ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرجایی3


چشای امیر خیلی قرمز شده بود . خیلی بیحال شده بود . دست خودش نبود . فکر کنم شهوت زده بود به سرش . منم خیلی حشری شده بودم . قلب کوچیکم خیلی تند میزد . هیجان زده بودم خداکنه امیر زیاد گیر نده یه دستی به همین دورو برای کوسم بکشه و پیشروی نکنه هرچند منم خیلی سنگین شده بودم . این احساسو گاهی وقتا که با دستام کوسمو می مالیدم پیدا می کردم ولی نه تا این حد . گاهی فکر می کردم اگه هم امیر بخواد ولم کنه من بهش این اجازه رو ندم که دست از پیشروی برداره . اون خیلی دوستم داره و قصد داره که هفته دیگه باهام عروسی کنه میدونم که روح بابا مامان هم از این که دخترشون سر و سامون می گیره خوشحال میشن . نمی دونستم چیکار کنم . خودمو بسپارم دست خدا و امیر که هر چی میخواد بشه و یا دست و پا بزنم و ازش خواهش کنم که تا شب عروسی دست نگه داره . این بتول خانوم هم معلوم نبود کجاست تا صدامون کنه . تامنو از این بلاتکلیفی نجات بده  .یه عمر یعنی حدود 18سال با نجابت و پاکدامنی زندگی کرده بودم و حالا می رفت که یه هوس و یه بی طاقتی همه این رشته هارو پنبه کنه .. داشتم به این چیزا فکر می کردم که دیدم یه موقعی به خوداومدم که کف دست پت و پهن امیر از زیر شورت رفته لاپام و اون چه جورداره کوسمو فشار می گیره . انگاری دستش داشت تو دریا شنا می کرد . کوسم خیلی خیس کرده بود . واونم باکف دستش وسط پا و کوسمو می مالید -نههههههه آتیششششمو تند نکن امیررررررنذار گردنت بیفتم می خوای دوسسسس داری کونننننمو پاررررششششش کن جرررررش بده ولی حالا پرده مو بکارتمو حفظ کن .. ازت خواهش می کنم من دارم توهوسسسس می سوزم . این قدر گناه نکن . شورتمو تا آخر از پام در آورد . شورت خودشم از پاش خارج کرد . من دمرو بودم و اون سوار برمن .یه لحظه سرمو برگردوندم و کیرشو دیدم . ترس برم داشته بود . کوس کوچولوم چه طور می تونه تاب بیاره ؟/؟ من تا حالا فقط چند تا عکس سکسی و آب کیرو دیده بودم . یکی از بچه ها آورده بود مدرسه که به خیلی ها نشونش داد و بعدا که فهمیدن نزدیک بود به خاطر این مسئله از مدرسه بیرونش کنن .. خودمو گذاشته بودم در اختیارش . دیگه جز اون وخدا کس دیگه ای رونداشتم . حتی اشک چشام هم با من قهر کرده بود . نمی خواستم احساس تنهایی کنم . فقط امیر بود که باهام قهر نبود . اون بود که دوستم داشت . اون بود که راه روشنی رو واسه آینده من باز کرده بود . منو به صورت دمر نشوند روپاهاش یه دستشو گذاشت روکونم و یه دست دیگه اشو گذاشت لاپام و با کوسسسسسم بازی می کرد -جووووووون عزیزم توهفته دیگه راحت راحت می تونی بیای تو بغلم و منم راحت تو کوسسسست آب می ریزم .. شهوت گیجش کرده بود . روکون کوچیک من خم شده بود و همه جاشو می بوسید سختم بود اون روزا مخصوصا تو محله های فقیر نشین با امکانات کم این طور نبود که هر وقت اراده کنی بری حموم . من غافلگیر شده بودم ولی امیر خیلی به خودش رسیده بود . روی من یه حالت تعظیم و به خاک افتادگی پیدا کرده سرش روکونم قرار داشت ویه دستش رو سینه ام و یه دستش روی کوسم . -شقایق عزیزدلم . عروس قشنگم . مامان بچه هام . می تونم یه خورده کیرمو بمالم روکونت ؟/؟ هیجان زده شده بودم . برای اولین بار بود که می خواستم یه کیرو با پوست تنم لمس کنم . -کسی نیاد ؟/؟ -نه نمیاد . دروهم چفت کردم -صدامون نکنه -نه نترس اونش بامن . کیردرازشو که می گفت 18سانته و کلفت هم بود تودستش گرفته و مثل شلاق چند دفعه به کونم زد . باهر ضربه ای که می زد خیسی کوسم بیشتر می شد . می دونستم تو هر سوراخی از سوراخای من بره زخمیم می کنه .   