ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ماه عسل در عسل 9

وقتی مزه اولین پرش منی رو تو دهنم احساس کردم و با زبونم چشیدمش به حرکات نرمشی هجومی خودم ادامه داده تا لذت دکترو به حد اکثر برسونم و حتی نذارم یه قطره از آبشم بره عقب .-زیبا جونم سکستم مث خودت زیباست . دیدی سیروس جون بالاخره گولت زدم ؟/؟تو که می گفتی تو یه وعده عشقبازی بیشتر از دو دفعه آب ریختن ضرر داره . و این کاروو نمی کنی چی شد ؟/؟-از اینا بپرس -از کدوما سیروس جون ؟/؟لبارو گذاست رو لبام . سینه هاشو به سینه هام چشبوند . یک دستشو گذاشت رو کوسم و دست دیگه رو رو کونم کشید . بعد از بوسه لبانه زیر گلو شونه ها موهای سر و سرمو بوسید طوری که دوباره دراز کشیدم و یه دفعه دیگه هم به عنوان حسن  ختام منو گایید .-حالا جوابتو گرفتی ؟/؟-آره عزیزم .....چند ماه گذشت پیش دکتر سیروس سزارین کردم . بالاخره امید من به دنیا اومد هنوزم به یقین نمی تونم بگم پدرش کیه . فقط پیشونی بلندش منو به یاد سلیمون میندازه . وگرنه شباهتی به امین نداره . اوایل زمستون به دنیا اومد . چند ماه بعد دیگه اصلا شیر منو نمی خورد  .خیلی زود عاشق غذا خوردن شده و با شیر خشک و دستی و غذا سیرمی شد و بیشتر وقتا نزد پدر بزرگ و مادر بزرگش یعنی پدر و مادر من بود . از ریخت و قیافه خودم تو اون روزا بگم که کونم تقریبا همون کون بود شکمم مقدار کمی چربی گرفته که با کمر بند لاغری ردیفش کردم . مقدار کمی سینه هام شل شده که دوباره داشت به حالت سابق بر می گشت . چون امید دیگه شیر منو نمی خورد . حداقل هفته ای 3 سری با همسایه مون کیومرث 2 سری با شوهرم امین و یک سرویس هم با دکتر سیروس سکس داشتم . خیلی تنوع طلب شده بودم . ولی خب هر جوری بود خودمو با این 3 کیر قانع می کردم . به مهمونیها مجالس عروسی و سایر دعوتیها که میرفتم هر مردی که با نگاه خریداری وراندازم می کرد دوست داشتم لخت شم و بپرم تو بغلش و کوس و کونمو واسش هوا کنم تا یه کیر جدید و تازه ببینم که از وجود من لذت می بره و به من لذت میده . این کیومرث هم گاهی کارهای خیلی با مزه ای می کرد . یادم میاد یکی دو ماه پس از زایمان که گاییدنم آزاد شده بود یک طرف سینه امو امید جون داشت می خورد و طرف دیگه اشو کیومرث .اون مث بچه  نوک سینه منو میک می زد و همین جور شیرمو می خورد .انگاری که داشتم به دو تا بچه شیر می دادم . مدتی قرص ضد بار داری می خوردم ولی اواخر بهار ولش کردم و دل به دریا زدم . بعد از پریود اولین نفری که منو گایید شوهرم بود . نفر بعد کیومرث بود که خیلی هول هولکی و چون چند روز به اتفاق مادرش می خواست بره کرمانشاه خونه دایی اش ازم وقت گرفت و سه چهار ساعتی باهام مشغول بود . فردای روزی که کیومرث سر حالم آورد نوبت دکتر سیروس بود که قصد داشت چند روزی رو به تعطیلات تا بستونی به ویلای کنار دریاش تو شمال بره . از من خواست که قبل از رفتن شارژش کنم حتم دارم که اگه به جای یه باطری دو تا باطری تو وسط شلوارش داشت هر دو تاش شارژ می شدند . چون تا می تونستم بهش حال دادم . به همون اندازه که اون منو گایید منم گاییدمش . بگذریم از این که به نوعی می شد گفت که من کیرشو دشارژ کردم .. در هر حال دو تا از کیرهای صفا بخش من رفته بودن مر خصی کیر خسته امین هم اون حالی رو که بایست نمی داد . من دوست داشتم سیر سیر کیر بخورم . طوری که وقتی بعدش می خوابم فکر کنم که داخل هر 3 تا سوراخم یعنی کوس و کون و دهن کیر وجود داره و هنوزم در حال گاییده شدنم . ولی امین بیحال همچه حسی رو در من به وجود نمی آورد تا این که دو سه روز گذشت و دیدم نمی تونم به این وضعیت ادامه بدم ودر خونه تنها بودم اوایل تیر ماه بود و امید 6 ماهه من هم از اول صبح همدم با بابا بزرگ مامان بزرگش شده بود . من هم ناهار شوهرمو برده بودم سر مغازه و برگشته بودم . تا لتگ ظهر خوابیده بودم و خوابم نمی برد . تازه شیطون هم بد جوری قلقلکم می داد . مالش کوس و فرو کردن کلفت ترین هویج هم به داخلش دردی رو دوا نکرد . دم در خونه ایستاده منتظر فرشته نجات بودم . کوچه هم شده بود عین شبای قبرستون و نیمساعتی که من وایساده بودم فقط دو نفر رد شدن . یک بچه دو چرخه سوار و یک پسر جوان ظاهرا دبیرستانی کتاب به دست . که خیلی دوست داشتم به این دومی اشاره بزنم و بیارمش داخل ولی نمی دونستم چه بهونه ای بیارم . اگه از داغ درونم خبر داشت ؟