ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سدهای شکسته 5

نمی دونستم آیا می تونستم از این موقعیت پیش اومده استفاده بکنم یا نه . برای یک لحظه شمد از روی مامانی کنار رفت . دیدم ناله می کنه . کون قشنگشو دیدم که به من میگه الان اگه منو نگایی دیگه بگا نیستی . نه خدای من خون های خیس و خشکیده اطراف سوراخای مامان .... اوخ نامردا ظاهرا سوراخ کونشو جر داده بودن ونمیدونم حالا عمقی بود یا سطحی ولی مامان از درد وسوزش به خود می پیچید . دوباره سرشو گذاشت تو بغل من و گفت دیدی نامردا باهام چیکار کردن ؟/؟و باز هم گریه می کرد . ناراحت نباش مامان خدا بزرگه بازم شکر که سالمی -برم خودمو بشورم واز این نجاست خودمو نجات بدم -پس بذار منم باهات بیام -نه پسرم زشته بده -چه زشتی از این بالاتر که من امروز خیلی چیزایی رو که نباس اتفاق میفتاد و نباس می دیدم دیدم -نه اصرار نکن شبو اگه دوست داری می تونی همین جا بخوابی ولی بامن حموم نیا . شهناز خونه هس . دختر بچه هست روش باز میشه خوب نیس یه وقت خیالای بد می کنه .-چشم هر چی تو بگی دردل با خودم گفتم اگه امشب که چه عرض کنم این نصفه شبی نکردمت ؟/؟.مامان رفت حموم و من برای آن که یک تیر و دو نشونی کرده باشم رفتم سراغ شهناز . هنوز بیدار بود داشت از واقعه امشب صحبت می کرد که گفتم وقت نداریم زود باش تا مامان از حموم بر نگشته یه حالی بکنیم . می خواستم کمر خودمو سبکی کرده باشم و هم با گاییدن آبجی شهناز و رسوندنش به ارگاسم کاری کنم که با آرامش اعصاب زودتر خوابش ببره و مزاحم سرو صدای احتمالی و یا درددل من و مامان جونم نشه . فوری با لب و دهنم رفتم سراغ کوسش و حسابی آماده اش کردم . حالا نخور کی بخور . دهنشم داشتم تا فریادشو خفه کنم .. خیلی زود دو تا دستاشو به سینه هاش چسبوند . ساکت شد فهمیدم که آبجی شهنازو راضیش کردم . کیر شق شده و آماده به حمله خودمو به طرف سوراخ کون شهناز نشونه گرفته و میدونستنم با این کون زخمی مامان دیگه امشب کونشو بکن نیستم . همون آب و خیسی کوس آبجی کافی بود تا یه خورده راه سوراخ کونشو باز کنه . باز هم کیرمو از نصفه بیشتر فرو نکردم . مدل کون آبجی شهناز تقریبا شبیه مدل کون مامان شهین بود . ولی خب هر گلی یه بویی داره . دیگه نمی تونستم جلوگیری کنم . تازه باید عجله هم می کردم . که یه وقتی مامانی سر نرسه . هرچی زور داشتم زدم و تا اونجایی که می تونستم سوراخ خواهر جون خوشگلمو پر کردم . اووووووووففففف چه کیفی کردم . جاااااااان . کون شهناز خیلی حال داد . حسابی گچ کاری شده بود . خیلی دوست داشت واسم ساک بزنه که گفتم باید برم می ترسم مامان کار دست بده . برم سری بهش بزنم نکنه داخل حموم خودشو با تیغی چیزی خلاص کنه . خوشبختانه از این خبرا نبود به محض این که رفتم طرف حموم دیدم مامان خودش برگشت . یه حوله دور خودش پیچیده بود .-آخیش سبک شدم . موهای سرشو داخل اتاق و پیش من سشوار کشید -میشه ازت خواهش کنم سرتو اونور کنی -مامان ؟/؟-مامان بی مامان حساب امروز فرق می کرد . یه اتفاقی افتاد و تموم شدو رفت باید فراموشش کنی من که از روی عمد نمی خواستم همچه اتفاقی بیفته . تن لختشو بایک شورت و سوتین نازک پوشش داد اینو دیگه دیده بودم یک بلوز نخی خیلی نازک به رنگ آبی ملایم پوشیده بود که با شورت نازک صورتیش اندامشو گاییدنی تر کرده بود -پسرم منو ببخش که امشبو میخوام این جوری پیشت بخوابم . شانس آوردم که امشب بابات نمیاد . یه جای تنم خیلی می سوزه و احساس درد می کنه . میخوام شلوار روش بپوشم ولی بهش فشار میاد -مامان مقعدو میگی ؟/؟-من یه چیزی گفتم تو دیگه ادامه اش نده دیگه . تازه اگه دوست داری می تونی بری اتاق خودت بخوابی من مزاحمت نمی شم .-نه مامان خوبم . امکان نداره امشب تنهات بذارم . وظیفه فرزندی و عشق و محبت من حکم می کنه که پیش تو بخوابم . صورتمو بوسید و از گرمی صورتو بوی صابون و کرم خوشبویی که مالیده بود هوسم بیشتر شد . هردو روی تخت دراز کشیدیم . می خواستم نرم نرم کارمو انجام بدم تا مرغ از قفس نپره . یه شمد نازک روش کشیده بود وپاهاش زده بود بیرون پشت به من قرار داشت . ناله می کرد . سوراخ کونش می سوخت -مامان پماد ضد درد و ضد سوزش آنتی هموروئید تو خونه داریم اون دفعه که یبوست داشتم و بزور دفع کردم دچار درد و سوزش شدید شدم با چند بار استفاده ازش خوب شدم . اگه یادت باشه نمی تونستم حتی روی صندلی بشینم -اگه برام بیاریش ممنون میشم یه لوله پلاستیکی هم باهاشه که از طریق اون اگه آدم این پمادو استفاده کنه بهتره و بهداشتی تره -مامان چی میگی اصلا با لوله خوب نیست . بیشتر حروم میشه و به جاهای حساس نمی تونی بمالی . من چند روز که با لوله استفاده می کردم اصلا اثر نکرد.  دوسه بار که با انگشت این کارو کردم خوب شدم .-آخه انگشت میکربیه  .آدم بدش میاد .-من حاضرم این کارو برا مامان خوشگله ام بکنم . تو که الان حموم بودی و حتما دورش تمیزه . داخلشم دیگه چاره ای نداشتی با این درد و سوزش نمی تونستی باهاش ور بری . من الان میرم دستمو ضد عفونی می کنم و خودم دارو رو به محل درد می رسونم -شهرام جون حالا درد به کنار خجالتم میاد اگه بخوای انگشتتو فرو کنی داخل مقعدم . مامان بازم از اونحرفا زدی ؟/؟چرا بیخود بین من و خودت یه سد درست می کنی . ما به هم محرمیم موقع مشکلات این چیزارو باید بذاریم کنار . این فاصله هارو باید بشکنیم . دیگه از این حرفا نزن . مگه بابا میره زنارو معاینه می کنه اونا باید خجالت بکشن ؟/؟این همه دکتر زن هم داریم خدای نخواسته باید سوءتعبیر بشه ؟/؟.. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام اقا امیر حالت خوبه؟
از اینکه این قدر زحمت میکشی واقعا ازشما سپاسگزام.
چند وقتی است که دلم می خواد باهات درد دل کنم اما می ترسم که بعضی ها برداشت ناجور کنن .من خودم یکی از طرف دار های شما و داستان های شما هستم وا فانتزی های سکسی لذت میبرم گاهی وقت ها میگم مگه ممکنه که کسی با محارم خودش سکس کنه اما اینها برای من مهم نیستن چون فقط تخیلات است واتفاق چندانی در دنیای واقعی رخ نمیده .اما چند وقتیه که دارم با تمام وجودم لمس میکنم وان خیانت زن های متاهل به شوهران وبچه هایشان هستن نمی دانم که چرا واقعا چرا این شده افتخار که زن حتما باید دوست پسر داشته باشه؟
داستان های شما جالبن ولی واقعیت امروز ایران اصلا جالب نیست

matin گفت...

اقا کلی حال کردم ادامه داداش مرسی واقعا

 

ابزار وبمستر