود ..و در همون حال که پونه در حال مکیدن کس پرستو بود اونم از پشت کون پونه رو به دو سمت بازش کرد و زبونشو روی کس و کونش می کشید . همین کارش باعث شد گه پیمان زود تر کیرشو از توی دهن پرستو بیرون بکشه تا بره سراغ زنش .. حس می کرد که هنوز اون جور که باید و شاید نتونسته خودشو با شرایط این مدل سکس وفق بده .. ولی فکر می کرد که در این زمینه همسرش یک قدم از اون جلو تره .
لحظاتی بعد زن و شوهرا به هم رسیدند ... پونه در یه حالت طاقباز و زیر شوهرش پیمان قرار گرفته بود . به سقف نگاه می کرد و سعی داشت که خیره تو چشای شوهرش نگاه نکنه . یه شرمندگی خاصی داشت . ولی این حالت در پیمان به چشم نمی خورد .. .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر