ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سدهای شکسته 8

چند روز گذشت . شبها به بهانه مواظبت از مادر کنارش می خوابیدم . با انگشت میانی دست و با کیر مقعدشو پماد مالی می کردم . خواست و روحیه شادش در بهبودی سریع او اثری مثبت داشت . از شهناز هم غافل نبوده و این لابه لا فرصتی هم پیدا می کردم که دستی به سر و رویش بکشم . پدر که بر گشت غصه ام شد . دیگه شبا نمی تونستم پیش مامان بخوابم . هنوز یکی دو ماه تا شروع درسای دانشگاه وقت باقی بود . تصمیم گرفتم که برم فنون رزمی و دفاع از خودمو یاد بگیرم . درست نمی دونم که الان این کلاسارو برای گروه خاصی میذارن یا نه ولی اون موقع هر کی میخواست بهش تعلیم می دادن . رفتم کلاسای کونگ  فو تو فیلمها دیده بودم که یک کاراته باز به تنهایی از پس چند نفر بر میاد . چند ماه تو این کلاسا شرکت کردم . برام کمربند زرد و سیاه و این چیزا مهم نبود . من می خواستم اگه یه موقعی کسی به مادر و خواهرم نگاه چپ کرد تر تیبشو بدم . دیگه بایه مشت نیفتم زمین . هم درسامو می خوندم هم به یاد گیری فنون رزمی می پرداختم . خواهر و مادرمو هم که فراموش نمی کردم . از خدا می خواستم که فقط کسی به ناموس من نظر بد بندازه . استعداد من در یاد گیری فنون و کار برد آن خیلی زیاد بود . حالا دیگه می تونستم به تنهایی  حریف چند نفر باشم . خواهرم در اثر دست کاریهای من بد جوری کون و کپل کرده و سر و سینه هاش بالا اومده بود . فکر کنم مامانی یه جورایی بو برده بود که من دستی به سر و روش می کشم . شک داشتم ولی فکر کنم یه بعد از ظهر این شهناز احمق موقع کون دادن به من دستاشو به کون و سینه هاش می مالید و ناله می کرد . فکر می کردیم مامان رفته باشه مغازه و همین طور هم بود . قرار بود شهناز بره کلاس زبان . مامان هم به این امید که شهناز خونه نیست و می تونه به من کوس بده اومد خونه و ظاهرا متوجه قضیه که میشه اونقدر متانت داشته که به رویمون نیاره و در بره . من متوجه باز شدن در نشده بودم ولی صدای بسته شدنشو شنیدم کیرمو از کون شهناز بیرون کشیده و به طرف در ورودی رفتم . هیچ خبری نبود . شهناز گفت بیا خیالاتی نشو ولی میدونستم یکی اومده و رفته . با این حال خدا خدا می زدم که اشتباه کرده باشم که این طور نبود و بعدا متوجه جریاناتی که شرحشو داده ,شدم . شهناز با یکی دو ساعت تاخیر رفت کلاس زبان به محض رفتن اون سر و کله مامان پیداشد . معلوم نبود کجا کشیکشو می کشیده . خیلی اخم کرده و بغض کرده بود حتی وقت نکرده بودم که توجیهی واسه این کار خودم پیدا کنم .-مامان چی شده ؟/؟-از خودت بپرس -حالا دیگه واست پیر شدم میری دنبال جوونترها ؟/؟تو چی می خواستی ؟/؟من که همه چیزمو دو دستی تقدیمت کرده بودم . پسره نمک نشناس !به من خیانت می کنی ؟به طرفش رفته تا بغلش کنم و از دلش در بیارم .-به من دست نزن عوضی بی حیا -مامان -به من نگو مامان -خب عشق من بذار توضیح بدم -چی رو می خوای توضیح بدی ؟/؟زبونت میخواد توضیح بده یا .... در جا لگد محکمی به وسط بدنم یعنی کیرم زد و به شدت دردم گرفت . منتها من پیاز داغشو چند برابر کرده و به حالت غش خودمو انداختم زمین . ترس برش داشته بود -پاشو شهرام جون من نمی خواستم این جوری بشه . مادر فدات بلند شو . شلوارمو کشید پایین و کیرمو گرفت تو دستش و مالش و ماساژش داد . نامرد با این که درد می کرد در جا سفت و شق شد و صاحبشو لو داد .-خب بسه دیگه چشاتو واز کن . این قدر هم ناز نکن -ناز نمی کنم مامان خیلی دردم گرفت -حقت بود تو چی کم داشتی یه آدم عاقل میره با خواهرش از این کارا می کنه ؟/؟-با مادر اشکال نداره ؟/؟-پسره زبون دراز اگه فکر می کنی اشکال داره دیگه طرف منم نیا فقط چهار میخه ات می کنم اگه بخوای طرف خواهرتم بری -مامان جون من به خاطر این که شهناز منحرف نشه دست به همچه کاری زدم -یعنی خودت منحرف بشی خواهرت نشه ؟/؟مسخره هیکلته .ببینم از خط خارجش کردی ؟/؟-مامانی با من مث لاتا حرف نزن .من فقط از کون می کنمش .این دفعه یه چک محکم گذاشت زیر گوشم -روت پیش ننه ات خیلی باز شده .کونم جر خورده بود .من انداختمش زیر کیر تو اینه جواب من ؟/؟زار زار گریه می کرد .-مامان جون -مامان جون و زهر مار ..مامان جون و مرض کامان جون و کوفت -بذار من حرفمو بزنم ومن قبل از این که با تو باشم با شهناز بودم .نخواستم بگم علت قبلی که تراشیدم دروغ بوده .به خاطر همین در ادامه گفتم علت مهمتر ی که من با شهناز رابطه دارم اینه که تو منو هل دادی تو بغلش . اون روزا که سینه های درشتتو از داخل بلوز سینه چاکت نگاه می کردم ..اون روزا که به یاد کوست به یاد هیکل قشنگت جلق می زدم تو کجا بودی ؟/؟تو برام زیبا ترین زن دنیا بوده و هستی . تو برام دست نبافتنی ترین بودی هیچ به این فکر می کردی که پسر تازه تکلیف شده ات چقدر نیاز داره ؟/؟بی احساس . بی عاطفه . یه چیزی طلبکار شده بودم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
 

ابزار وبمستر