ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هر کی به هر کی 17

مامان خودت خواستی تو رو این جوری ببندما . نگی پسرت بیرحم و سنگدله .. تازه اگه یه خورده هم دیر کنیم خیلی ها دنبالمون می گردن -زنا رو بگو که همه تو کف توان . هیچی نشده همه رو اسیر خودت کردی .-آریا جسم و جونم اسیر توست . آتیشم بزن . ببین هیچکاری نمی تونم بکنم .-اون وقت بهم نمیگی که پسر سنگدلیم که تو رو به این صورت در آوردم ؟/؟-سنگدل وقتی میشی که بهم توجه نکنی و نخوای از اون مایه وجودتو نثار من بکنی -مامان هر چی دارم از توهه . زبونمو گذاشتم رو نوک پاش و به طرف بالای بدنش حرکت دادم . دیگه از این هراس نداشتم که بابا اونو با بدنی کبود شده ناشی از میک زدنم ببینه . به رون پاش که رسیدم همراه با لیسیدن میکش می زدم . یواش یواش رسیدم به دور کوسش . دورشو یه لیسی زدم و جفت دستامو گذاشتم رو سینه هاش .دور کوسشو همین طور لیس می زدم . نوک زبونم که به چوچوله هاش می خورد خودمو کنار می کشیدم . دنیای اون طرفو فراموش کرده بودم .فقط دنیای خودمو مادرمو می دیدم . اون لحظه فقط من بودم و او و ما باید از این فرصت و فضایی که برای ما ایجاد شده بود نهایت استفاده رو می کردیم -آریاااااا نههههههه چرا داری آتیشم می زنی . سر تا پام هوسه .. کیرت که تو کوسم بود . همه وجودم که مال تو بود . چرا باهام این جوری می کنی . زود باش عزیزم من در آتیشت دارم می سوزم زود باش . انگار نقطه وسط و روی کوسم داره به همه تنم آتیش پخش می کنه . خاموشم کن . خنکم کن . خنکم کن .-مامان الیا خوشگله من . بالاخره نفهمیدم بسوزونمت یا خنکت کنم ؟/؟ او این حرفا رو وقتی می زد که رو نیمتنه اش خم شده و غرق بوسه اش کرده بودم . زیر گلو سینه لب و صورت و حتی لای موهاشو هم می بوسیدم . نفسهام به شماره افتاده بود . چقدر این سینه های تازه و نوک تیزش بهم حال می داد واقعا یه روز حال کردن واسه همچه مجلسایی کمه . شاید اگه من و مامان می تونستیم خارج از این محفل با هم رابطه داشته باشیم اینقدر حرص همو نمی زدیم .-وووووویییییی نههههههه زود باش . زود باش . حرکتای خفیفی به خودش می داد ولی نمی تونست اون تکونی رو که دوست داشت بخوره -مامان خودت خواستی خودت خواستی -آره خودم خواستم خودم خواستم . بازم میخوام . برو پایین تر بخورش بخورش بخورش کوسمو بخورش . از رو سینه اش مزه مزه کنان  خودمو رسوندم به کوسش . کوس مامان تنگ تر و کوچولو تر از کوس زن عمو بود ولی چوچوله هاش متورم تر و گوشتالو تر نشون می داد . یه طرفشو گذاشتم تو دهنم . کوسش تقریبا رو لبه میز قرار داشت و من بهش مسلط بودم .-اوخخخخخ عزیزم کوچولوی نازم طوری میخوری که انگار داری یه کباب خوشمزه می خوری بخوررررششششش کوسسسسمو بخورررشششش .. کوس مامان به اندازه کوس پریسا اون وقتی که می کردمش خیس کرده بود . از انگشت دستمم کمک گرفتم . از انگشت وسطی دست چپم که اونو مث یه کیر گذاشتم تو کوسش و با سرعتی باور نکردنی میذاشتم اون داخل و درش می آوردم -مامان مامان چه خبرته مث زنای در حال زایمان این جور جیغ نزن همه میان این طرف رسوامون می کنن -دست خودم نیست دست خودم نیست . چیکار کنم خوشم میاد لذت می برم . رو دهنم فشار بیار عیبی نداره ناراحت نمیشم . دارم حال می کنم . دستمو گذاشتم رو دهنش . فریاد های هوس اونو به خوبی با کف ذستم احساس می کردم . لرزش بدنش . تکون خوردن پاهاش .. تا اونجایی که می تونست و من اون لذتو در مامانم میذاشتم که ادامه داشته باشه . می دونستم که در اوج خوشی بودن اونم یه مدت زیاد ممکنه اونو از خود بیخود کنه . باید اونو هر چه زودتر به ارگاسم می رسوندم . ول کنش نبودم . چند دقیقه تمام به حرکت یکنواخت خودم ادامه داده تا این که حس کردم که دیگه حرکتی نمی کنه . دستمو از رو دهنش بر داشتم و دهنمو از رو کوسش -خیلی آرومم کردی آریا .. اونی که باهات ازدواج کنه خیلی خوشبخت میشه و اصلا به این فکر نمی کنه که یه روزی بهت خیانت کنه . می دونی حالا دلم چی میخواد ؟/؟ -نه مامان تو بگو -کیرتو میخواد کیرتو کیرتو .. حس می کردم یه خورده خسته شدم . هنوز یکی دو ساعتی از صبح باقی مونده بود و ما تا غروب کلی وقت داشتیم . ایستاده می تونستم کیرمو فرو کنم تو کوسش . این بار واسه این که جبغشو در نیارم لبامو گذاشتم رو لبای داغش و دستمو از پهلو ها به سینه های مر مرینش می رسوندم . ابرو ها و صورت کشیده و تپل مامان پیشونی و صورتمو نوازش می داد . لبمو از رو لبش بر داشتم و گفتم الیا خوشگله من مامان ناز من ببینم اگه تو کوست آب نریزم اشکالی داره ؟/؟ آخه تا غروب کلی کار داریم -مادرت الیای تو تشنه اشه . اگه بخوای این کارو بکنی که تو کوسم آب نریزی دیگه حتی اسم منو هم نمی بری . یعنی من از اون زنه کمترم ؟/؟ از اون جاری عوضی خرشانس که اولین کسی بود که تو فامیل شیره اتو کشید ؟/؟ می خوای نگه داشته باشی بریزیش تو کوس غریبه ها ؟/؟ خب توی کوس اونا خالی نکن -اوخ مامان وقتی که این جوری ناز و قهر می کنی چقدر خوشگل میشی ! دوستت دارم دوستت دارم -دیگه باهام صحبت بیوفایی نکن . زود باش آبتو میخوام . آب کیرتو میخوام . کیرم در اوج داغی و لذت این بار آبشو با فشار شدید ریخت توکوس الیا .. تو کوس مامان -جااااااان ماااااماااااان مااااااماااااان خوشگلم مامان باحالم .الیای نازم . دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

