ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان آمپولی من 19

عزیز در گوش من گفت فقط حواست باشه که نوک سینه های فریبا خانوم خیلی حساسه و پشت گردنشو هم اگه آروم میکش بزنی همه این هوسهاش منتقل میشه به بقیه قسمتهای بدنش . آفرین دخترم حالا ببینم چیکار می کنی . کمی خسته بودم . چند دقیقه ای گذشت . زمان از دستمون در رفته بود . این بار یه موقعی به خودم اومدم که دیدم دور و برمون خالی شده و فریبا خانوم رفته رو تخت . با اون تن و بدن گوشتالود ولی خیلی خوشگل و توپرش . هرچند کوسش مثل زنای چند سال کار کرده یه خورده درشت به نظر می رسید ولی  به بدنش میومد . روی تخت دراز کشید و با اشاره انگشت بهم اشاره کرد که برم طرفش . فقط به نسبت دقایقی قبل یه خورده آرایششو زیاد تر کرده بود تا وسوسه انگیز تر شه و یه عطر ملایمی هم به خودش زده بود . همه مون تو این فاصله یه دوش هم گرفته بودیم که بازم خوشبو و بهداشتی بریم طرف هم . رفتم طرف فریبا جون . مامان بزرگ بهم تقلب رسونده بود و من باید اون جوری که اون یادم داده بود رفتار می کردم . نمی دونستم از پشت گردنش شروع کنم یا از سینه هاش ولی از بس خوشبو و هوس انگیز شده بود خود به خود صورتم رفت طرف پشت گردنش . زبونمو در آوردم و با نوکش آروم پس گردن و زیر گلوشو لیس می زدم و با بوسه های آروم به کارم ادامه می دادم . دستای کوچیکمو فرو کرده بودم لای موهای سرش . فریبا هم چشاشو بسته بود . صورتشو هم مورد نوازش خودم قرار داده بودم . اون دیگه چشاشو دیر به دیر باز می کرد . این بار بوسه ها رو از روبرو شروع کردم تا این که رسیدم به سینه هاش . حالا دیگه باید اونو خیلی خیلی سر شوقش می آوردم و بهش حال می دادم . همونجوری که مادر بزرگ گفته بود . اینم به من گفته بود که خیلی چیزا  هم وقت سکس مشخص میشه و تو باید بفهمی که تاثیر کدوم حرکت در کدوم زمان بیشتره و این هوش و نبوغ و سرعت عمل بالایی میخواد ومن همه این چیزا رو در تو می بینم . همین حرفای عزیز جون بود که به من اعتماد به نفس می داد . اگرم هوس و لذتی در من به وجود اومده بود این هوس خودمو بیشتر نشون می دادم تا فریبا جون احساس کنه که منم از تن زیبا و خواستنی اون دارم لذت می برم . نوک سینه هاشو به نوبت میذاشتم تو دهنم و میکشون می زدم . جیکش در نمیومد راستش خودمم خوشم میومد که نوک سینه هاشو دارم میک می زنم . یه طعم و لغزندگی خاصی داشت که یه هیجان ویژه ای رو تو قسمت کوسم حس می کردم . دلم میخواست یکی هم بیاد و کوسمو میکش بزنه و با اون حال کنه و به من حال بده . نمی دونم چرا آدم بزرگا همش می خواستن که خر خودشونو از پل رد کنن . شایدم به خاطر این بود که فکر می کردند ما کوچیکتریم و نیاز نداریم ولی خانوم دکتر که این چیزا رو خوب می فهمید و حتما می دونه منم نزدیکه به جایی برسم که می تونم مث اونا کیف کنم  . ولی اون جوری که معلومه تا وقتی که راه کوسم باز نشه از این کیفهای آدم بزرگا خبری نیست . یواش یواش جیغ فریبا خانوم در میومد . من خیلی رو سینه هاش کار کردم و اون از این کار من خیلی خوشش میومد تا جایی که حس کردم هوس به قسمتهای دیگه تنش هم به خوبی سرایت کرده . خودشو یه خورده بالاتر کشوند و منم حساب کار دستم اومد و زبونمو رو شکمش به حرکت در آورده ورفتم رو نافش و از اونجا خواستم کوسشو شکار کنم که یهو پشت کرد و کون قمبل شده اشو تو دید من گذاشت .. چه کون سفت و گرد و بر جسته ای ومنم از بچگی عاشق کون و کون بازی .. به دیدن کون گنده منم یه حالی شدم با دندونام و لبم خیلی آروم گازش می گرفتم و میکش می زدم ... بعد از فتانه و فریده انگار رو این یکی اشتهام خیلی باز شده بود . دیگه اون احساس خستگی رو نداشتم . یه حس تازه ای در من به وجود اومده بود . یه شور و اشتیاق دیگه . کونشو از وسط باز کردم . از بالای درز تا پایینشو لیس می زدم . زبون کوچیکمو تا ته از حلقم در آورده و اون وسط می کشیدم . چه حالی داشت ولی از این مسیر نمی تونستم همه کوسشو زیر نفوذ دهنم داشته باشم واسه این که هیجان و هوسش نخوابه دو تا دستامو رسوندم به سینه هاش و این بار هر نوک سینه اشو میون دو تا انگشتام گرفتم و باهاش بازی می کردم . فریبا خانوم حرف زدنو شروع کرده بود -رویا کوچولو خانوم خوشگله تنمو لرزوندی .. خیلی هم لرزوندی . این لرزه ها نمی خواد قطع شه دارم می سوزم . خیلی خوشم میاد . می خوام خیلی طبیعی ارضا شم . خیلی وقته که وقتی می خوام به اوج اوج برسم از کیر مصنوعی استفاده می کنم حالا میخوام دستای گرم تو این کارا رو واسم بکنه . دستامو از رو سینه هاش ورداشته و دوباره گذاشتم رو کونش . معلوم نبود تا کی می تونم با فن استفاده از دست تو کوس می تونم حریفامو به ارگاسم برسونم و اونا رو تحت تسلط خودم در بیارم . کوس فریبا هم مثل بقیه کوسهایی که باهاشون ور رفته بودم خیس شده بود . اونم به هوس اومده بود . بدنش داغ داغ شده بود و من باید رو این آتیش آب می ریختم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر