ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

حرف ,حرف بابا 5

با این که خیلی ناراحت بودم و دوست داشتم کله بابا رو بکنم ولی نمی تونستم این صحنه رو ببینم . زود خودمو از این فضای لعنتی و چندش آور دور کردم و رفتم رو تختم زار زار گریه کردم . نمی تونستم صحنه هایی رو که بابا کیرشو گذاشته بود تو کوس مامان فراموش کنم . برای اولین بار بود که می دیدم کوس یه حالت دایره ای پیدا کرده و کیر رفته داخلش . بابا چرا همش بهانه میاره و باهام از این کارا نمی کنه . اون که همش میگه منو بیشتر از مامانم دوست داره . بابا بیشتر وقتا کیرشو روی کون من از پایین به بالا می کشید . ولی وقتی که داشت با مامان ور می رفت و یه کاری کرده بود که اصلا کیرش معلوم نشه . مامان خیلی خوشش میومد جیغ می زد همش می گفت بکن بازم میخوام . چرا بابا همش ازم فاصله می گیره . اون روز از ناراحتی ناهارمو نخوردم . کسی نفهمید چمه . فکر می کردند مریضم . شاممو هم نخوردم . منو به زور بردند دکتر . دکتر گفت چیزیم نیست . یکی دو روز از این جریان گذشته بود تا این که من و بابا تنها شدیم -شیدا تو چته چرا راستشو به من نمیگی . مگه اشتباهی ازم سرزده . جریانو واسش تعریف کردم -عزیزم نمی دونم چه جوری واست توضیح بدم اولا تو که کار درستی نکردی و اومدی و همه چی رو دیدی این کارها زشته یه دختر خوب و نجیب و مودب از این کارا نمی کنه -بابا من حالا بی ادب شدم ؟/؟-نه دخترم کی همچه حرفی زده . تو که عمدا این کارو نکردی سهوا جریان رو دیدی . دخترم مادرت بزرگه . بالغه زن منه . یه سری وظابفی دارم که نسبت به اونه باید انجامش بدم . تو که بزرگتر شی یه خورده رفتار منم نسبت به تو عوض میشه . متوجه این قسمت از حرفای بابا نمی شدم که رفتارش عوض میشه یعنی چه . فقط همینو می دیدم که داره میاد طرف من و میخواد بغلم کنه و باهام از اون کارا بکنه . چون دیدم کیرش از پشت پیژامه اش ورم کرده اومده جلو شبیه به یه مثلث یا سه گوش شده بود . خودم مخصوصا دامنمو زدم بالا تا دلشو ببرم . هنوز باهاش لج داشتم . جیگرم سوخت وقتی کیرشو تو کوس مامان دیده بودم . آخه من بابا رو فقط براخودم می  دونستم . می خواستم فقط از من خوشش بیاد . محتاج من باشه . به وجود من افتخار کنه و این من باشم که این خواسته هاشو بر آورده می کنم . بابا اومد طرف من دستشو گذاشت روکونم خواست شورتمو بکشه پایین از دستش دررفتم و اومد منو گرفت دست و پا می زدم -نه نمیخوام مگه زوره -آره زوره دختره لجباز حالا با من یکی بدو می کنی ؟/؟شورتمو به زور در آورد و سرشو گذاشت وسط کونمو بوسیدنو شروع کرد ولی من همچنان لجاجت می کردم . کیرشو در آورد و گفت کوستو که نمیشه کاریش کرد . تو هنوز یه دختر بچه ای . یه پرده ای داخل کوست در حال شکل گیریه و بعد هم یه دوران زنانگی و عادت ماهانه داری که از یکی دو سال دیگه شروع میشه . نمیشه فرو کرد تو کوست . اون پرده تا موقع ازدواجت نباید پاره شه وگرنه همه میگن تو یه دختر بد و دست خورده ای . این یه رسمی بین ما ایرونیها و مسلموناست . کونتم که تنگ تنگه و از اون سوراخای مگسی داری . آخه من چه طوری فرو کنم تو کونت .-پس چطور تو سوراخ مامانی فرو می کنی ؟/؟اونو بیشتر دوست داری دیگه -چرا حالیت نیست شیدا مگه مغز خر خوردی رفت و یه خورده روغن زیتون آورد و سوراخ کونمو باهاش چرب کرد و سر کیرشم روغن مالید و کیر کلفتشو فشار داد به سر سوراخ کونم -آیییییی بااااااابااااااادردم میاد دردم میاد . اشکم در اومده بود . بابا اون قدر کیرشو به سوراخ کونم مالید تا چند میل و یه بیشتر سر کیرش رفت تو کونم که با یه حرکت ساده اومد بیرون و دیگه هم نرفت تو کونم -همینو می خواستی شیدا تو چقدر عجولی . هر چی بهت میگم که قبول نمی کنی . حالا بیا جوجوتو بخورم -جوجو مامان گنده هست اونو بخور -من می خوام جوجو دخترمو بخورم . آبدارتر و خوشمزه تره . اگه نمی خوای بدیش دیگه اصرار نمی کنم . منم دیگه نمیام طرفت و دیگه هم پیشت نمی خوابم . بازم ترس برم داشته بود . انگار غم گاییده شدن مامان توسط بابا رو فراموش کرده بودم و از این غصه ام می شد که دیگه به من توجهی نداشته باشه . پیرهنمو زدم بالا و گفتم بابایی می خوای جوجومو بخوری بیا -حالا شدی دختر خوب . هم جوجوتو می خورم هم نازتو . اومد و لباشو گذاشت رو سینه ام که از بچگیهاش خیلی بزرگتر شده بود . یه طرف سینه کوچولومو درسته گذاشت تو دهنشو یه دفعه با دوتا لب بالا و پایینش می فرستادش به طرف بیرون و دوباره میذاشت تو دهنش . همین کارو با اون یکی سینه ام انجام می داد . از این کارش لذت می بردم -بابا منو بیشتر دوس داری یا مامانو -تو رو تو رو دختر خوشگلم -دروغ میگی تو که همش شبا پیش اون می خوابی -بازم که شروع کردی شیدا . حالا تو بگو منو بیشتر دوس داری یا مامانو -راستشو بگم تو رو تو که خودت خوب می دونی . ازت دلخورم . می دونم منو دوست نداری -ناز نکن شیدا جون . کیرشو آورد طرف دهنم و گفت اگه میخوای بیشتر دوستت داشته باشم .  کمتر طرف مامانت برم تو هم باید بهم حال بدی . منظورشو فهمیدم . یادم اومد که مامان هم کیرشو گذاشته بود تو دهنش و مثل یه بستنی اونو می خورد . منم واسه این که از مامانم عقب نمونم این کارو واسش انجام دادم . خب به خاطرم بود که مامانی چطور کیر بابا رو ساک می زنه . منم همین کارو با زبون کوچکم انجام می دادم . کیر بابا رو می ذاشتم تو دهنم که حالا کمی بزرگتر شده بود . و اونو تا اونجایی که تو دهنم جا می شد می فرستادمش بره . بابا چشاشو بسته بود . بیحال شده بود حرف نمی زد . یهو از جا پرید مثل دیوونه ها شده بود یه دستشو دور شکم و کمر من حلقه زد و منو آورد بالا و رو هوا نشوند روکیرش -شیدا شیدا تو کی می خوای بزرگ شی . کی . ؟/؟من خودم باید دختریتو بگیرم . خودم باید شوهرت شم . تا زنده هستم نمی ذارم دست هیچ مردی بهت برسه . تو باید عروس خودم بشی . تو حق منی  . اگه قبلا هم دوست داشتم شوهرت بدم حالا دیگه دوست ندارم .. خودم دخترت کردم و خودمم ازت یه زن می سازم . سر در نمی آوردم بابایی چی میگه فقط یه خورده ترسیده بودم . کیرشو دوباره گذاشته بود لای درزوسط کونم . این بار سر کیرش یه خورده بهم فشار می آورد . فشاری که خیلی بیشتر از دفعات قبل بود و دردم می گرفت ولی واسه این که بابا جونی خوشش بیاد و مامانو تحویل نگیره مجبور بودم بخورم و دم نکشم .. ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