با این که دوست نداشتم دختریمو از دست بدم ولی دوست داشتم اگه قراره گاییده بشم همون بهتر که از سمت کوس باشه .. باکف دستش خیسی منو تو تمام سطح کونم پخش می کرد . طوری کونمو ماساژمی داد که انگار چند ساله این کاره هست درعالم هپروت سیر می کردم یاد بعضی حرفای دوستای شیطون دبیرستانی و حتی راهنمایی ام می افتادم که خیلی زودتر از اینا خودشونو تسلیم کرده بودند ولی اونا مثل من بعدش نمی خواستن ازدواج کنن . فقط دنبال کیف و تفریحشون بودند ... احساس خوشی از هوس توتمام بدنم به وجود اومده بود که اون لحظه حاضر نبودم باهیچی تو دنیا عوضش کنم . اصلا هیچ غمی به یادم نمیومد فقط عشق بود و هوس . امیر کیر داغشو رو کونم فشار می داد . کیرش در حال سرخوردن بود . سرشو آروم به سوراخ کیرم می مالید و مواظب بود که به طرف داخل هدایتش نکنه از اون طرف هم کیرشو با یه پرش می رسوند به سوراخ کونم ولی بازم بهم فشار نمی آورد ملاحظه منو می کرد . یواش یواش از هوس داشتم به عشق می رسیدم . از این که تسلیم یکی هستم که درکم می کنه خوشحال بودم . دوباره کیرشوچسبوند به کوسم -امیر من نمی دونستم که حالا این طوری میشه می خواستم واسه شب زفافمون موی کوسمو بگیرم . دوست داری ؟/؟ خوشت میاد موداشته باشه یابتراشم ؟/؟ کیر امیروهماغوشی با اون بی پروام کرده بود . تو بغل اون احساس امنیت می کردم . اون فرشته نجات من بود . فرشته ای که خدا برای یتیمی مثل من فرستاده تا یه مسکنی واسه دردهام باشه . -هرچی تودوست داشته باشی منم دوست دارم . ولی از کوسای برق انداخته و صاف وصوف که کیرروش سر بخوره و بره توش بیشتر خوشم میاد یه لحظه بهم بر خورد و باخودم گفتم امیر مگه در این زمینه تجربه داره که از این حرفا می زنه ؟/؟ شایدم کلی یه چیزی گفته . حالا من که هنوز زنش نشدم دارم اختیار داریشو می کنم . منو یک دور برگردوند تا نگاهش بانگام تلاقی کنه . با این که پسر جذابی نبود اون لحظه اونو جذاب ترین مرد دنیا می دیدم . یه معصومیت خاصی تو نگاش بود . می تونست واسه قلب پاک و بی ریام بهترین همدم باشه . فرشته نجات خودمو بیش از هر وقت دیگه ای دوست داشتم . خودشو انداخت رومن . -امیر امیر همه تنم شده یه گولللللله آتیش -منم دارم می سوزم شقایق کمکم کن سینه های امیر به سینه هام چسبیده بود و لباش هم رو لبام به آرامی می غلتید وگاهی هم زیرگلو و بالای سینه هامو هم خیلی با هوس می بوسید. -آه آهههههه نههههه به دادم برس امیر نجاتم بده من کیییییییییرررررررتو می خوام کمکم کن ولللللللم نکن کوسسسسسسم داره منو می کشه عزیزم عشق من خودشو یه خورده پایین تر کشید و نوک سینه هامو به نوبت تو دهنش می گرفت . خیلی ماهرانه اونو تو دهنش می گردوند . نمی دونستم چیکار کنم . نمی تونستم بگم که کدوم حرکتش لذت بخش تره . فقط کیر بود که می تونست آرومم کنه . کیر امیررو یه خورده بالاتر از زانوم حس می کردم . با جفت پاهام کیرشو قفل کردم به خودم یه چند تا حرکتی دادم -آههههه شقایق شقایق شقایق یه چیزی با فشار از کیرش ریخت بیرون . خیلی هم ادامه داشت . بیشترش ریخت رو جفت رونای پام وهیجان زده شده بودم . سرمو بالا آوردم تا برای اولین باراین آب زندگی بخش شیری رنگو که داشت رو پاهام پخش می شد ببینم . امیر یه خورده خنک شده آروم گرفته بود ولی هنوز هوس توچشاش موج می زد . از طرفی من آتیشی تر شده بودم . زندگی و سرنوشت خیلی چیزارو از من گرفته بود پدر مادر عشق به تحصیل اگه قراره ادامه لذت با از دست دادن بکارت همراه باشه اگه مهم این امیره که باید قدر منو بدونه چه اشکالی داره همین الان لحظه زفافم باشه با این توجیهات می خواستم خودمو بسپارم دست اون ولی هنوز استرس داشتم . امیر این تردیدو تو نگاه من خوند کیرشو دوباره به نوک کوسم چسبوند . یه خورده اونو خوابوند واز بالا تا پایین کوسمو با کیرش می مالوند . صورتم و تمام تنم هر لحظه داغ تر و داغ تر می شد -نه نکن نکن نکن نسوزون من دیوونه می شم کمک کن . سرمو کمی بالا آوردم خودمو به طرفش کشوندم و دستمو به کیرش رسوندم . این دفعه خودم کیرشو به کوسم چسبونده و با سر کوسم مماسش کرده بودم . امیر تودلت می خواد ؟/؟.. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشی این قسمتو تازه دیدیم همینجوری ادامه بده

ایرانی گفت...

چشم داداش دلفین ! به امید این که همه آدما دلشون خوش باشه ..ایرانی

 

ابزار وبمستر