ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

راز نگاه 31

سامان بر روی شکم محجوبه ولو شده بود و کیرشو تا ته به کوس گشادش فرو کرده بود طوری با هم اخت شده بودن که انگار سالهاست همدیگه رو می شناسن -سامان جون کوسم حال نمیده ؟/؟تنگ نیست ؟/؟-واقعا کار درستی محجوب جون .. مگه نمی بینی چقدر حال می کنم ؟/؟طفلک زری مثل این که جو گرفته بودتش و اسیر یه خجالت عجیبی شده بود . خنده دار بود . لخت لخت شده بود . می خواست بره طرف کیر انگار هراس داشت . از چند متری داد زدم چته دختر ؟/؟استرس نداشته باش . برای لحظاتی از قاسم و کاظم جدا شده نزد زری رفتم تا ببینم چش شده .  تو چشاش نگاه کردم . زری دختر با نمک و جذاب و خوش بدنی بود . نمیدونم چرا خودشو دست کم می گرفت و اعتماد بنفسش در مقابل مردا ضعیف بود . بغلش کرده و در حالیکه سرگرم گاییدن محجوبه بود و قاسم و کاظم هم محو تماشای همکار مذهبیشون بودند که چطوری داره کوس میده . منم به بهونه لز زری رو یه گوشه ای کشیده و لبمو گذاشتم رو لبش . در حال بوسیدن و میک زدن لباش و دستمالی کوسش شمرده شمرده براش زمزمه می کردم که عزیز تن و بدنت بیسته ببین قاسم و کاظم تو کفتن . تند تند منو گاییدن و هنوز خوب سیرم نکرده و به عشق تو ولم کردن . چرا این قدر خودتو دست کم می گیری . تو که کوس و کونتو هوا دادی و بیخیال دارن همه جاتو دید می زنن دختر و دوشیزه 14 ساله هم که نیستی هراس داشته باشی یه مدتی هم شوهر داری کردی و بالاخره چند صباحی هم سیر سیر کیر خوردی -آخه فرشته جون من تو عمرم فقط یه مدل کیر خوردم و از همون یه مدل کیر هم خیری ندیدم . می ترسم دلم شور می زنه -ببینم چند روز پیش بهت سفارش کردم خوردن قرصای ضد بار داریتو شروع کنی کردی ؟/؟آخه می دونی وقتی آب کیر میره توی کوس آدم یه حالی میده که اصلا نمیشه وصفش کرد -آره فرشته جون . مشکل من چیز دیگه ایه -برم بگم اون دو تا نره غول بیان ؟/؟-الان آمادگیشو ندارم . دوست دارم . خوشم میاد -بدبخت از کوست خجالت بکش . هنوز هیچکار نکرده آب و روغنش راه افتاده . تو هر چی باشی از اون دو تا مبلغ دین که بد تر نیستی . اونا هم اولین دفعه شونه . (کوس شر می گفتم چون برام ثابت شده بود که اونا از اون کوس و کون کنای حرفه ای ان )منتظر توان . آبرومو نبر . قربون شرم و حیات برم دختر .-باشه یه شرط داره -چیه بگو -به شرطی که اولش تو پیشم باشی . -شدی مثل دختر بچه ها که می خوان آمپول بزنن میگن مامانمون پیشمون باشه . بابا این آمپول نیست . این کیره اینم به خاطر تو چشم .. حالا از اون چند متری قاسم و کاظم به من اشاره می زدند که زودتر بیام و بدهی خودمو بدم . نوبت کاظم بود که کوسمو بکنه و قاسم کونمو . خیلی آروم جریانو براشون تعریف کردم و این که شماها بالاخره تا صبح هم که شده حداقل یک بار که باید زری رو بکنین . حالا برین و زودتر کیر گشایی کرده و راه کوس زری رو واسه کیر خوردن باز کنین و آیندگان هم دعا گوی شما بوده و ثوابشم برای شما نوشته میشه . منم بعدا جبران می کنم . روی منو زمین ننداخته در حالی که سامان و محجوبه هنوز از هم سیر نشده بودند ما سه نفری به سمت زری رفتیم . دلهره عجیبی داشت مثل یه دختری که در شب زفاف می خواد پرده اشو از دست بده . کاشکی این دو تا نکیر و منکر ریش نداشتند کوس بیچاره زری بیچاره باید خیلی سیخ بخوره . اون کنار هم سامان هم محجوبه از آخ آخ کردن خسته نشده بودند و معلوم نبود کی می خوان دست از سر هم وردارن . زری خجالتی قمبل کرد تا چشش به برادرا نیفته . به کاظم اشاره زدم که اون کنارم وایسه و یه اشاره ای به قاسم و کیرش کرده و دستور حمله رو صادر کردم . قاسم دست چپشو گذاشت روی کمر زری و با دست راستش کیرشو گرفت و از لای پای زری و درز وسط کونش چند بار محکم و پی در پی به کوس زری مالید و از پایین تا بالا یه اصطکاکی بین کیر خودش و جفت سوراخای زری به وجود آورد -جااااااان عجب لقمه چرب و نازیه -نوش جونت گوارای وجودت قاسم آقا -فرشته جون هر لقمه ای یه مزه ای داره -اثر همشون اینه که اعصاب آدمو آروم می کنه . قاسم کیرشو از پشت کرد داخل کوس زری و دوست دختر ما طوری که مثل این که اولین باری باشه که داره کوس میده فریادی کشید و رفت توی آه و ناله و هوس .-جااااااان تاززززه داررررررم مزززززززه کییییییررررو می فهمم اووووففففف وایییی کیر بده کییییررررر بده بززززن میخوام تند بزن سوخخخختم آتیشششششش گرفتم من شده بودم یک مربی و از این تعلیم و اداره کردن امور لذت می بردم از این که تونسته باشم کمک حال زری باشم خیلی خوشحال بودم کرم و کیر مصنوعی را آورده و دور سوراخ کون زری و سر کیر قلابی رو چرب کرده و نرم نرم فرو کردم توی کون زری تا این جوری به جفت کیر خوری عادت کنه . به کاظم هم که بی تاب شده بود و از هیجان داشت کوس منو می مالید دستور دادم بره سمت جلو طرف دهن زری و با ملایمت کیرشو بفرسته داخل دهن دوستم تا اونو به ساک زدن عادت بده بعدم در گوشش طوری که زری نشنوه گفتم من هر وقت کیر مصنوعی رو کشیدم بیرون تو و قاسم با هم کنار بیایین و یکی بره زیر کوس بکنه و یکی هم از بالا بذاره توی این سوراخ آزاد شده  .زری که متوجه پچ پچ من شده بود ناله کنان گفت چیه واسه من چه خوابی دیدین ؟/؟-عزیزم ناراحت نباش تا الان که بهت بد نگذشته تو مهمون منی حبیب خدایی نمی ذارم ناراحت از اینجا بری -قربونت برم فرشته جون . خیلی کیف داره بیچاره اونایی که از این لذت کوس دادن محرومن .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
 

ابزار وبمستر