9 نظرات:

saeed گفت...

مثل همیشه عالی بود مرسی ایرنی عزیز

ایرانی گفت...

متشکرم سعیدجان .شهر خیلی خلوت شده .انگار یه زلزله اومده وهمه غیبشون زده .خیلی سوت وکوره .خداعمر همه تونو طولانی کنه و امیدوارم با شور و نشاط ومشارکت همگانی تحرک و شادی عمومی به این مجموعه برگرده ...ایرانی

matin گفت...

داداش این داستان خیلی عالی و زیباست ولی دیر به دیر اپ میکنی دیگه داداش

ایرانی گفت...

متین جون عزیزم سلام ! داستان دنباله دارزیاده وواسه این که همه رو بشه به ترتیب منتشر کرد یه خورده فاصله میقته .اون شور وحال عمومی اگه وجود میداشت هم سایت به این صورت خصوصی نمی شد و هم تعداد آپدیت های ما بیشتر بود .بازم متشکرم از دوستان خونگرم وپرحرارتی مثل تو که برای ادامه راه به ما انرژی میدی .شادباشی ..ایرانی

ناشناس گفت...

عالي بود عالي

hero گفت...

bazam mesle hamishe alii bood .dastet dard nakone khaste nabashi .

ایرانی گفت...

متشکرم قهرمان یا هروی عزیزم .توهم خسته نباشی از این که وقتتو میذاری رواین داستانها .تندرست باشی ..ایرانی

yasin گفت...

خیلی باحاله لطفا اینقدر کششش ندین!

ایرانی گفت...

یاسین جون ! با توجه به سلیقه های متفاوت و تعداد انتشارات داستانهای سکسی دنباله دار هفته ای یک بار منتشر میشه و فعلا نوبت این یکی خورده به دوشنبه ها .متشکرم از پیام کوتاهت .نیمه شبت خوش ..ایرانی

 

ابزار وبمستر