ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 6

حالا دیگه نوبت من بود که از بدن پویا داماد خوش اندام و خوش تیپ خودم لذت ببرم . اون هنوز خواب بود و اگرهم یه تکونهایی می خورد خواب آلود بود . هنوز تا صبح کلی راه بود . سرمو گذاشتم رو سینه اش و نوک جوجوها ی پویا جونمو گذاشتم تو دهنم . کوفتت بشه بهارک . حالا که قرار به خیانته و مال مفت خوردنه چرا خودم نخورم . میک زدن جوجوی پویا کوسمو داغ کرده بود که اونو به پاهاش می مالیدم تا خیسی کوسمو روی پای اون خشک کنم لحظه به لحظه کوسم خیس تر می شد . خواب بودن پویا و نامرئی بودن من خیلی به نفعم تموم شده وحال می داد .کیرپویا با این که مثل خودش خواب بود ولی وقتی اونو از زیر بیضه هاش انداختم تو دستم حس کردم یه وزنه پنج کیلویی رو دستام قرار داره . ولی حیف که بیدار نبود تا شق شق ساکش بزنم . بااین حال میک زدن چنین کیری خیلی حال می داد . گذاشتمش تو دهنم واز اون تخمش گرفته تا نوک کیرشو با هوس و یه اشتهای خاصی میکش می زدم . حس کردم که کیر پویا لحظه به لحظه داره تو دهنم دراز و دراز تر میشه . جووووووون چه عشقی می کردم . احتمالا باید بیدار شده باشه . قربون لب و دهنم برم که مرده رو از خواب بیدار می کنه . چه برسه به آدم زنده رو . صدای داماد گلم در اومد ولی مگه من می تونستم جوابشو بدم . -بهارک عزیزم یه طوری کیرمو ساک بزن که منم بتونم کوستو بخورم . مجبور شدم یه نیم دوری بزنم تا کونمو بذارم رو سرش و از جهت دیگه ای کیرشو ساک بزنم . زبونشو مثل یه چاقو میذاشت تو شکاف کوسم و درش می آورد . با زبونش عین یک کیر داشت کوسمو می گایید و بعد از چند دقیقه این جوری کوس خوردن میک زدن دور و بر کوسمو شروع کرد . من نمی دونستم باید چه جوری خودمو کنترل کنم . گاه به تشک چنگ مینداختم و گاهی بی اراده کیر پویا رو تو دهنم گاز می زدم . اون بیچاره حرفی نمی زد .-بهارک چرا ساکت شدی یه چیزی بگو . ببینم تو سرشبی کوست کاملا صاف و برق انداخته بود اصلا یه تار مو هم نداشت . یهو این همه پشم و پیله از کجا پیداش شد . عین بعضی از مردای تنبل که زورشون میاد پشم کیرشونو بتراشن توهم کوست به اندازه یه جنگل موداره ولی با همه اینها خوردنش حال میده . خیلی کوچولوتر به نظر میاد . ببینم موی مصنوعی کاشتی . چرا ساکتی حرف نمی زنی . دستشو گذاشت دور دهن و لبهام .. -آها میدونم نمی خوای از کیر خوردن بیفتی . این جوری بیشتر حال می کنی و بهت مزه میده . بخور بخور نوش جونت گوارای وجودت . لذت ببر . هرچی دوست داری این کیر منو بخور . اگه بهت حال میده و دوست داشتی می تونی آروم آروم گازش هم بزنی فقط اونو تیکه تیکه اش نکن . پویا  کون منو هم گاز می زد . دستشو رو موهای سرم می کشید و اونا رو تا نزدیکی کونم نوازش می کرد . با بینی و پیشونیم ور می رفت . .. در این فکر بودم که چرا به عقلم نرسید که موی کوسمو برق بندازم . مگه چقدر وقت منو می گرفت ؟/؟ حتما پویا با اکراه داره کوس منو لیس می زنه که دیدم داره بهم میگه نمی دونم چرا موهات بلند تر شده . پیشونی و بینی تو هم کوچولوتر . چرا اصلا نمی تونم ببینمت . میخوام بگم همه جا تاریکه ولی اصلا هیچ جات مشخص نیست .. از یه جایی باید حالیش می کردم که من نادیا هستم . هنوز اون جملات اولیه ای رو که باید بر زبون بیارم و بگم چرا اینجا هستم تو ذهنم مرور نکرده بودم . چی بهش می گفتم . چه توضیحی می تونستم بهش بدم که علت غیب شدن بهارک و احضار شدن نادیا چیه .... یه خورده تن و بدنم می لرزید . دچار ترس شده بودم . به بازوی چپم نگاه کردم . خال قرمز تو تاریکی می درخشید . اون خالو روش چند تا فشار آورده و مرئی شدم . حالا پویا می تونست یه تصویر کلی از منو داشته باشه ولی نمی تونست تشخیص بده که من کیم . هرچند اگه دقت می کرد خیلی راحت می تونست بفهمه که من بهارک نیستم . اون زنیکه طوری ترسیده بود که فکر کنم تا قیام قیامت هم حاضر نبود این طرفا پیداش شه . -پویا یادت رفته که وقتی اومدم کیفمو که جا گذاشته بودم ببرم چه رفتاری باهام داشتی . چه جوری بهارک رو فراریش دادی و افتادی روم .. -پویا که گیج شده بود و می دونم حسابی مخشو به کار گرفته بودم گفت .. تو کی هستی . چه بلایی سر بهارک آوردی . چقدر صدات آشناست . منو به یاد نادیا خواهر زنم میندازه . واااااییییی این یه کابوس می شد اگه اون اینجا می بود . خونه ویرون می شدم . با خاک یکسان می شدم . بگو با بهارک چیکار کردی . اومد طرف من تا با خشونت باهام رفتار کنه -پویا من همون نادیا هستم . همون نادیایی که به زور بهش تجاوز کردی . فکر کنم سر شب عرق زیاد خوردی . ازت انتظار نداشتم که به خواهرم خیانت کنی . من کیفمو جا گذاشته بودم . صبح اول وقت باید می رفتم جایی . یه مدارکی بود داخلش که باید ور می داشتم . گفتم شاید صبح زود بری جایی . در خونه باز بود . اومدم داخل و تو رو با اون خانومه که میگی اسمش بهارکه دیدم . اون از ترس فرار کرد . فکر کرد که من زنتم . بستمش به فحش و وقتی هم که رفت تو افتادی روم و به زور بهم تجاوز کردی منو تهدید به مرگ کردی که نباید حرفی بزنم . راستش اولش از این کارت بدم اومد چندشم شد . ناراحت شدم که به خواهرم خیانت کرده و می کنی . ولی منم یه زنم دیگه . دوساله شوهر ندارم . زنی که طعم سکس رو چشیده باشه دیگه نمی تونه خودشو ازش دور نگه داشته باشه . خیلی نامردی پویا . خیلی بدی . از جام بلند شدم .-این چیزایی رو که میگی اصلا یادم نمیاد . یه خورده عرق خورده بودم ولی اصلا یادم نمیاد -صرف نداره دیگه واسه همین یادت نمیاد . از تخت اومدم پایین و .. -نه نرو نادیا من بهت نیاز دارم وایسا کجا -ولم کن پویا ولم کن بذار برم -نه نرو بیا تو بغلم بیا کنار من خیلی حال میده نرو -پویا ولم کن بابا چرا این قدر اذیت می کنی ؟/؟ دارم میرم حموم موهای کوسمو بگیرم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

7 نظرات:

ایرانی گفت...

فردین جان ! یادم میاد حداقل دو مدل داستان ازم خواسته بودی یکی که سکس در هتل بود که در یه حد معمولی تری نوشتم یکی دیگه رو هم که یادم هست شرحش طولانی بود یه جایی یاد داشت کرده بودم که یادم رفت . فکر کنم حدود 2 ماه پیش بود . البته اگه دنباله داری باشه بعد از شروع نقاب انتقام و خانوما ساکت و بعد از تموم شدن یه داستان دنباله دار شروع می کنم . درهر حال اگه یادت هست زیر یا ذیل نظر کدوم داستان بود به من بگو . اگه بشه کوتاه و تک قسمتی نوشت درجا می نویسم و در صورتی که طولانی بشه بعد از اون دوتای بالا . درهر حال فردین جان شرمنده ام و افتخار می کنم که در خدمت تو عزیز گل و دوست داشتنی ام باشم ..ایرانی

ناشناس گفت...

چندتاداستان میگم که درفرصت مناسبکه توارشیو داستانت نیست سرویس یا اتوبوس سکسی معلمان که معلمان آقا یجوری مخ همکارشو میزنه سکس میکنه یا راننده خیلی کارا میتونی بااین داستان بکنی مثلا زن وشوهر تو این سرویس هستندمعلم هستند ضربدری همه گونه میتونه ازش داستان بنویسی-اقاوزن وشوهری برای پچه پرستارجوانی رابه خدمت میگیرنند البته خیلی میگردنند تایکی سالخورده باشه اما باشرایطشون جوردرنمایدمجبور به استخدام پرستار جوان میشنداول زنه خیلی ازدید زدنه شوهرش کلافه میشه بعدها با یک اتفاق کوچک ازتعریف سکس همکارش بعدازدیدن فیلم عالی سکسی با شوهرش حشری بودبه ناچاردرحضورزنه باشوهرش تواتاق خواب سکس میکنه شوهره تیزبازی درمیاره سنگ میندازه زنش بی اندازه حشری میشه میگه بزار بشنوه دارم کوس وکون میدم اخرش اجازه میده فقط لاس خشکه بزنه. زنه بعدازسکس بابودن پرستاره میبینه خیلی حشری شده سکس به اوحال داده ازپرستاره میخواهدراحتر توخونه بگرده مخشومیزنه بیشتر شوهرشو توکفه کفه بزاره براش لباس تحریک کننده میخره تا جلو شوهرش بپوشه ازاین کار زیادی لذت میبره شوهره هم به عشق پرستاره کوس وکونش جرمیده روزبه روزبه زنش حال میده ارضا میکنه. دیگه پرستاره جزیی ازخانواده اونها محسوب میشه باهم تومیهمانیها وخرید تومغازهها همراه شوهرش غوغا به پا میکنند. مهمتر سکسهای لذتبخشی توس میتونی لز هم بنویسی به دوستاران لز هم حال بدی. البته اینهارا قسمت دار بنویس ممنون فدات فردین

دلفین گفت...

عالیتر از عالی

ناشناس گفت...

زن نامریی رامخصوصا ق6راعالی کارکردی اگه تاآخرسکس نامریی میشداصلاحال نمیداد تونستی اززبان داماد اعترافاتی مبنی برخیانت بنویس.داستانهایی که گفتم توآرشیو داستانت کمه .بغیردوتای بالایی داستانی مبنی براینکه زن یامردتونت یافیس بوک بایک زن دوجنسه کیردار کون گنده آشنا میشه مرد شیفته کون گنده زنه میشه ازطرفی تونت دربه دربه دنبال زوج یا شخص ثالثی توسکشون هستندباهم قرارسکس میزارنندالبته تااینجاش هم میتونی صحنه یا کارهای باحالی که ازطریق وب کم باهم برقرار میکنند بیویسی توش میتونی خیلی فانتزی ایجادکنی مثلا دوجنسه زنه رامیکنه شوهرش هم ازپشت کون دوجنسه رامیکنه میدونم اگه بنویسی توقوه تخیل وفانتزی بالایی داری خوب درمیاری.عالی مینویسی. دوستدارت فردین

ایرانی گفت...

دلفین عزیزم من هم ازت ممنونم ..ایرانی

ایرانی گفت...

فردین عزیزم خیلی ازت متشکرم و پوزش هم میخوام که زحمتتو زیاد کردم . باید ببخشی . همین الان میرم تو ایمیلم می نویسم زن نامرئی 6 ..البته داستانو خب گرفتم چی به چیه ولی همان طور که در بالا هم توضیح دادم این داستان یا داستان ها رو بعد از اون دو تای بالایی نفاب و خانوماو در صورت تموم شدن یه داستان دیگه شروع می کنم و داستان قشنگی میشه . البته نظر دوستان شرطه ولی از جایگزین سیزده عشق و تولد عشق و هوس که داستان نقاب انتقام و خانوما ساکته بگذریم نزدیکترین حالتش می خوره به این که جایگزین داستان مادر فداکار شه که فکر می کنم 8 هفته دیگه رو باید ادامه داشته باشه . یه سوال دیگه من ازت فردین جان اینه که دوست داری این داستانها از زبون کی باشه و بازهم سوال دیگر وقتش که شد کدومشو زود تر شروع کنم ؟ بازم سپاسگزارم به خاطر زحمت دوباره ات . پاینده باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

داداش فردین ممنونم از پیامت . در پیام قبلی هم در مورد داستانهای دنباله دار یه توضیحاتی رو داده بودم . از اونجایی که واقعا فرصت نمیشه بیشتر از این داستان منتشر کنم چون یک نفرم و تازه حجم داستانهام هم به غیر از تک قسمتی هاش کمه ..زمانی می تونم یه داستان دنباله دارو شروع کنم که یکی تموم شه این داستانو هم در آینده سعی می کنم ردیفش کنم ولی اون دوتای قبلی که در پیام قبلی گفته بودی جالب تر در میاد البته موقعش که برسه در مورد اتوبوس سکسی ازت چند تا سوال دارم مثلا اگه سکس بخواد تو اتوبوس صورت بگیره من باید بین مبدا و مقصد یه فاصله طولانی رو در نظر بگیرم و بیراهه و...فردین عزیزم شب و روزت خوش . برقرار باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر