چند ساعت قبل تارا کیر رامینو گذاشته بود تو دهنش و آبشو خورده بود منم باید همین کارو باهاش انجام می دادم با دو تا کف دستم کمر کیر فرامرز رو گرفته و گذاشتمش تو دهنم .وبا حرص و ولع و لذت خاصی که دوست داشتم نشونش بزنم میک می زدم چشای فرامرز بد جوری خمار شده بود . داشت از حال می رفت .به شدت ناله می کرد .نمی دونست چیکار کنه . بادستاش محکم به زمین فشار می اورد . تارا رو به حرف آورد
-فرامرزجون من این همه کیرتو واست ساک زدم تو این جوری نشده بودی حتی اولین بارشو هم این حالت بهت دست نداده بود . به من بگو چی داره این سمیرا . دهن این سمیرا چی داره . رامین می بینی زنت چه حالی میده به این فرامرز کیف می کنی ؟/؟!سمیرا جون امشب تو رختخواب یکی از این حالا به رامین جون هم بده که این قدر تو خماری نمونه و حسرت نکشه . رامین کیف کن به زنت افتخار کن
فرامرز: آقا رامین زنت حرف نداره . کار درسته . من که عاشق کوس و کون و اندام خوش دستش شدم . باور کن اگه طلاقش بدی خودم عقدش می کنم ورش می دارم واسه خودم . دربست مال خودم باشه . حیفه واقعا حیفه ..
-فری جون آدم که این قدر خود خواه نمیشه . بذل و بخششو از رامین جون یاد بگیر اگرم یه موقع طلاقش داد و تو اونو گرفتی اون وقت این تویی که باید زنتو در اختیارش بذاری . دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم و دیگران بخورند
-زیاد هم ربطی نداشت تارا جون ...
اون دو نفر شده بودند نقل مجلس و من و رامین هم در سکوت منتظر بودیم که ببینیم بعدا چی پیش میاد . متوجه بودم اون لذتی رو که قبلا می برد حالا نمی بره . بیشتر حواسش به این بود که من تا چه حد از هماغوشی با فرامرز اونم جلوی چشای اون لذت می برم . راستی راستی لذت هم می بردم .. به ساک زدن خودم ادامه دادم .بیچاره نتونست دوام بیاره . آبشو خالی کرد تو دهنم .. بیضه هاشو گرفته بودم تو میون دو تا دستام و تنه کیرشو به طرف دهنم فشار می دادم تا باقیمانده آبش هم راحت تره بره تو دهنم . دوست پسرم مست و بیهوش شده بود و حال و روز خودشو نمی فهمید . فقط موقعی که داشت آبشو می ریخت می گفت
-جاااااان باورم نمیشه که دهن خوشگلتو همه آبمو داره میفرسته داخل . به کوس شیرینتم بگو آماده باشه .. اوووووفففففف ..چند لحظه بعد خودش مست و پاتیل و بیحال نقش زمین شد .. چند قطره ای از آب منی دور و بر لب و لوچه ام ریخته بود که اون به صورتم مالیدم و رفتم رو آماده سازی کیر فری خوشگله خودم . دوباره گرفتمش تو دهنم و باهاش ور رفتم
-نکن نکن نکن سمیرا ..
از اون طرف تارا و رامین که انگاری به اندازه کافی به هم حال داده بودند دیگه نیمه تعطیل کرده بودند و بیشتر به ما توجه می کردند و تارا دوباره سر فرامرز داد زد
- پسر آبرومونو بردی هر کی ندونه فکر می کنه تو کوس ندیده ای . چرا امروز این جوری شدی .
-تارا یه چی میگی و یه چی می شنوی کوس داریم تا کوس ..کون داریم تا کون ..تن و بدن داریم تا تن و بدن ..این سمیرا جون یه چیز دیگه ایه ..
حق هم داشت این فرامرز ...انگیزه تنوع طلبی و هوس زیاد من و تحریک کردن حس حسادت رامین همه و همه دست به دست هم داده بودن که تا اونجایی که می تونم واسه این مجلس و واسه عشقبازی خودم با فرامرز سنگ تموم بذارم .
وقتی کیر فرامرز رو ظرف کمتر ازیکی دو دقیقه با ساک زدن خودم شقش کردم ازش فاصله گرفته و لوندی خودمو شروع کردم . کونمو با یه حالت وسوسه انگیزی می گردوندم و می رفتم نزدیک دوست پسرم و یه تماسی با سر کیرش برقرار می کردم و دوباره از جام بلند می شدم و ازش فاصله می گرفتم . آتیشش زده بودم .
