ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

شوخی یا جدی ؟15

رفتم زیر تراسشون ... چند متری از اون بلندی باهاش فاصله داشتم . خیلی آروم صحبت می کرد . راستش من از سر و صدا بلند کردن و آبرو ریزی هراس داشتم . می ترسیدم ملت بیدارشن و فکر کنن من با این تازه به دوران رسیده رابطه دارم . فکر کنم چهار پنج سالی کوچیک تر از من بود . در هر حال مامان بدجوری تو کفش بود .-ببخشید گلوریا خانوم مامان راجع به من چیزی بهتون نگفته ؟/؟قرار بود که ....-پسر خجالت داره آدم با یکی که سنش نصف سن اونم نمیشه بریزه رو هم . تازه مامان شوهر داره -عشق که این چیزا سرش نمیشه -این نصفه شبی مزاحم نشو . مخ مارو کار نگیر . کم کمش بیست و پنج سال ازت بزرگتره . عشق و این حرفا دیگه چیه . هوس یه چیز دیگه داری و از عشق دم می زنی ؟/؟من شما جوونا رو خوب می شناسم . در همین مباحثات و مناظرات نیمه شبانه بودیم که یهو گره این لباس لعنتی ما از وسط باز میشه و واسه چند لحظه لباسم میره کنار و قسمتی از تن لختم که غیر همون لباس رویی با هیچی دیگه پوشیده نبود مشخص میشه تا برم به خودم بیام و خودمو جمع و جور کنم یهو دیدم یه چیزی از اون بالا تالاپ افتاد پایین و بغلم کرد . هرچی دست و پا می زدم از دستش دررم نمی شد . بابای شهبالو خوب می شناختم آقا شاهپور اسمش بود ولی این شهبال زیاد واسم آشنا نبود . هر چند بچه ها یدفعه بزرگ میشن . جوان خوش تیپ و خوش هیکلی بود . ترسیده بودم . هرلحظه امکان داشت بابا بیدار شه . دستشو به زور و از زیر پیرهنم رسونده بود به لای پام . نفس نفس می زدم . هوسم شدت گرفته بود . حس کردم منم کیر میخوام . ولی باید یه خورده وجاهت ومتانت خودمو حفظ می کردم که یه وقتی فکر نکنه منم مث یه علف هرزم .-چیکار می کنی ولم کن . من شوهر دارم بابام خونه هست . کاری ندارم بامامان چیکارا می کنی من حسابم از تون جداست اون اختیارش دست خودشه . ولم کن -نه نه تو آتیشم زدی . یه چیزی دیدم که نمی تونم ازش دل بکنم . تا به مرادم نرسم تا تامینم نکنی نمیذارم بری -آهههههه نهههههههه دستتو از لاپام وردار . نه منو وادار به گناه نکن . الان بابام بیدار میشه .اووووووخخخخخ چشاش خیلی خوشگل و خوش حالت بود . چشای سیاهشو وقتی با هوس بهم نگام می کرد فکر می کردم با تمام وجودش داره منو می کنه -آهههههه نههههه شهبال نههههه -آررررررره آررررررره تو میگی نه ولی نگات میگه آررررررره ناز نکن واسسسسسم ... بازم واسش عشوه می کردم . کلماتو با ناز و ادا می کشیدم -آخه اینجا که نمیشه -پس بیا بریم خونه ما -اوخخخخ حرفشم نزن بابا مامان چی ؟/؟-اونا تو اتاق خودشون خوابیدن -اگه بیدارشن ؟/؟-من درو قفل می کنم . نگران نباش حال می کنیم .-چه جوری برگردم .-یکی دو ساعتی هستی یا با نردبون بر می گردونمت یا از در خونه یه جوری ردت می کنم نترس .-اون وقت تو تاریکی صبح کسی مارو نمی بینه ؟/؟-پس صبر کن کلید خونه رو بر دارم . ده دقیقه بعد تو اتاق شهبال بودم . با همون لباس راحتی خودم .