/؟شایدم از خداش بود که بیاد و سوارم شه و یه کوس مفت بزنه . ناگهان فکری مثل برق از سرم گذشت . بر خودم لعنت فرستادم که چرا صبح تا به حال به ذهنم خطور نکرده بود و گرنه مجبور نبودم از الان نقشه چیده وقت تلف کنم . آره یار در حجله و ما گرد جهان می گشتیم . فوری مخ ابلیسیمو به کار انداختم . زود به آپارتمانم رفته یه آرایش درست و حسابی کرده و پس از آن که خودمو خوشبو کردم لباسمو در آورده و با یه شورت و سوتین صورتی براق و دلبرانه که هیکلمو هوس انگیز تر نشون می داد به طرف حیاط رفتم هر چه کنتور برق تو خونه داشتیم همه کنار هم و اول راه پله بود کلیدشو بالا زده خاموش کردم . تمام وسایل برقی همه از حرکت و فعالیت ایستادند و سر و صدای کولر طبقه اول و سوم هم قطع شده بود و من هم با همون اندام لب دریایی خود به وسط حیاط رفته و مثل آدمای از گرما به ستوه اومده و مثلا از همه جا بی خبر شلنگ آبو در دست گرفته از گردن به پایین خودمو خیس کردم که یعنی دارم خنک میشم . بر روی دیوار مشترک ما با همسایه بغلی سایبان بلندی قرار داشت که همسایه های اون ساختمون منو نمی دیدند سمت غرب و جنوب خونه مون که مشرف به کوچه بود . حالا من بودم و این تن پر هوس و طبقه دوم و سوم خونه ما که از این طبقات اگه کسی کنار پنجره میومد منو با کوس و کون آماده می دید . طبقه دومی ها که مسافرت بودند و طبقه سوم هم که اقای رحمانی تنها بود . یک ساعت پیش دیده بودمش که وسیله ای خریده به خونه بر گشته بود . بعدشم دیگه بیرون نرفته بود . فقط خدا خدا می کردم که خواب نرفته باشه . ولی با خاموشی کولر باید بیدار می شد . دو سه دقیقه ای گذشت و خبری نداشت . منم داشت حرصم می گرفت . شلنگ آبو که بلند بود کشیده و فاصله خودمو با زیر پنجره کم کرده بعد فشار آبو زیاد کرده نوک شلنگو با انگشت شست و سبابه دست راست فشار داده آبو به صورت تیز و در یک خط مستقیم به طرف پنجره طبقه سوم نشانه گرفتم بعدش سریع خودمو رسوندم جای اولم . واسه یه لحظه به پنجره بالا تگاه کردم پرده کنار رفته بود . رحمانی به محض دیدن من خودشو کنار کشید . بر فتنه گری خودم افزودم . می دونستم که دیگه تو این زمونه یوسفی وجود نداره که به زلیخا نه بگه . سوتینمو در آورده و بعد رقص کون و کمرو شروع کردم . شورتمو تا سر زانو پایین کشیدم شلنگ آبو از وسط پاهام به درز بین دو قاچ کونم مالیده و روی کوس و سوراخ کونم می کشیدم . چند لحظه بیشتر نگذشته بود که صدای پیچیدن پا در پله هارو شنیده و متعاقب اون سر و کله رحمانی پیدا شد انتظار داشتم یه ببخشیدی بگه از این که به اصطلاح سر زده وارد حیاط شده و منو این جوری دیده . اما نه تنها این جور رفتار نکرد بلکه سکسی تر از من لخت لخت خودشو به حیاط رسوند تا اونو دیدم .. -ببخشید نمی دونستم منزل تشریف دارید هوا گرم بود اومدم خنک شم در حالی که خودمو یه گوشه ای پنهون کرده بودم که نصف بیشتر تنم معلوم بود  .دستمم به عنوان شرم و حیا روی عورت خودم گذاشته بودم و با این که اونو لخت مادرزاد دیده بودم خودمو به کوچه علی چپ زده گفتم می بخشید می تونید سرتونو اون طرف کنین تا من برم اتاقم ؟/؟-شما اگه می خواستین برین همون موقع که منو پشت پنجره دیدین می رفتین نه حالا . بعد به طرفم اومد و شورتمو که تا نیمه پایین کشیده شده بود به طور کامل در آورد و من هم که شورت وقتی به مچ پام رسید پامو بلند کرده تا شورتم کاملا از پام خارج شه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
 

ابزار وبمستر