-نکن سمیرا ..نکن بهت حمله می کنم ..
-بکن منم میخوام که حمله کنی جرررررم بدی با کیییییررررررررت بذاری تو کوسسسسسم منو ارضام کنی کبودم کنی .هر جای تنمو که می خوای میک بزن کبودم کن .رحم نکن بهم . شوهرمم که اینجاسن . دیگه لزومی نداره که ازش قایم کنم که کی کبودم کرده .
اینو که گفتم در حرکت بعدی از پشت چسبید بهم و رحم نکرد کیرشو یه ضرب فرو کرد تو کوسم
-خودت خواستی خودت خواستی
-آره من خواستم من خواستم من میخوام من میخوام .من میخوام که همین جور ادامه بدی .همین جوری منو بگایی ..سرمو گذاشته بودم رو تخت و تنمو بیرون انداخته بودم و کونمم که قمبل کرده بود . اونم کمر منو گرفته بود و.خیلی راحت منو می گایید . کیرشم که تازه خالی کرده بود . دیگه به هیچ چیز توجهی نداشتم .دور و بری هام واسم مهم نبودند .فقط کیر فرامرزو می خواستم .می خواستم که باهاش عشق کنم .
-فری جون سینه هام . بمالش ...
تمام بدنمو گرفته بود زیر ماساژو نوازش خودش .
-واییییییییی یکی به دادم برسه .. من کیییییییررررررررر می خوام . چرا این دراز تر نمیشه کلفت تر نمیشه ..
تارا از اون ور داد زد که عزیزم بیست سانت کمته ؟این که تا آخرش رفته تو کوست . کلفتیش هم طوریه که اگه دو دفعه دیگه تو رو بگاد دیگه اون وقت به کوست نمیشه گفت کوس غنچه ای ...
-نه نه تارا جون من هوس دارم می خوام .بزن فری جون تو ولم نکن ادامه بده .. داره میاد نزدیکه همین دمه اوووووففففففف بزززززن پسسسسسر این کیر تنبلت داره چیکار می کنه کوسسسسسسسم میخاررررره زودباش اوووووووففففففف جووووووووون داره میاد آخیش راحت شدم سبک شدم ...
رفت کیرشو بیرون بکشه که سرش دادزدم و گفتم بریزش تو کوسسسسم بریزش . بذار من حال کنم .حالمو نگیر .فوقش بچه دارشدم ایناهاش شوهرم اینجاست سقطش می کنم . کوسم حاضره واسه خوردن آب کیر تو بار صد تا از این مصیبتا رو هم به دوش بکشه .
اون آب کیرشو ریخت تو کوسم ..-
وایییییی که چقدر تشنه امه هر چی می ریزی توش بازم سیراب نمیشم .....ادامه دارد ..نویسنده ..ایرانی
فرامرز: آقا رامین زنت حرف نداره . کار درسته . من که عاشق کوس و کون و اندام خوش دستش شدم . باور کن اگه طلاقش بدی خودم عقدش می کنم ورش می دارم واسه خودم . دربست مال خودم باشه . حیفه واقعا حیفه ..
-فری جون آدم که این قدر خود خواه نمیشه . بذل و بخششو از رامین جون یاد بگیر اگرم یه موقع طلاقش داد و تو اونو گرفتی اون وقت این تویی که باید زنتو در اختیارش بذاری . دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم و دیگران بخورند
-زیاد هم ربطی نداشت تارا جون ...
اون دو نفر شده بودند نقل مجلس و من و رامین هم در سکوت منتظر بودیم که ببینیم بعدا چی پیش میاد . متوجه بودم اون لذتی رو که قبلا می برد حالا نمی بره . بیشتر حواسش به این بود که من تا چه حد از هماغوشی با فرامرز اونم جلوی چشای اون لذت می برم . راستی راستی لذت هم می بردم .. به ساک زدن خودم ادامه دادم .بیچاره نتونست دوام بیاره . آبشو خالی کرد تو دهنم .. بیضه هاشو گرفته بودم تو میون دو تا دستام و تنه کیرشو به طرف دهنم فشار می دادم تا باقیمانده آبش هم راحت تره بره تو دهنم . دوست پسرم مست و بیهوش شده بود و حال و روز خودشو نمی فهمید . فقط موقعی که داشت آبشو می ریخت می گفت
-جاااااان باورم نمیشه که دهن خوشگلتو همه آبمو داره میفرسته داخل . به کوس شیرینتم بگو آماده باشه .. اوووووفففففف ..چند لحظه بعد خودش مست و پاتیل و بیحال نقش زمین شد .. چند قطره ای از آب منی دور و بر لب و لوچه ام ریخته بود که اون به صورتم مالیدم و رفتم رو آماده سازی کیر فری خوشگله خودم . دوباره گرفتمش تو دهنم و باهاش ور رفتم
-نکن نکن نکن سمیرا ..