8 نظرات:

ar@sh گفت...

vayyy.ajab dastani shode.terekondi!

matin گفت...

خیلی عالیه مرسی ایرانی عزیز حرف نداره داداش

ali t4nh4 گفت...

سلام.بسیار عالی بود اگه میشه داستان هرکی به هرکی رو هر قسمتش رو بلند تر کنید زود تموم میشه.
راستی یه پیشنهاد تو همین داستان مهمونی که تموم شد این روابط تو خونه هم ادامه داشته باشه و این خانواده هرجا میره مهمونی اونجا یه سکس داشته باشه.
زود تمومش نکنید تو رو خدا.
علی تنها هستم دوستدار امیر و ایرانی عزیز.
بدروود . . .
همین . . .

دلفین گفت...

دمت گرم ایرانی عزیزم عالی بو د منتظر قسمت بعدی هستم مرسی

ایرانی گفت...

آرش جان و متین گلم ممنونم از نظرات داغ داغتون آخر هفته خوبی داشته باشید ..ایرانی

جيبر گفت...

عالي عالي عالي عالي داري ميتركوني ايول

ایرانی گفت...

سلام به علی آقای نازنینم .من این داستان را به این زودیها تمومش نمی کنم و واسش نقشه ها دارم وخیلی هم طولانیش می کنم .اگه بیشتر از این آپ نمی کنم بنا به دلایلیست که بار ها گفته ام و یه خورده فرصت کم و اذیت کردن اینترنت و..مسائل دیگه هست .روابط سکسی خونواده اگه در خونه ادامه داشته باشه بهتره هر چند در مهمونی هم جذابیت داره ولی اون وقت مهمونی طولانی تر میشه و ممکنه به غریبه ها نرسه .من فعلا تا قسمت 31 این داستانو نوشته ام که تازه قسمت 29 بود یا 30 که از این مهمونی اول خارج شدم البته من که نه .و با این حال این قهرمان ما با چهار پنج نفر سکس داشت و بعد هم سوژه رو در یه جهت خاص دیگه گردوندمش و میخوام هر لحظه یه تنوعی بهش بدم .عید نوروز هم هست و باید سهمیه اون موقع رو از حالا آماده کنم که در محیط خانوادگی و نوروز با یه اشاره ساده بتونم آپ کنم .متشکرم علی جان .خوش وخرم باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

دلفین و جبیر عزیزم ممنونم از پیامهاتون .ازشما یاران خوب وعالی خودم ..ایرانی

 

ابزار وبمستر