ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ندای عشق 28

زندگی برایم ارزشی نداشت . حالا تنها چیزی که می تونست خوشحالم کنه این بود که ندای منم بتونه ببینه و من به این آرزوم برسم . خب فرض کنم که پیوند با اون یه خواب و خیال بوده . چند صباحی رو در یه حال و هوای رویایی بودم و بعدش دیگه هیچ . مثل یه منوری که میره تو آسمون و یهو خاموش میشه . من و عشق منم باید خاموش می شدیم لیلی و مجنون به هم نرسیدند . رومئو و ژولیت هم یک تراژدی بود . حالا هم رسیدم به غمنامه نوید و ندا . شاید اون مثل من تا این حد اسیر غم و اندوه نشه . اون واسه شادبودن دلایل زیادی داره ولی من فقط اونو داشتم . خدایا چرا میخوای همین یه دلخوشی منو ازم بگیری . من چه گناهی کردم . حتما کارمم از دست میدم . ناصر خان گفته که هوامو داره یه جوری جبران می کنه . حتما می خواد یه پولی بهم بده یا یه کاری واسم جور کنه . من نمیخوام محتاج کسی باشم که همه کسمو ازم گرفته و همه چیزمو . ولی وقتی که به مامان خدیجه مهربونم فکر می کردم که تازه چند وقتیه رفته رو ی آسایش و رفاه رو ببینه دلم می گرفت . آخه اون دلش به من خوش بود . من همه چیز اون بودم . درسته که چند تا فک و فامیل هم داشتیم و گاهی احوالی ازمون می پرسیدند . زندگیشون هم از ما بهتر بود . با همه اینا آدما تو این زمونه اگه بتونن هوای خودشونو داشته باشن کلیه .. چه برسه به این که بخوان به بقیه هم کمک کنن . نه دیگه نمی تونم بذارم که مامان سختی بکشه . دیگه نمیذارم بره نوکری مردمو بکنه . مگه کم در غم از دست دادن پدر اشک ریخته . مگه کم بوی اسید به مشامش رسیده ومگه کم خاک خونه های مردمو گرفته و در و پنجره هاشونو شسته . بمیرم براش برای مادر خوب و فداکارم که به خودش گشنگی می داد تا من سیر باشم . اگه به پاش می افتادم و ازش می خواستم که به من افتخار بده تا آخر عمر نوکریشو بکنم بازم کم کرده بودم . مادری که جوونیشو واسم گذاشته وحتی حالا که به میونسالی رسیده بازم غصه منو می خوره . مادری که سنگ صبور من بود . محرم اسرار من و همه چیز من بود . اون شب همه چیزو واسش تعریف کردم . تو بغلش اشک ریختم -پسر گلم ندا دختر خوبیه می دونم خیلی دوستت داره از اونایی نیست که اهل فیس و تکبر باشه . باور کن این دختری که من دیدم خیلی بیشتر از تو از این جدایی ضربه می خوره -مامان ! من بدون اون دیوونه میشم . کمکم کن نمی تونم فراموشش کنم . نمی تونم ببینم که اون یه روزی با یکی دیگه از دواج می کنه . دلم طاقت نمی گیره . چقدر این روز گار بیرحمه . نمی تونه خوشبختی عاشقا رو ببینه . دنیا حسودی می کنه به این که دو نفر همو دوست داشته باشن و از هم خوششون بیاد -نوید تو داری اشتباه می کنی . حق ندا این نیست . اگه دوست داشته باشی من میرم با ناصر خان صحبت می کنم تا همه چی رو حالیش کنم . اون داره دل دو تا جوونو به درد میاره -مامان فایده ای نداره . طبقه ما با طبقه اونا نمی خونه . اونا بالا نشینن و ما پایین نشین . تازه من خودمو می کشم اگه اون بفهمه که من قبلا چند بار رفتم زندان و جزو آفتابه دزد ها بودم -پس میگی من چیکار کنم . من نمی تونم ناراحتی تو رو ببینم . دوست داری دق کنم ؟/؟من که بعد از بابات جز خدا و تو هیشکی رو ندارم ... حالا بیا و درستش کن . اون افتاده بود به گریه کردن و ول هم نمی کرد . منم سرمو گذاشتم تو بغلش و دو تایی امون به یاد کل غمهای زندگیمون گریه می کردیم . صبح روز بعد همه چی با غم و اندوه و سکوت پیش می رفت . درد جدایی و ترس جدایی داشت منو از پادر می آورد . شده بودم مثل یه محکوم به مرگی که آخرین ساعات زندگیشو سپری می کنه . برعکس من ندا خیلی شاد و شنگول بود . می گفت که خیلی امید واره . می گفت وقتی که خدا چشاشو به اون بده هیشکی اندازه اون نمی تونه خوشبخت باشه .. هر چند الآنشم خوشبخت ترینه .-نوید تو چرا ساکتی و حرف نمی زنی ؟/؟آها ااااااای چش چرون دیگه پیش من نمی تونی خوشگلا رو دید بزنی ؟/؟جفت مردمکتو از کاسه در میارم . خیلی اخلاقت عوض شده می دونم -چیزیم نیست ندا استرس دارم . وقتی لباس بیمارستانو تنش می کردن تا اونو بخوابونن و برای فردا آماده اش کنن زارزار گریه می کرد و همه با اشکای او اشک می ریختند -نوید خودت قول دادی که چند روز دیگه که باندو از رو چشام گرفتن و تونستم یببینم تو اونجا باشی و من اول تو رو ببینم . خیلی بی پروا شده بود همین بی پروایی سبب شده بود تا کار ما به این روزای تلخ جدایی بکشه . ندا رو به حال خودش گذاشتیم . من و ناصر خان تنها شدیم من خودم داشتم از غصه دق می کردم و می خواستم سر به تن آدم مزخرفی مثل اون که هنوزم درست نشناخته بودمش چه جور آدمیه نباشه که دیدم اون داره آه و ناله می کنه از زمین و زمان شکایت داره . کاسه چه کنم هم تو دستش گرفته بود و غصه می خورد که اگه عمل موفقیت آمیز نباشه .. اگه ندا نتونه ببینه ..-به نظر تو نوید اگه زبونم لال ندا خوب نشه نعیم باهاش ازدواج می کنه ؟/؟-نه -پس من چیکار کنم . نمی دونم شاید در صورت شکست ازت بخوام بازم یه مدت باشی تا یهو دچار افت روحیه نشه . آدم دیوانه تر و احمق تر از این ناصر خان ندیده بودم . وقتی که می دونی طرف دختر تو بی عیب جسمانی می خواد و واسه روح و وجود و شخصیتش ارزش قائل نیست پس مگه مرض داری می خوای حتما به این نسناس بچه سوسول شوهرش بدی ؟/؟خیلی گیجه این مرتیکه -فقط نوید جان یواش یواش باید کاری کنی که این علاقه بچگانه از بین بره و منم یه فکر دیگه ای برات بکنم . اینا همه در صورت شکسته . فقط یه وقت دعا نکنی که ندا نابینا بشه چون اون جوری تا یه مدتی ازش جدا نمیشی . با خشم  نگاش کردم وگفتم اگه بدونم  به بینایی نمی رسه حاضرم جفت چشامو بدم به اون تا بتونه ببینه . من و اون چشامون یکیه . مثل دلامون . مثل احساسمون مثل روحمون مثل خواسته هامون .. ولی افسوس خیلی ها اینو درک نمی کنن .. پدر ندا تو عالم خودش بود . اون حتی نفهمید که من چی دارم میگم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

ناشناس گفت...

heey iraniii refiiq

Yadam madaram endakhtiiiim

Delam vasash tang shode=((

Madare man az poshte tell fahmid man ashegham....

Hamin

Man enkar mikardam o oun dasht madariish ro mikard

Be khoda delam vase oun dastaye pine khordash tange

Vase oun boye sadegi

Vase......

Merc babat tak take kalamatet

Zendegi ro mishe hes kard

Ba tame khobi o badiash ba tame .....

13

ایرانی گفت...

عشق زیباست به زیبایی ومعصومیت دلهای پاک ووفادار .وقتی که باتمام ووجود یکی رودوست داری و بهش وفاداری این انتظارو ازش داری که اونم همین احساسوداشته باشه ولی اگه قدرتو روندونه باورهاتو خراب کنه اونوقت دل مثل مسافرخانه نیست که آدم هرروز کسی روتوش جابده .خدا کنه هیچوقت دلت نشکنه و به اون چیزی که آرزوشوداری برسی .خدا کنه کسی نباشه که باورهاتو خراب کنه .ازاینها گذشته میگن عشق مادر خالصانه ترین عشقهاست .خیلی اززنها متوجه این موضوع هستند ولی تا مادر نشن با تمام وجود درک ولمسش نمی کنن .قدرمادرتوبدان .خداوند عمرطولانی وبا عزت به تو وعزیزانت بده ..ایرانی

مرتضی گفت...

ایرانی جان ممنونم. همچنی از 13 عزیز به خاطر این همه احساس پاک سپاسگذارم.

ایرانی گفت...

ومن مرتضی جان از هردوی شما ممنونم و توداداش مرتضی که با بازگشتت حال و هوایی دیگر به این مجموعه بخشیدی .سرفراز باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر