ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لوتی سایت وabr135-بیست و هفت

صحنه جالبی بود . یه روزگاری بود که شهنازو ملوک از این که برن وسط اسبا می ترسیدن ولی حالا عشق کیر طوری اونا رو به وجد آورده بود که داوطلبانه و با شور و هیجان خودشونو کشوندند به وسط حیوونات .  سگا پارس می کردند . ملوک :فداتون شم . من اول یکی به این کیر کلفت ها برسم آخر کار سری هم به شما می زنم . آهای سامانتا ! شهلا کجایین یه خورده هوای این سگا رو داشته باشین . نمی بینین من کار دارم . اون و دخترش وسط حیوونا خم شدند . مادر و خواهر ابر به یکی یکی کیر ها دست می کشیدند . کیر حیوانات زبون بسته که زبونشون یواش یواش می رفت که باز شه دراز می شد و اون دو تا جنده اونا رو میذاشتن تو خماری . ظاهرا مادره دنبال کیر کلفت تر می گشت و دختره دنبال یه کیر کوچیک تر . بالاخره خواهر ابر 135 یه کیر معمولی تر یه اسبو گیر آورد و رفت طرفش و مادره هم دو تا کیر یکی مال خر و یکی هم مال اسبو کاندید کرد . یه سطل آب کف و ابر و اسکاچ هم با خودشون داشتند و می خواستند بهداشتی رفتار کنند . کیر دو تا اسب و الاغ رو صابون مالی کرده و با یه سطل آب دیگه کف ها رو از رو کیرشون رد کردند . خواهر ابر 135 گفت جاااااااان حالا ساک زدن هم داره . الان دیگه میکربی نیست . کیر اسبو گذاشت تو دهنش و گفت به سلامتی داداش . اسب بیچاره رام شده بود . مادر ابر خان می خواست دو تا کیر ها رو بفرسته تو کوس و کونش . نمی دونست چیکار کنه . به طرف یکی از اسبها قمبل کرد و کوسشو به کیر اسب مالید . اسب با اون شیهه ای که می کشید و حالتی که داشت نشون می داد که از مالیدن کیرش به کوس مادر ابر 135 حسابی حال کرده . و داره لذت می بره . -ابر ! ابر ! بیا کمک تا اون کیر خر رو یه جوری بفرستیم تو کونم -مامان من خودم دارم دنبال یک کیر مناسب واسه کونم می گردم . -بچه پررو . تو رو عاق والدین می کنم ها . باید اول هوای مادرتو داشته باشی . -مامان به همون یک کیر قانع باش -خفه شو ابر مگه چند بار از این فرصتها گیر آدم میاد . تازه من می خوام سه تا کیر رو امروز بفرستم تو کون و کوسم با همدیگه . -ملوک جون فکر پسرتم باش دیگه .. -خیلی خری ابر -مامان نکنه خر تو رو گاییده که من دنیا اومدم -قیافه و اخلاقت که شبیه به خرهست . این حرفایی رو هم که ایرونی بهت زده و گوش ندادی و عمل نکردی معلومه که خیلی خری ولی اون موقع که به دنیا میومدی من با خر طرف نبودم که تو کره خر بشی . حالا پدرت یکی دیگه باشه اونو نمی دونم . می تونی هر وقت رفتی ایران تو و پدرت یه آزمایش خون بدین . این روزا زیاد مد شده . ملوک کاری به روز بقیه آورد که دسته جمعی رفتند یه چهار پایه آوردند و خر رو بلند کردند و حالت اونو طوری کردند که از یه طرف کیر اسب تو کوسش باشه و از طرف دیگه کیر خررو بخوان تو کونش فرو کنند . کیر خر بیشتر از پنج شش سانت تو کون مادر ابر فرو نمی رفت . دور بین های فیلمبر داری به کار افتاده بودند . موبایل ها و دور بین های دستی . عمه مهرانه و خاله منور و بقیه از حسادت داشتند دق می کردند . پرنسس به پرنس گفت منم می خوام برم . -زن خواهش می کنم این کارو نکن . تو اگه از دلفین بار دار باشی ممکنه فشار کیر اسب روی تو سبب سقط جنین شه و ما آرزوی ائتلاف با سایت امیر سکسی رو به گور می بریم . -راست میگی پرنس پس بهتره برم با کیر همون دلفین حال کنم که اونجا بیکار نشسته و داره صحنه رو نگاه می کنه . تا به خودش بجنبه دید که فامیلای تازه از ایران اومده ابر دور دلفین رو گرفتند و دلفین به یه گوشه ای تکیه داده و اونا نوبتی رو کیرش می نشستند و پا می شدند . پرنسس رفت جلو و سر دلفین داد کشید -باشه حالا ما رو دور می زنی . تو از این بچه ای که تو شکمم کاشتی خجالت بکش . -من هنوز دوروز نمیشه تو رو گاییدم از کجا می گی بار داری .-حسش می کنم دلفین . -چیکار کنم پرنسس نمیشه زد تو ذوق اینا . سامانتا و شهلا  هم رفته بودند وسط اسبا . مهرانه هم شیر شده بود . آبجی شهناز هم دلیر تر شده بود و میزان بیشتری از کیر اسبو میذاشت تو دهنش . وااااایییییی فرت فرت ..فرت ..اسب آبشو که یه خورده کدر تر از آب کیر آدما بود ریخت تو دهن خواهر ابر 135 ..اولش چندشش شد ولی وقتی که دید دوربین ها همه روی این صحنه باشکوه زوم کرده و ابر هم با اشاره بهش می گه که احساسات نشون بده اونم شروع کرد به آه و ناله کردن و نشون دادن این که داره از خوردن آب کیر کیف می کنه .. جاااااااان حال میده . وری گوووووود گوووووود . یه اسب دیگه رو چند نفری نزدیک مادر ابر خان کردند بد جوری پیله کرده بود به این که سه کیره رو ردیف کنه . اسب داشت لگد می زد . اون چهار پایه داشت سر نگون می شد ولی به هر مصیبتی بود کیر رو برای چند لحظه ای هم که شده از بغل کیر اول یه چند سانتی گذاشتند تو کون مادر ابر 135 . فیلم بر داشته شد اسبه تازه داشت خوشش میومد که بقیه اونو گذاشتن پایین . خسته کننده بود . تازه اینا از اون کار گرای قلچماق اون ناحیه بودند که برای این موارد استخدام شده بودند . از طرفی خواهر ابر 135 روی یه میز درازی دراز کشیده پاهاشو به دو طرف باز کرده بود و دونفر دو تا پای اسبو داشتند و اونو در یه حالت قرینه روبروی آبجی شهناز قرار داده و کیر اسب رفته بود داخل کوس خواهر ابر 135 -جوووووون مااااامااااان ! داداشششششش ! خیلی کیف میده . آدم کیر اسب می خوره تازه می فهمه معنی کیر چیه . جووووون خودشو به طرف اسب حرکت می داد تا کیر داخل کوسش حرکت کنه . ابر خان هنوز دنبال کیر مناسب می گشت تا فرو کنه تو کونش . سی چهل تا کیر اسب و خر رو دست مالیشون کرد تا یکی از این خر ها رو کاندید کرد . رفت طرف خر و یه خورده که کونشو به طرف کیر حرکت داد خره هم کیرشو به طرف سوراخ کون ابر 135 حرکت داد . ملوک که در فاصله چند متری ابر بود و صحنه رو دید گفت پسرم مثل این که این خر هم تو رو شناخته که از جنس خودشی ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداش گلم چه صحنه هایی درست کردی

ایرانی گفت...

بازهم سلامی دیگر به دلفین همیشه در صحنه ..امیدوارم ابر خان به قسمتی از حقش رسیده باشد . ..ایرانی

 

ابزار وبمستر