بدون شورت و سوتین وشهبال البته از رو دیوار خودشو رسونده بود به خونه شون چون با یه شورت و زیر پیرهن اگه کسی اونو می دید خیلی حال بگیری بود . تازه بهترشم این بود که ما با هم دیده نشیم . یه مانتو رو لباسم پوشیده بودم که لباسه از زیرش زده بود بیرون . هوس زیاد مجنونم کرده بود . واقعا به مامانم کیر زده بودم . اینم از اون اصطلاحات مردونه ایه که تازگیها از کار بردش خیلی خوشم میاد . معشوقه اشو از چنگش در آورده بودم . شهبال مثل دیوونه ها افتاد رو من -پسر تو چقدر حریصی .. ولی منم دست کمی از اون نداشتم . دوست داشتم زودتر کیرشو بفرسته تو کوسم . واسه چند لحظه ای از این که دارم به بابام خیانت می کنم کمی احساس شرمندگی می کردم ولی وقتی که تو ذهنم مجسم کردم که بابا با کوس مامان حال کرده ومنم حق دارم با یه کیر دیگه حال کنم خودمو قانع کردم که کوس دادن به شهبال ایرادی نداره . با عجله وحرص و ولع زیاد شورتشو از پاش در آوردم . خوب بود کیرش چاق و گوشتی بود . از ساک زدنش لذت می بردم . به خصوص این که می دونستم تا چند دقیقه دیگه اونو می تونم تو کوسم ببینمش .-اوووووففففف گلوری خانوم . بخخخخورررررشششششش . چه خوب شد جای مامانت اومدی .اووووخخخخخخ نکن نکن . همین الان نه نه نه . من می خوام حال کنم . از وجودت از تنت ذره ذره لذت ببرم . حال کنم مزه بگیرم . یه حالت 69 به خودمون گرفتیم . اون کوس منو گذاشت تو دهنش و کیرشم تو دهن من بود . سست شده بودیم . تن هر دو تا مون ویبره ای شده بود -آخخخخخ شهبال من کییییییرررررررر می خوام . کوسسسسسسس من واسسسسسسه کیییییییییرررررررت بی قراری می کنه . جووووون کیرت تکه تک . مثل خودت ماهه . دوست داشتنیه هوس انگیزه -گلوریا تو خودت ماه و خوشگل و نازی . نازتو بخورم . کوستو بخورم .-بخورشششششش بخور کم نمیاد هرچی دوست داری بخورش . بکن منو . کیییییرررررررر می خوام . من و کوسسسسسسم هردو کیییییرررررمی خواهیم -عزیزم بذارم تو دهنت یا تو کوسسسسسست -حالا دیگه دیر وقته بذار تو کوسسسسسسم می ترسم همه بیدارشن . می ترسم بیدارشن و گندش در آد . ومن هم دیگه تحملشو ندارم -باشه هرچی کوس تو بگه . هرچی کوس خوشگله ات بگه . پاهامو گذاشت تو بغلش و از دو تا پهلوهاش رد داد و کیرشو از همون روبرو گذاشت توی کوسم ودستاشو دور کمرم حلقه زد وکیرشو می کرد تو کوسم وبا حرکتای تند خودش داد منو رسونده بود به آسمون . یه دستشو گذاشت رو دهنم و گفت یواشتر همسایه ها بیدار میشن . نمی دونم چرا نگفت که مامان بابا بیدار میشن . اون جوری که مامان می گفت یه خواهر داشته که ازدواج کرده رفته حالا اون بابابا مامانش سه نفری تو این واحد بودن . پنجره تراسشون تا دیوار حیاط ما که اونم مربوط به آپار تمانشون می شد دومتری فاصله داشت حتی بیشتر از حد لازم فاصله داده بودند تا بتونن پنجره بگیرن . واسه همین اعتراضای بابا راه به جایی نداشت . بگذریم کوس تشنه من اسیر کیر پسر همسایه شده بود .. بوی جوونی و تازگی رو به خوبی احساس می کردم خیلی به خودش رسیده بود . انگاری این من نبودم که چند ساعت پیش توسط پدر و شوهرم گاییده شدم . پوست کیرش از سر تا ته روی کوس من کشیده می شد و لذت منو تا به حدی می رسوند که انگشتامو با ناخن فرو می کردم تو پهلوهای شهبال بیچاره . فکر نمی کردم یه روزی این جوری تسلیم شم ولی کوس دادن اونم تا این حد متنوع به این و اون لذت عجیبی داشت . شاید به خاطر لذت بردن این باشه که آدم طعم لذت بخشیدن به دیگرانو به خوبی می چشه وحسش می کنه . اسیر کیر شهبال شده بودم . خودمو به اون سپرده بودم ولباشو مثل یه زالو می مکیدم . هوس توی تمام تنم پخش شده بود . در مقابل گاییده شدن منم اونو می بوسیدم و با دستان نوازشش می کردم -گلوریا جون تو چقدر خوب و نازی . کاش فقط مال من بودی . هرکی تو رو بگاد ده سال جوون میشه یه لحظه لبامو از رو لباش ورداشته گفتم هرکی زیر کیر تو بخوابه وقتی چشاشو باز کنه می بینه که ده سال جوون شده .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

5 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام ایرانی جان خسته نباشی از شما بابت داستان قشنگت و از امیر جان به خاطر وبلاگ خوبش ممنونم من یه نظر دارم اگه امکان داره انجام بده اخر داستانهای سریالی مثل این یا هرکی هرکی و... اخر هر قسمت روز بروز شدن قسمت بعدی رو اعلام کنی یعنی خواننده متوجه بشه کی میتونه ادامه داستان رو دریافت کنه بهتره البته شایدم نباشه نمیدونم یعنی میخوام بگم قصد فضولی و دخالت دستور دادن ندارم فقط پیشنهاد دادم اگه میشه جواب بده ممنونم از لطفتون---دوستدار شما
----------امید --------------

ایرانی گفت...

سلام امید جان من چند بار این مسئله رو اعلام کردم البته در هفته های اخیر .اگه خواننده گلی مثل شما تمام داستانها و نظرات رو تعقیب و مطالعه کرده باشه تا حالا این نکته باید واسش روشن شده باشه ولی بازم یه بار دیگه به عرض می رسونم ا-شنبه :ندای هشق +شوخی یا جدی 2-یکشنبه:فقط مال تو +زن ذلیل مرد ذلیل 3-دوشنبه :ندای عشق +حرف حرف بابا 4-سه شنبه :راز نگاه +داستان سکسی تک قسمتی 5-:چهار شنبه :ندای عشق +مامان آمپولی من 6-:پنجشنبه :ندای عشق +هرکی به هرکی 7-جمعه :راز نگاه +داستان سکسی تک قسمتی .این بر نامه ثابت و هفتگی فعلی منه که سعی دارم به صورت مرتب و منظم انجامش بدم حالا اگه یه وقتی استثنایی شد و چیزی شبیه این که خواستم کم و زیاد کنم به عرض می رسونم .مثلا انتشار دفعه بعدم علاوه بر فقط مال تو و زن ذلیل و مرد ذلیل یه داستان عشقی احساسی تک قسمتی هم هست به نام میلاد عشق که به مناسیت شب ژانویه منم میخوام مثلا بگم ما هم هستیم وبا یه پیام تبریک سال نو مسیحی کلا چهار تا انتشار داریم .هر وقت یکی از داستانهای سکسی دنباله دار تموم شد یکی دیگه جاش میشینه وبر نامه رو سعی می کنم رو نظم جلو ببرم .مثلا شوخی یا جدی دو هفته دیگه تموم میشه و درست از اول بهمن که شنبه میشه مامان فداکار رو جایگزینش می کنم .پس طرفداران عشق و احساس و سکس اول ژانویه یادشون نره .مسیحیان عزیز کجا هستید پیامهای گرمتونو نمی بینم دیگه چقدر بگم دوستتون دارم و دوستتون داریم ما ایرانی هستیم ما خدایی هستیم دنیا مال همه هست .خدا دنیا رو با یه آدم و حوا آفرید ..سال نو شما سال نو ما هم هست .امیدوارم یه سال خوب و پربر کت برای همه آدمای دنیا باشه و آدمای بد و خود خواه هم به راه راست هدایت بشن .امیدجان متشکرم که به من و امیر عزیز و سایت ما توجه داری و با توجه و نظرات گرم خودت ما رو شرمنده می کنی ..موفق باشی ...ایرانی

matin گفت...

خیلی خیلی این داستان عالیه مرسی دادا حرف نداره

ایرانی گفت...

بازم ممنونم داداش متین که فراموشمان نمی کنی ..ایرانی

ایرانی گفت...

بازم ممنونم داداش متین که فراموشمان نمی کنی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر