ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

چه هوس بدی !

من و لیلی تازه ازدواج کرده بودیم و ماه عسلو اومده بودیم شمال و یه هتل رو به دریا هم گرفته بودیم . شب اول خسته بودیم و گرفتیم خوابیدیم و دم صبح با اشتهای هر چه تموم تر خواستیم بر نامه سکسمونو پیاده کنیم که لیلی هوس کرد که بریم کنار دریا یا جایی که بشه ساحل و امواجو دید سکس کنیم . -عزیزم چی داری میگی -حمید جان تو کاریت نباشه نمی دونی سکس در فضای آزاد و اونم دم صبح چه حالی میده چند تا ملافه و زیر انداز با خودمون بردیم و بد هم نمی گفت هوا تاریک بود و اون گوشه کنارا هم کسی نبود و پشت چند تا تپه شنی می تونستیم جا خوش کنیم و بریم زیر ملافه سکسمونو انجام بدیم . اینم خودش یه شیوه با حال بود .- لیلی خیلی هم باحال میشد تواتاق خودمون می تونستیم راحت سکس کنیم ولی تر جیح دادیم بیاییم این جا . یه نفس عمیق کشیدیم و از این گفتیم که این هوای سالم چقدر برای ریه ها خوبه و اگه همین جا بچه درست کنیم خیلی با حال میشه . زیرانداز و ملافه رو انداختیم و یه پتو نخی بزرگ هم انداختیم رومون . دیگه نمی تونستیم سکس سکس کنیم . یعنی لخت مادرزاد شیم . همچین هیجان زده شده بودیم که فکر می کردیم شب زفاف مونه . دامنشو دادم بالا شورتشو کشیدم پایین . کوسش خیس خیس بود . منم شلوارمو کشیدم پایین . -عزیزم همین جوری بگامت و اگه آب بریزم داخلش و حامله شی بچه خوشگل در میاد ؟/؟ -آره حمید جون فقط ممکنه پسر شه ولی مگه بابا مامانش زشتند که بچه زشت شه ؟/؟ حالتو بکن عزیزم ..  اینم خودش یه حالی داشت . اگه یه جای در بسته می موندیم تا نیم ساعت کوس این خانمو میک نمی زدم رضایت بده نبود تا بکنم تو کونش . کیرم یواش یواش رفت طرف کونش و سوراخ کوسو هم خیلی راحت پیدا کرد ولی کونش از بس برجسته و تپل بود انگاری کیرمو میزد عقب . بااین حال خیلی آروم می گاییدمش و حواسم به این بود که کسی پیداش نشه و اگه کسی رو هم دیدم مثلا خودمو نو بزنیم به خواب . من یه دستمو ستون کرده بودم و یه پهلو از اون بالاتر قرار داشتم . می دونستم اوضاع چطوره از پیش یه اسپری بی حسی هم زده بودم که بتونم بیشتر باهاش حال کنم . در همین حال سه تا جوونو دیدم که از یه فاصله ای حدود پنجاه متری ما تو اون تاریکی صبح دارن رد میشن . یه خورده سپیده صبح با این تاریکی داشت قاطی می شد . سر لیلی یه طرف دیگه بود و منم دست تکون دادم که از اونجا رد شین . که من کارمو بکنم یه وقتی این زن ما نفهمه . در هر حال می دونستم جوونا ما رو درک می کنند و رسم مهمان نوازی رو به جا میارن . دیگه ندیدمشون و صدایی هم نیومد تا این که دیدم یکی از پشت سر منو گرفت و تا لیلی متوجه شه چیه یکی دیگه افتاد روش و یکی هم رفت اون دور و بر کشیک می کشید . جلو دهنمو داشتند و نذاشتن که تکون بخورم . نه چرا کسی این دور و برا نیست  که بیاد کمکمون . دلم داشت از جا در میومد . دامن همسرم داشت لکه دار می شد . اونا ملافه رو از روش انداخته بودند کنار و لی دیگه بیشتر لختش نکردند . نفر اول کرد تو کوسش . یه دستشو داشت جلو دهنش و با قلدری روی پاهاش فشار می آورد و نمیذاشت که حرکت کنه . لیلی هم فقط کون و سینه های درشتی داشت وگرنه جثه اش ضعیف بود و خیلی هم ترسو . تو اون تاریکی کون سفید لیلی مثل یه چراغ می درخشید ولی این چراغ دل منو می سوزوند . اونی که دهن و چونه مو داشت و گردنمو نزدیک بود که بشکنه گفت ما هم بد حال نمی کنیم . تنهایی خوردن نامردیه . نمی دونم نکنه زن منو با جنده عوضی گرفته بودند . -داداش می بردی یه جای خلوت می گاییدیش دیگه . اینجا کجا بود . جیگرم داشت آتیش می گرفت . لیلی نمی تونست هیچ حرکتی داشته باشه . فقط همینو دیدم که نفر اول خیلی سریع آب کیرشو ریخت تو کوس زنم و من با چه دردی شاهد اون بودم که آب سفید کیر داره از کوس لیلی می ریزه روکونش و تو سیاهی شب  عین برفی که رو کوه نشسته باشه داره برق می زنه . نفر بعدی با اون نگهبانه جاشونو عوض کردن و من فقط شاهد کیر های کلفتی بودم که ته کوس لیلی رو هدف کرفته بودند -جووووووون می خورم اون ممه تو . این دومیه پررویی کرده و سینه های لیلی رو با یه دست چنگشون می گرفت و اون با شدت بیشتری زنمو می گایید . صدای خفه شده و ناله های  تو دهنی لیلی رو می شنیدم و از این که نمی تونستم کاری بکنم حرصم می گرفت . می خواستم نگاه نکنم بازم نمی تونستم . از این که زن من , اونم در اوایل ازدواج داره سه تا کیر دیگه هم می خوره حرصم گرفته بود . اون روش باز میشه و دیگه نمیشه کاریش کرد شایدم یه جوری با این مسئله کنار بیاد . یعنی اون داره حال می کنه و دیگه کیر من بهش حال نمیده ؟/؟ هر چند جای فکر کردن به این مسائل نبود . اونی که دهنمو داشت بهم گفت جون حالا دیگه نوبت منه . اولین نفر بودن یه خوبی داره و نفر آخر هم بودن یه خوبی دیگه . من حالا نفر آخرم و راحت تر و بدون استرس می کنم تو کوس و کونش . چه حالی میده .  دیگه دلواپس نیستم که نفر بعدی هم هست . جوووووون .. این دومیه بیشتر از اولی خالی کرد تو کوس لیلی چون سرعت پس ریزی آب از کوس به حدی بود که تعجب کردم چطور یه مرد می تونه در یه وهله این قدر آب داشته باشه حالا چقدرش جذب کوس زنم شده بود اون دیگه بماند . اونی که بالا سرم بود جاشو با یکی دیگه عوض کرد و وقتی که شلوارشو پایین کشید و کیرشو دیدم گفتم این زن دیگه واسه ما زن بشو نیست . کیرشو برد نیم متر عقب و با یه سرعتی همینو زد تو سوراخ لیلی که انگاری توپ گلفو از یه فاصله دور فرستاده تو سوراخ .. بمیرم برای زنم که چه دردی کشیده . ولی نمی دونم چرا دیگه لیلی ساکت شده بود .  داشت کیف می کرد یا بیهوش بود ؟/؟ این که کیرش از بقیه دراز تر بود یه دستی به کمر لیلی کشید و با چند تا ضربه ای که فرستاد تو کوس اون آبشو ریخت  داخل . این دیگه رکورد قبلی رو شکسته بود . -ببینم دیگه حال دادن که  این قدر دست و پا زدن نداره . می دونم خیلی با مرامی ولی به ما هم حال بده دیگه . زیر این کیر نخوابی یه کیر دیگه هست که حالتو جا بیاره و بهت صفا بده .. اصلا معلوم نبود چی دارن میگن . -خوشگله تو که کوست خیس خیس کرده پس داری کلی حال می کنی ناز چرا می کنی . اینو که گفت از دست لیلی دلخور شدم . کف دستشو از پشت گذاشت لاپای زنم و آب کیر بر گشتی و احتمالا خیسی کوس اونو فرستاد طرف سوراخ کون لیلی . اگه دهنم باز بود می خواستم بگم کوسشو کردین نوش جونتون . از شیر مادر هم حلالتون . حداقل پلمب کونشو بذارین واسه من تا بازش کنم . بذارین من افتتاحش کنم . ای چقدر امروز و فردا کردم واسه باز کردن پلمب کونش .. دلم داشت می سوخت . چه فشاری آورد به سوراخ کون زنم .راهشو بالاخره باز کرد و دست و پا زدنهای عزیز دلم تاثیری نداشت و اون بیحال شد و تا چند دقیقه داشت کون می داد . بقیه هم دوست داشتند بذارن تو کونش ولی دیدند هوا داره روشن میشه . یکیشون رفت و چند لحظه بعد بر گشت . -ببین موتور پشت اون تپه هاست . اگه بخوای جیغ بکشی آبروی خودت در خطره ولی داداش جنده با حالی بود . نمی دونم چرا جنده خانوم هنوزم میخوای سر و صدا کنی -نامردا اون زنمه زنمه جنده کجا بود؟/؟ -حالا گاییدیم تموم شد رفت میخوای بری شکایت ؟/؟ وقتی فهمیدن لیلی زن منه کارشون تازه راحت ترم شد منو با خودشون بردند که لیلی اقدامی نکنه .سوار موتور شدند و تخت گاز رفتند و موقع رفتند یه لگدی بهم زدند و منو یه گوشه ای پرت کردند . سریع رفتم پیش زنم -ببینم تو خوشت اومد ؟/؟ -ببینم حمید واقعا نتونستی هیچکاری بکنی ؟/؟ دوتایی مون زل زده بودیم و همدیگه رو نگاه می کردیم . کیرم تا چند روز بلند نمی شد . داشتم افسردگی می گرفتم . راستی اگه لیلی بار دار شده باشه ..یه چیز دیگه ای هم بود که اونا افتتاح کرده بودند و اونم این که واسه اولین بار ریختن آب تو کوس زنم بود .بازم جای شکرش باقی بود که دختریشو من گرفته بودم . تا یه مدتی دلم نمیومد اونو بگام . ولی وقتی یه روز با خوشحالی اومد و گفت که پریود شده اونقدر خوشحال شدم که گفتم عزیزم امشب از کون میگامت و هفته دیگه از کوس ... پایان .. نویسنده .. ایرانی 

3 نظرات:

ایرانی گفت...

این هفته تصمیم گرفتم دو تا داستان کوتاه منتشر کنم به جای یک داستان بلند که خب این جور داستانها شاخ و برگهای کمتری دارند و گفتم یه خورده حال وهوا رو عوض کنم . با توجه به این که داستانهای سکسی بیشترش خالی بندیه یه خورده خالی بندی بیشتر در این داستانهای کوتاه زیاد چیزی رو عوض نمی کنه . ولی داستانهای بلند رواز نظر روانشناسی و ادبی بیشتر میشه بررسی کرد و نقش آفرینی افراد دراین داستانها مشخص تره .شاد وخرم باشید ...ایرانی

ناشناس گفت...

ایرانی جون مرسی داداش اماکاش بیشتر مینوشتی.فدات فردین

ایرانی گفت...

سلام داداش فردین . گفتم یه خورده خلاصه اش کنم که به اون داستان هم برسم . سپاسگزارم ..ایرانی

 

ابزار وبمستر