از اون طرف تارا و رامین که انگاری به اندازه کافی به هم حال داده بودند دیگه نیمه تعطیل کرده بودند و بیشتر به ما توجه می کردند و تارا دوباره سر فرامرز داد زد
- پسر آبرومونو بردی هر کی ندونه فکر می کنه تو کوس ندیده ای . چرا امروز این جوری شدی .
-تارا یه چی میگی و یه چی می شنوی کوس داریم تا کوس ..کون داریم تا کون ..تن و بدن داریم تا تن و بدن ..این سمیرا جون یه چیز دیگه ایه ..
حق هم داشت این فرامرز ...انگیزه تنوع طلبی و هوس زیاد من و تحریک کردن حس حسادت رامین همه و همه دست به دست هم داده بودن که تا اونجایی که می تونم واسه این مجلس و واسه عشقبازی خودم با فرامرز سنگ تموم بذارم .
وقتی کیر فرامرز رو ظرف کمتر ازیکی دو دقیقه با ساک زدن خودم شقش کردم ازش فاصله گرفته و لوندی خودمو شروع کردم . کونمو با یه حالت وسوسه انگیزی می گردوندم و می رفتم نزدیک دوست پسرم و یه تماسی با سر کیرش برقرار می کردم و دوباره از جام بلند می شدم و ازش فاصله می گرفتم . آتیشش زده بودم .
-نکن سمیرا ..نکن بهت حمله می کنم ..
-بکن منم میخوام که حمله کنی جرررررم بدی با کیییییررررررررت بذاری تو کوسسسسسم منو ارضام کنی کبودم کنی .هر جای تنمو که می خوای میک بزن کبودم کن .رحم نکن بهم . شوهرمم که اینجاسن . دیگه لزومی نداره که ازش قایم کنم که کی کبودم کرده .
اینو که گفتم در حرکت بعدی از پشت چسبید بهم و رحم نکرد کیرشو یه ضرب فرو کرد تو کوسم
-خودت خواستی خودت خواستی
-آره من خواستم من خواستم من میخوام من میخوام .من میخوام که همین جور ادامه بدی .همین جوری منو بگایی ..سرمو گذاشته بودم رو تخت و تنمو بیرون انداخته بودم و کونمم که قمبل کرده بود . اونم کمر منو گرفته بود و.خیلی راحت منو می گایید . کیرشم که تازه خالی کرده بود . دیگه به هیچ چیز توجهی نداشتم .دور و بری هام واسم مهم نبودند .فقط کیر فرامرزو می خواستم .می خواستم که باهاش عشق کنم .
-فری جون سینه هام . بمالش ...
تمام بدنمو گرفته بود زیر ماساژو نوازش خودش .
-واییییییییی یکی به دادم برسه .. من کیییییییررررررررر می خوام . چرا این دراز تر نمیشه کلفت تر نمیشه ..
تارا از اون ور داد زد که عزیزم بیست سانت کمته ؟این که تا آخرش رفته تو کوست . کلفتیش هم طوریه که اگه دو دفعه دیگه تو رو بگاد دیگه اون وقت به کوست نمیشه گفت کوس غنچه ای ...
-نه نه تارا جون من هوس دارم می خوام .بزن فری جون تو ولم نکن ادامه بده .. داره میاد نزدیکه همین دمه اوووووففففففف بزززززن پسسسسسر این کیر تنبلت داره چیکار می کنه کوسسسسسسسم میخاررررره زودباش اوووووووففففففف جووووووووون داره میاد آخیش راحت شدم سبک شدم ...
رفت کیرشو بیرون بکشه که سرش دادزدم و گفتم بریزش تو کوسسسسم بریزش . بذار من حال کنم .حالمو نگیر .فوقش بچه دارشدم ایناهاش شوهرم اینجاست سقطش می کنم . کوسم حاضره واسه خوردن آب کیر تو بار صد تا از این مصیبتا رو هم به دوش بکشه .
اون آب کیرشو ریخت تو کوسم ..-
وایییییی که چقدر تشنه امه هر چی می ریزی توش بازم سیراب نمیشم .....ادامه دارد ..نویسنده ..ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر