ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 7

همراه من اومد حموم .-پویا من که فرار نمی کنم چقدر حریصی و آتیشت تنده -نمی دونی چه هیجانی دارم که می خوام با خواهر زنم طرف شم -تو چقدر هیزی پویا -ولی با همه اینا از جریانی که تو واسم تعریف کردی و موضوع در رفتن بهارک چیزی یادم نمیاد -ببینم نکنه هنوز گلوت پیش اون گیر کرده . اگه این طوره و همش می خوای حرف اونو به میون بیاری بهم بگو که من از اینجا برم .. -اووووه نادیا من تازه تو رو پیدا کردم . هیچوقت به خوابمم نمی دیدم که یه روزی بتونم تو رو لخت ببینم چه برسه به این که بتونم لختتو در آغوش بگیرم . ژیلت یا همون خودتراش اصلاح رو گرفت تودستش و روی کوس و اطرافشو کف مالی کرد . وقتی که خیلی آروم تیغو روش می کشید طوری کیف می کردم که دلم می خواست نوک کیرش یک تیغ بود و اونو رو کوسم می کشید . موهای دو لبه کوس منو هم گرفت . صاف صافش کرده بود . دسته ژیلتو خیلی آروم گذاشت تو کوسم اونو خیلی آروم بیرون کشید . بعد اونو کشید رو چوچوله ام . چشامو بسته بودم و می دونم پویا حس کرده بود که چقدر دارم لذت می برم . منو بغلم کرد و پس گردنمو غرق بوسه کرد . خودشو محکم به من فشرد . طوری که فشار کیرشو روی کونم احساس می کردم . یه دستشو هم گذاشته بود روی کوسم و حسابی منو برد تو عالم خماری . همونجا ایستاده داشت خوابم می کرد . کیر کلفتش که به کونم چسبیده بود و دستای مردونه و هوس آورش که کوس داغم داغش کرده بود منو به یه حالتی فرو برده بود که دلم نمی خواست تکون بخورم . وقتی بی حسی منو دید منو رو دستاش بلند کرد و برد سر جای اولم . -پویا عزیزم . کوسم همونی شد که می خواستی ؟/؟ -همونشم دوست داشتم عزیزم . خوب بود و عالی شد . پاهامو باز کردم . هنوز حالت خماری رو داشتم . وقتی لباشو گذاشت رو کوسم و چوچوله هامو بین جفت لباش قرار داد حس کردم که چشام سنگین تر شده . دستامو بردم طرف سرش تا اونو به طرف کوسم فشارش بدم ولی انگار دیگه اراده ای نداشتم . چقدر خوشم میومد . فقط خیلی آروم و با ملایمت  تونستم بهش بگم که ادامه بده .. ادامه بده . دوستت دارم عزیزم .. وپویا ادامه داد هر لحظه با فشاری بیشتر از لحظه قبل و از مکش لبها , به لیسیدن به زبون و از اونجا به مکیدن با فشار لب و زبون رسید . هر لحظه در دنیای هوس خودم اوج می گرفتم . تمام وجودم داغ شده بود . لذت زیاد داشت دیوونه ام می کرد . اون همچنان به کارش ادامه می داد . نمی دونم چند دقیقه در این حالت بودم حس کردم که همه بدنم یدفعه دچار لرزش شده . یه لذتی که از نوک پا تا سرمو لرزوند و وسط بدنم به اوج خودش رسید . یه لرزش شدید و ادامه دار. حس کردم مغز کوسم مث یه شمع داغیه که داره آب میشه . انگاری چوچوله ام مثل یک موم آب شد . یه چیزی با یه نیم فشار از سوراخ کوسم ریخت بیرون . وقتی پس از این لرزش بازم رفتم تو عالم خماری و سکوت پویا کیرشو کرد تو کوسم . این دقایق پر از لذت و شورو نمی دونستم چه جوری در خودم حلش کنم . فکر می کردم این آخر خوشیه ولی بازم همچنان در حال اوج گیری بودم . پویا لبه های کوس کوچولومو داشت تا جا واسه کیر کلفتش باز تر شه و راحت تر منو بگاد . -پویا دوستت دارم . پویا کوسسسسم .. کیییییرررررتو بچسبون بچسبون و محکم بزن به ته کوسم . ولم نکن عزیزم .. چقدر تشنه آب کیرتم . چقدر کوسم به آب نیاز داره . ولی این  ماه رو تو کوسم آب نریز ماه بعد قرص می خورم هرجور که میلته عمل کن . -هرچی تو بگی نادیا . . می کنم تو کونت ولی الان بذار یه خورده با کوست حال کنم . -هر جور عشقته و هر جور راحت تری حال کن . می دونی که چقدر میخوامت . پویا چپ و راست غرق بوسه ام کرده بود . با کیرش داشت به کوسم حال می داد . خیلی داغ کرده بود . دلم نمی خواست کیرشو از کوسم بیرون بکشه . ولی یه خورده هم دلم واسش می سوخت . خسته اش کرده بودم . یه صد و هشتاد درجه ای خودمو بر گردونده و در حالت دمرپاهامو از تخت آویزون و به دو طرف باز کردم و ازش خواستم که بذاره تو کونم . چشاش از خوشحالی برق می زد . انگار که دنیا رو بهش داده باشن . سرشو گذاشت رو کونم و زبونشو گذاشت رو سوراخ کوچولوم . شوهر خدا بیامرزم فقط یه بار منو از کون گاییده بود . اون روز هرچی کرم داشت رو سوراخ کون و رو کیرش خالی کرده بود . با این که خیلی نرم و آروم کیرشو فرو کرده بود تو کونم از درد داشتم می مردم . دلم درد گرفته بود . تا یه ماه درد کون داشتم . فقط همون یه بار بود که کون داده بودم . حالا نمی دونم چه طور شده بود که این بار خودم داوطلب شده بودم . -پویا یه جوری سوراخ کونمو نرمش کن . من می ترسم یه خورده تنگه .. اون یه بار رو هم تخفیف قائل شده و صداشو در نیاوردم واسه همین بهش گفتم که واسه اولین باره که دارم کون میدم . یه خورده وازلین آورد و حسابی گرمم کرد . کیرشو درازش کرد  و خوابوند رو درز کونم . خیلی داغم کرده بود . این حالت خیلی بهم مزه می داد . .. دلم می خواست  کیرشو مدتی در همون حالت نگه داشته باشه و بعدش بکنه تو کونم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

10 نظرات:

jemco گفت...

عالی بود داداش
ادامه بده

ناشناس گفت...

استادبزرگ ایرانی عزیزمبعث رسول اکرم(ص) رابه شماوخانواده محترم تمامی مسلمان تبریک عرض میکنم.فردین

m گفت...

داستان خیلی زیبایی را داری به تصویر میکشی ایرانی ( قلم طلا ) عزیزم
راستی فراموش کردم بهت بگم سایت لوتی تمام کامنت هایی را که من توی اون آدرس وبلاگ را گذاشته بودم حذف کرده !!!!!!!!!!!!!!!
این هم از اون کارهاست !!!!

[223] گفت...

irani one ...

ایرانی گفت...

در خدمتم داداش جمکو ..ایرانی

ایرانی گفت...

فردین عزیز من هم این روز خجسته را به شما و تمامی مسلمین جهان تبریک و تهنیت عرض نموده به امید روزی که پرچم اسلام به دستان مسلمین برافراشته گردد . شاد و سربلند باشی فردین جان ..ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش گلم ! این خبث طینت وپلید اندیشی مدیران و مسئولین سایت لوتی را می رساند که آنها در واقع طبل کاغذی تو خالی هستند . آن که باید آنها را بشناسد می شناسد . .من سر فرصت بازهم برای آنها خواهم داشت . از قرار معلوم پرنس و پرنسس فراموش کرده اند که دلفین یک فرزند پسر در قسمت آخر داستان لوتی سایت و ابر 135 تقدیمشان کرده است . ولی همان قدر که آنها خفقان گرفته اند و سکوت کرده اند و در مقابل حرف حق جوابی ندارند که بدهتد خود بزرگترین دلیل حقانیت و منطقی بودن من است . درهر حال سر فرصت پس از یک سرکشی به سایت آنها داستانهای تک قسمتی جدیدی به بازیگری این شیاطین خواهم نوشت . به خیالشان ملکه و پادشاه شده اند و اسمهای دهن پرکنی رو هم واسه خودشون انتخاب کرده اند . حتی به درد این هم نمی خورند که آدم به آنها توهین کند . مثل این که بگویی می خواهی به دلقک توهین کنی . دلقک کارش معلوم است . این مدیران سایت لوتی هم نمونه ای از دلقک هستند که البته دلقک واقعی شایسته و درخور احترام است . اونا یه کلاه کاغذی سرشون گذاشته و فقط مسخره بازی در می آورند . من یکی نه تنها خیالم نیست بلکه تفریح هم می کنم که با کلمات وجادوی قلم و منطق باهاشون بازی می کنم و کیف هم می کنم که لال شدند و جوابی ندارن که بدن . آره داداش خوبم مثل همیشه از پشتیبانی ات ممنونم و برات آرزوی موفقیت می کنم ..ایرانی

ایرانی گفت...

223 عزیزم خودت بیستی و تکی . این که میشه بیست ویک . درود برتو ...ایرانی

دلفین گفت...

عالی تر از عالی

ایرانی گفت...

متشکرم دلفین خوب و دوست داشتنی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر