ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

راز نگاه 22

جمال که یه خورده سر حال تر بود به غلام گفت پاشو پاشو که تا یه کیر درست و حسابی به این آبجیمونم نزدیم ول کن نیست . عین کنه چسبیده ولمون نمی کنه . -حالا من کنه شدم ؟/؟بازم کوس غریبه دیدین دست و پاتونو گم کردین . اشک تو چشاش حلقه زده بود . احساسات جمال جریحه دار شده بود . او که روبراه تر به نظر میومد یه لیوان آب آورد و روی صورت غلام پاشید -بیدار شو خیلی کار داریم دیگه نباس بیشتر از این آبجی مرضیه رو دل شکسته کنیم . غلام که تا حدودی خواب از سرش پریده بود بیدار شد . دو تا برادر به هم نگاه می کردند . یکی از یکی بی حوصله تر . نمی دونستن چه طوری شروع کنن . مر ضیه هم هیکل درشتی داشت. کونش نه درشت بود نه کوچیک ولی خیلی سفت و یه دست نشون می داد . سینه هاشم انگار دست نخورده بود . -زود باشین شوهرای خوب و نازم . کوس آبجیتون دربست مال شماست . زن از این وفادار تر کجا میخواین پیدا کنین من که جز شما به کس دیگه ای کوس ندادم . اگه بیوفا بودم خوب بود ؟/؟یه خورده بدویین بیایین دنبالم تا خوابتون بپره اگه دوست دارین خواهرتون بره به غریبه ها کوس بده به من بگین بعد هم از آنها فاصله گرفت و گفت اگه می تونین بیاییم منو بگیرین و داداشا هم که با این حرف آبجی غیرتی شده اصلا دوست نداشتن خواهرشون منحرف بشه افتادن دنبالش در این دویدنها من و محجوبه خودمونو کنار می کشیدیم تا سرمون نیفتند . آخرش یه گوشه ای مردا افتادن سر خواهرشونو دست و پاشو گرفته انداختنش روی قالی وسط پذیرایی . خواب از سرشون پریده و هوس فرود اومده بود . خواهره طاقباز روی زمین افتاده بود و غلام روی قسمت بالای تنش سوار شد و کیرشو به دهن مرضیه مالید و اونم دهنشو واسش باز کرده و کیره رو بلعید . جمال هم از پایین افتاد به جون کوس خواهرش . -اوخ جووووووون کوسسسسسسس خواهر یکی یدونه امو نخورم کوسسسسسسسس کی رو بخورم ؟/؟مرضیه واسه یه لحظه کیر غلامو از دهنش کشید بیرون و در حالی که ناله می کرد گفت آره جون خودت صبح تا الان داری کوس لیسی غریبه ها رو می کنی باید منتتونو بکشم تا یه دستی به سر و گوش خواهرتون بکشین . پیش چشم من به من خیانت می کنین زنای دیگه رو می گایین صدام در نمیاد . اون وقت من فقط مال شمام ؟/؟یه خورده ملاحظه داشته باشین . غلام که از شنیدن حرفاش خسته شده بود کیر شق شده اشو فرو کرد تو دهن خواهرش و دیگه نذاشت حرف بزنه . در فاصله چند متری اونا من و محجوبه مثل دو تا عاشق و معشوق همدیگه رو بغل زده بودیم . اون بدون این که جنی بهش کمک کنه راز نگاه منو می خوند . چون هر چی که تو چشاش می خوندم درست بود . داشت راجع به من درست فکر می کرد داشت با خودش فکر می کرد که به من یعنی فرشته مدیونه و حالا که هوس جلوی چشای فرشته رو گرفته و نیاز داره باید کمکش کنم . باید با کوس و کون فرشته جونم ور برم و اونو به ار گاسم برسونم خوندن افکار محجوبه کمک زیادی بهم کرد . با یه سینه من ور رفت و یکی دیگه رو گذاشت تو دهنش . دست راستشم که آزاد بود به کوسم رسوند و پنج تا انگشتشو گلوله کرد و فرو کرد داخل کوسم . داغ داغ و چرب چرب بودم . بغلای انگشتاش می خورد به چوچوله هام و لذت منو زیاد تر می کرد و کمر منو سنگین تر . یک فشار قوی می خواستم تا بتونم خودمو تسکین بدم و سبک بشم بغلش کردم خودمو بهش چسبوندم . سینه هامو به سینه هاش چسبوندم  . تنم بهش نیاز داشت . پاهامو به پهلوها باز کرده سرشو گذاشت لای پام . زبونشو گذاشت روی کوس آتیش گرفته من -فرشته من همونجوری که اونا با زبون خودشون آتیشم زدن آتیشت می زنم -بزززززن محجوبه بززززززن هر جوری دوست داری آتیشم بزن فقط منو بسوزون .. من که از لز با زری حسابی کیف کرده بودم و مزه اش هنوز زیر دندون و زبونم بود می دونستم که میتونم با این جنده امر به معروفه هم یه حالی بکنم . خب منم این یک هفته ای جنده شده بودم چه اشکالی داره زنا هم مثل مردا جنده بشن ؟/؟اونا میرن هر زنی رو که دلشون می خواد می چسبن و می کنن اون وقت ما زنا حق نداریم بریم دنبال هر مردی که دلمون می خواد تا با هر چند تایی که دوست داریم لاس بزنیم و حال کنیم ؟/؟تازه قیمت ما زنا نصف قیمت مرداست . ای بخشکی شانس .. محجوبه هر فنی که داشت روی کوس من پیاده کرد -آیییییی چیکار می کنی منو که به عرش رسوندی دختر همه جام داره از هوس می سوزه عزیزم هر جای تنمو که می تونی بماللللل هوسسسسسسمو پخششششش کن از لذت زیاد نوعی حالت خواب و بیداری به من دست داده بود و چشمام مرتب باز و بسته می شد . محجوبه سینه ها کمر ناف موهای سر زیر بغل .. هر جایی رو که دستش می رسید بی نصیب نمی ذاشت . وقتی که داشتم به ار گاسم می رسیدم دو تا بازوی محجوبه رو آنچنان گرفتم که اثر پنجه هام روی بازوهاش موند -عزیزم من راضی شدم حالا تو بیا جلوتر تا من کوستو بخورم -فرشته جونم من امروز به اندازه راضی شدم نمی خوام خسته شی فقط دوست دارم همدیگه رو بغل کنیم بیا عزیزم بیا توی بغلم تا با هم حال کنیم و یه خورده هم ببینیم که این دو تا برادر با خواهرشون چیکار می کنن . جمال و غلام خواهرشونو داشتن رو هوا می کردن . جمال پاهای مر ضیه رو گرفته کیرشو گذاشته بود توی کوس مرضیه و غلام هم کمر خواهرشو محکم نگه داشته و کیرشو گذاشته بود توی سوراخ کون خواهرش -یواش غلام یواش تر کونم داره جر می خوره -یه جوری جرت می دم که دیگه این قدر نق نق نزنی . خودت می خواستی پس بیا این دو تاکیررو راحت بگیر . جمال هم از طرف جلو با شدت و فشار کوس مرضیه رو می کرد -هم دردم گرفته هم دارم حال می کنم .-پس حالتو بکن که امروز می خواهیم حسابی حالتو جا بیاریم . جمال پس از گفتن این حرف سرعت کیرشو زیاد تر کرد دوتا برادر ظاهرا خسته شده آبجیشونو گذاشتن زمین و جمال هوس کون کرد . و رفت پشت مرضیه و غلام هم زیر خواهرش قرار گرفت . این بار با تسلط بیشتری مرضیه رو می کردند از اون طرف من و محجوبه هم مثل لیلی و مجنون با هم جیک شده بودیم و از هردری حرف می زدیم . این اجازه رو به خودم دادم که در مورد دین داری و مردم آزاریهاش در ماشین گشت صحبت کنم .-محجوبه جون تو که این قدر داغ داغی و خیلی هم خونگرم و مهربونی پس چرا جوونای مردمو اذیت می کنی اونا رو میندازی زندون که شلوار لی کون نما پوشیدن یا موی سرشون یه خورده بیرونه . -نمیدونم واقعا نمیدونم شاید از اعتقادم باشه شایدم از اونجایی که دوست داشتم همیشه قدرتمند باشم و امر ونهی کنم و همه از من حساب ببرند به این کار کشیده شدم -عزیزم قربون اون تن و بدن و مهربونیهات برم این چه حرفیه . اشاره ای به کیر های جمال و غلام کرده گفتم قدرت یعنی این ما زنا همیشه بد بخت بیچاره ایم . هر چه پول و ثروت و جاه و مقام و زیبایی و ...داشته باشیم بازم یک زنیم و در مقابل مردان مارو ضعیف احساس می کنند . -خب دوست داشتم میون زنا سری بلند کرده باشم -اینجوری ؟/؟.. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

matin گفت...

ایرانی جان میدونی دیگه نظر من چی هست دیگه نگم

ایرانی گفت...

متین جون بازم سلام میدونی که جواب من چیه دیگه نمی گم .این داستان احتمالا تا 6 ماه دیگه هم ادامه داره .سکه تا بیاد پایین کلی می چرخه و می گرده ..ایرانی

 

ابزار وبمستر