ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سیزده عشق 11


به سرعت برق و باد خودمو به ماشینم رسونده و در فاصله صدمتری خونه منتظر نشستم . چند دقیقه بعد در باز شد و نرگس و لاله اومدن بیرون  .وای این دختره دیگه کجا بود . یعنی دونفری میخوان بیان ؟/؟  شایدم نرگس می خواست بر گرده بابل . اونا متوجه من نشدند و من از کنارشون رد شده سرعتمو کم کرده و بلند بلند فریاد می زدم بابل دربست .. بابل در بست .. اولش یکه خوردند . -نرگس خانوم بفرمایید بالا . اسم لاله رو نیاوردم . حرصش گرفته بود  .ولی می دونست که این از سر لجیه که با هاش دارم . دوتایی رفتند پشت نشستند . -علی آقا من خودم میرم شهرمون شما با لاله جون اگه کاری دارین به کاراتون برسین -نه با این دوست غر غروت کار زیادی ندارم . اتفاقا هر وقت با هم تنها میشیم جز دعوا افتادن و جر و بحث کار دیگه ای از دست ما بر نمیاد . -اگه دوست نداری پاشم برم -حیف که پیش دوستت نمی تونم بهت چیزی بگم . دختره لجباز . پس من واسه چی اومدم اینجا . واسه چی بر گشتم دم در خونه تون . تو که خیلی منطقی بودی . نرگس گفت علی آقا شما ببخشین عشق چشاشو کور کرده کله شو از کار انداخته و این دوروزه خیلی لجباز و بهونه گیر شده . حقش بود میذاشتی سگه بخورتش . -نرگس چی داری میگی تو هم که از علی بد تر شدی . -لاله برو جلو پیش علی آقا بشین . من به احترام نرگس قبول نکردم . هر چی هم اصرار کرد که با ماشین کرایه ای میره بابل نپذیرفتم و قصد داشتم که این 50 کیلومتر راه رو خودم اونو ببرم . به گردنش حق داشتم . اون اومد و همه جریانو واسه لاله تعریف کرد و مادرلاله هم دخترشو از اشتباه در آورد . حیف که نرگس بین ما بود وگرنه خیلی حرفا داشتم که به لاله بگم و خدمتش برسم . به این سادگیها نباید کوتاه میومدم . -نرگس خانوم با لاله جونت خداحافظی بکن که می خوام اونو بندازم جلوی سگ تا بخورتش -علی جون خودت گفتی که به جای سگ تو منو می خوری . مرده و قولش . بازم لاله لالم کرده بود -باشه یکی طلبت دختر! برای فاطمه خانوم زنگ زدیم که ما با همیم و نگران نباشه . از اون طرف نرگس رو هم به بابل رسونده و دوباره همون راه رو بر گشتیم . لاله دوباره داشت می رفت پشت ماشین بشینه . -ببینم دختر واسه چی اومدی بیرون . اومدی که باهام قهر باشی ؟/؟ -پیش نرگس خیلی خیطم می کردی -توبودی که یه متلک سگی بهم گفتی و من کاریت نداشتم . بیا جلو دختر . یادم بنداز به یه عروسک فروشی که رسیدیم یه عروسک واسه کادوی آشنایی مون واست بخرم . لاله اومد و کنارم نشست . -راستی راستی اومدی کنارم بمونی ؟/؟ دیگه تنهام نمیذاری ؟/؟ دوستم داری ؟/؟ عاشقمی ؟/؟ یعنی من و تو واسه همیم ؟/؟ -لاله جون من و تو مال همیم اومدم که پیش هم بمونیم . دلم میخواد تو رو ببرم یه گوشه خلوت تا دلم میخواد بزنمت . -ولی من فکر می کردم میخوای منو ببوسی . -من هنوزنرفتم تهرون . واسه تو بر گشتم . آدم با مهمون خودش این رفتارو می کنه ؟/؟ اینه مسلمونی ؟/؟ -حالا دوست داری کجا ببرمت . بریم همون جنگل روزای قبل ؟/؟ اگه این دفعه یه سگ بخواد بپره روم من دست چپ دیگه ندارم . یعنی تا یه مدتی .  یه دستی هم که نمیشه کاری کرد . اون اطراف مرغداری داره و شایدم بازم سگای شکاری دیگه ای باشن که جایگزینش شن . -کجا بریم -خیلی دوست داشتم و دارم ببرمت ساحل بابلسر . زیبا ترین ساحل شمالو داره و از همه جا بزرگتر و رویایی تره ولی با این راهی که اومدیم نزدیک ترین راه به ما خزرآباد یا همون فرح آباد ساریه . -من شمالی ام ولی مثل این که تو از من بیشتر به این جا ها آشنایی داری . با هم رفتیم به ساحل دریا . -می دونی لاله اینجا اومدن ما چه اشکالی داره ؟/؟ -نه تو بگو -نمی تونم بغلت کنم و ببوسمت . -مگه از این کارا هم بلدی پسره خجالتی فراری -اوخ اوخ اوخ دختر کی میره این همه راه رو . تو که تازه دوروزه شیر خوری رو ول کردی و عاشق شدی . میخوای به من درس بدی ؟/؟ دستشو گرفتم تو دستم و به دریای آرام می نگریستیم . -علی ! راستشو بگو بازم می خوای باهام بازی کنی ؟/؟ -دختره دیوونه ! من کی باهات بازی کردم که بازم بخوام به این کارم ادامه بدم . ما تازه دوروزه با هم آشنا شدیم و این دوروزه همش دارم واست قصه فدایت شومو میگم . بشکنه این دست که نمک نداره . دستش تو دستم بود و در سکوت لبها و زبان و در میان صدای امواج دریا این گرمای دستامون بود که با هم راز و نیاز عاشقونه می کرد . حتی در یه تماسی هم که در روز سیزده بدر و به طور تصادفی با هم داشتیم خون دستامون با هم قاطی شده بود . اینو دوباره به یادش آوردم -عزیزم می دونی که این چقدر پیوند عشق من و تو رو محکم می کنه ؟ /؟ خون عشق من و تو با هم ادغام شده . دوستت دارم لاله -منم همین طور یه لحظه بدون تو نمی تونم باشم . اگه بخوای درسامو ول می کنم -عزیزم من آدم سختگیری نیستم تو رو همون جوری می خوام که هستی و می خوای باشی . فقط یه خورده این فاصله محل کار من و تحصیل تو مارو اذیت می کنه ولی خب میشه یکی دو ترم تو مهمون شی . منم هم یه مدتی این طرفا کار کنم . چیکار کنیم زمین زمین خداست دیگه . بااین حال اگه تحمل این سختیها رو نداری لاله جون از همین حالا بهم بگو -هنوز هیچی نشده پشیمون شدی ؟/؟ یک آن تو چشای هم زل زدیم و خندیدیم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

4 نظرات:

دلفین گفت...

دوست دارم امپراطور نویسندگان

ایرانی گفت...

درود بر دلفین گرامی پادشاه خوانندگان . البته من سرباز نویسندگان هستم شایدم سربار .دلفین جون خوش باشی ...ایرانی

دلفین گفت...

داداش گلم حالمنو نگیر دیگه اگه تو سربار باشی پس منم اضافی هستم دیگه این حرفو نزن چون همه بچه های سایت دوست دارن

ایرانی گفت...

خیلی خیلی ازت ممنونم دلفین عزیز و مهربانم که همیشه به من روحیه و دلگرمی میدی . منم تو و همه بچه های سایتو دوست دارم . بازم ممنونم به خاطر همراه بودنت در هر زمان ..ایرانی

 

ابزار وبمستر