ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

رازنگاه 23

فکر نمی کنی این قدرت نفرت جامعه و مردمو به همراه داشته باشه .؟/؟دوست نداری که بیشترا دوستت داشته باشن ؟/؟میخوای تو اجتماع هزار سال پیش زندگی کنی ؟/؟-نمیدونم شاید توراست بگی -ببین تو الان لخت لختی . شوهرم داری . الان بیان تورو بگیرن آبروت نمیره ؟/؟تازه ای کاش همین آبرو باشه دوست داری به جرم زنای محصنه اعدام شی ؟/؟حالا یه این کار نداریم . اینا همش درست . میگیم جرمش سنگینه و فرض درست . آخه خدارو خوش میاد که به خاطر یه مانتوی کوتاه که زیرشم شلوار بپوشن بچه های مردمو بندازین زندان ؟/؟با این کارا مشکلات مردم حل میشه ؟/؟گرونی حل میشه ؟/؟فقر و فحشا حل میشه ؟/؟بیکاری درست میشه ؟/؟-راست میگی فرشته باید یه خورده راحت تر بر خورد کنم . ولی نباید کاری کنم که بقیه به من مشکوک شن -باور کن بقیه هم مث خودتن.ا ونا هم آدمم احساس دارن .. خیلی پرچونه شده بودیم . پس از چند دقیقه وراجی دوباره به صحنه گاییده شدن مرضیه نگاه کردیم جمال روی مبل لمیده بود و مرضیه رو کیرش نشسته و غلام هم رو کون خواهرش سوار شده و کیر خودشو تو مقعد آبجیش فرو کرده بود . یکساعتی می شد که مشغول بودند و اون مدتی که ما در حال دید زدن بودیم ندیدیم که هیچکدومشون به ار گاسم برسن . یا آبشونو خالی کنن .-محجوب جون میریم کمک ؟/؟-نه من نمیام ولی اگه دلت میخواد تو برو . یادت رفت این مرضیه پیش داداشاش از ما بد گفت و تو هین کرد ؟/؟بدبخت حشری خب به احترام مهمون یه روز به داداشاش کوس نده مگه آسمون به زمین میاد ؟/؟محجوبه راست می گفت همون بهتر که تماشاگر باشیم تازه اگه این مسخره بازیهای مرضیه نبود الان دو تا کیر در اختیار من بودند . مرضیه پاک خسته شده بود با دو تا دستاش بالای مبلو نگه داشته با فشار کوسشو سر کیر گذاشته و کون و کمرشو بالا و پایین می کرد -غلام تو حواست باشه کیرت از کونم بیرون نزنه بزززززن کییییییرررررررتو بیشتر فروکن توی کووووووونننننم آهههههههه چه حالی میده نه نه واییییییی غلام با دستت کوسسسسسمو بماللللل وللللللم نکن ولم نکن ولم نکن . وصیت بابا یادتون نره باید هوای منو داشته باشین . زود باشین بابا رو خوشحال کنین . روح بابا رو شاد کنین . کوسسسسس من هنوز کییییییررررررر می خواد بزنین بهم بچسبین نمی تونم حالمو بگم وایییییی جوووووون اووووووففففف  نمیتونم بگم چه جوری شدم یکی منو بگیره یکی کمکم کنه یکی به دادم برسه ولم نکنین تا آخرش باهام باشین نزدیکه نزدیکه جوووووووون آههههههههه آبم اومد حرکت کرد آخ که قربون کیراتون بشم هم گرممه هم سرد . فدای کییییییییرررررررررتون . هم روح مامانو شاد کردین هم بابارو . حالا آب کیرتونو بریزین که ارواح پدر و مادرو شادترش کنین . جمال :چی ؟/؟مگه تو هنوز داری قرص میخوری ؟/؟مگه بهت نگفته بودم قرصو بذار کنار تا ضعیف نشی در عوض ما از کاندوم استفاده می کنیم ؟/؟-مرضیه :نه من از کاندوم خوشم نمیاد . دوست دارم گوشت کیر شما مستقیما به من برسه . از این یه تیکه نایلون اضافه خوشم نمیاد .جمال :جااااااااااان فدای تو آبجی بگیر این آب منو من که این جوری بیشتر حال می کنم . حالا که تو آب کیر می خوای پس بیا اینم آب اووووووووف اووووووووف  قربون کوسسسسس همیششه تازه ات بشه این داش جمال . غلام :بیا مرضی جون که کونت مارو گایید از بس بهمون حال داد هنوزم تکی . صد تا کونم که بکنیم بازم مال آبجی مرضیه چیز دیگه ایه عاشقتیم خواهر گلم . من که داغم و طاقت ندارم جوووووووون ببین چطور از هوس دارم می لرزم واسه کون قشنگ و تپلته وایییییی..اونم آب کیرشو ریخت تو کون مرضیه . مرضیه :داداشا سوختم من . فداتون شه آبجیتون که واسه من هلاک شدین . کییییییففففف کردم . کوسسسسسسم کووووووننننننم همه تنم دیگه آروم گرفته جاااااااان دوستتون  دارم حالا بغلم بزنین و منو ببوسین و بهم بگین که عاشق آبجیتونین و دوستش دارین . من که فدایی داداشای خوشگلمم عاشقتونم دوستتون دارم . سه تایی به هم چسبیدند . چه صحنه زیبا عاشقانه و رمانتیکی بود . آدم حظ می کرد ....درسته که محجوبه سبکم کرده بود ولی من ویار کیر داشتم . دوست داشتم کیر بیاد و منو بلرزونه . کیر بیاد و اعصابمو آروم کنه . کیر بیاد و مث یه جک کونمو ببره بالا . چند لحظه بعد دوبرادر و یک خواهر اومدن طرف ما . می خواستن دستی به سر و گوش هر دونفر ما بکشن ولی محجوبه ایثار گری کرد -فقط این فرشته را دریابید که خیلی وقته ریاضت کشیده. مرضیه :اوووووووفففففف چه نازه و چه کوس تنگی داره داداش نگاه کن . مث دهن ماهی باز و بسته میشه . خیلی خوشگله . اومد طرف کوسم و قالب سوراخو به لباش چسبوند و یه ماچ آبدار ازش گرفت . محجوبه :تو حق نداری دست بهش بزنی و باهاش حال کنی مگه یادت رفته چی می گفتی ؟/؟مگه فراموش کردی به داداشات می گفتی ما کوسهای غریبیم و نباید این قدر به ما توجه داشته باشن .؟/؟چی شد ؟/؟حالا خاطرت که جمع شد میای این طرف ؟/؟این رسم مهمون نوازیه ؟/؟مرضیه که خیلی متاثر شده بود صورت محجوبه و منو بوسید و عذر خواهی کرد منم که جز گاییده شدن و حال کردن به چیزی فکر نمی کردم گفتم محجوب جون حالا ببخشش عیبی نداره گذشت از بزرگونه -به خاطر گل روی فرشته جونم می بخشمت مرضیه . اولش چهار نفری هر فنی رو که می دونستند روی من پیاده کردند و بعد زنا منو تحویل مردا دادند . ولی خب چه فایده اونجوری که دوست داشتم بهم حال ندادن . کیف می کردم و لذت می بردم ولی این دو تا کیر انگاری شده بودن کیرای مرده . ای بخشکی شانس . منم شده بودم مثل یک روباهی که داشتم پس مونده غذای شیر رو می خوردم . با این بی حالیشون می خواستن دو تا کیرتوی یه سوراخ بکنن که از شون خواستم نوبتی منو بگان . با تمام وجود لذت گاییده شدنو احساس می کردم . حرکت کیر که تا آخر وارد کوسم می شد و این حالت ورود و خروج به شدت حشریم کرده بود . هر چه می خواستم تند تر و بیشتر منو بکنن تند ترشو انجام می دادن ولی به بیشتر نرسیده بی تحمل شده و خودشونو سبک و منو سنگین ولم کردن . خاک توسر دو تاشون که عین هم بودن ولی در کل خیلی خوش گذشت . درسته که با کمر سنگین محل گاییده شدنو ول کردیم ولی از حق نباید گذشت که بار ها و بارها به ارگاسم رسیدم . موقع خداحافظی که خیلی با ما صمیمی شده و قصد داشتند با چشمانی باز مارو به جایی که می خواهیم ببرن . اما محجوبه خواست که حداقل برای یکی دو کیلومتری چشامونو ببندن -بچه ها این کارو بکنین بهتره . میگن جنگ اول به از صلح آخر و ما امروز نون و نمک شما رو خوردیم یه حال درست و حسابی بهمون دادین . درسته که ما نمک خور نمکدون شکن نیستیم ولی از شیطون هر کاری بر میاد . من تا چند وقت پیش با نقاب و رو بند میومدم خیابون کی فکرشو می کرد که حالا کوسمم نقاب نداشته باشه . من و محجوبه شماره موبایل همو گرفتیم . براش از زری و جریانی که باهاش داشتم تعریف کردم و خیلی تمایل نشون داد که به ما دونفر بپیونده . محجوبه در میدان ونک پیاده شد و منو در تجریش پیاده کردند . شب شده بود و نمی دونم این جنه کجا بود که سر و کله اش پیدا نمی شد . فکر کنم بد جوری از محجوبه ترسیده بود . خدا خدا می کردم که تعویض روغنیه بسته نشده باشه . به زری زنگ زده و گفتم شب میام دنبالش و می برمش به آپارتمان خودم . خیلی ازم دلخور بود . گفتم که شب همه چی رو تو ضیح میدم . هنوزم اشتهای کیر داشتم خوب سیر نشده بودم .. ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

5 نظرات:

ناشناس گفت...

واقعا نمیدونم چی بگم اینقدر زیبا و حشری کنندس که میخوام ادامشو بخونم.تو رو خدا ادامشو زود بنویسید.بد جوری منتظرم.ممنون

matin گفت...

هنوز به اونجای که من میهوام نرسیده

ایرانی گفت...

متین جان ودوست خوب ناشناسم از نظرات پرشورتون ممنون .انتشار این داستان تا کنون روی نظم خاص و هر 3روز یک بار بوده امیدوارم نقایص آن را به بزرگواری خود ببخشید در هر حال سلیقه ها متفاوت است .بازهم از توجه شما سپاسگزارم ..ایرانی

ناشناس گفت...

ایرانی جان من همون ناشناسم.البته امیر جان ایمیل منو داره ولی گفتم اینطورری شاید بهتره.درهر صورت من واقعا عاشق این داستانام.امیدوارم مثل همیشه پر تلاشو موفق باشی.بیصبرانه منتظر ادامشم

ایرانی گفت...

دوست خوب ناشناسم دوباره سلام .خوشحالم از این که خواننده های با محبتی مثل شما باعث دلگرمی من و امیر عزیز و زحمتکش میشن .خوشحال میشم از این که بتونم باعث خوشحالی شما بشم .امیدوارم که قسمتهای آینده ویا قسمتهایی که در آن مسائل عاطفی و احساسی به طور جدی به این داستان اضافه میشه بتونه از احتمال یکنواخت شدنش کم کنه .شاد و کامرواباشی...ایرانی

 

ابزار وبمستر