ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مادر فداکار 8

امیر از نظر هیکل و قد و قامت درشت تر از سوسن بود ولی حداقل سه سال کوچیکتر از اون بود . هنوز مزه کوس خاله الهام زیر زبون وکیر امیر وجود داشت . واسه همین بود که بی پروا تر به سوسن زل رده بود و با زبون بی زبونی حالیش می کرد که تن و بدنشو می خواد -امیر جان تعریف کن ببینم از دوست دخترات چه خبر ؟/؟ -بهم میاد دوست دختر داشته باشم ؟/؟ -من که می بینم شیطنت از سر و روت داره می باره . با زندایی ات راحت باش سخت نگیر . هر چی حرف دلته بهم بزن . اگه کمک هم بخوای من در خدمتتم . پسر خوبی هستی . در یه سنی هستیم که راحت می تونیم همدیگه رو درک کنیم -زن دایی جون تو عاشق دایی امید شدی -چی بهت بگم امیر راستش نه . من عاشق یکی دیگه بودم ولی از بس امید اومد خواستگاریم وخونواده هم اصرار کردند و دوست پسر منم رفت و خبرش نشد دیگه تن به این ازدواج دادم . جالب اینجاست که بعد از ازدواج پیداش شد .. امیر به چاک  سینه زندایی سینه چاکش نگاه می کرد . در همین لحظه المیرا با سینی چای و شیرینی وارد شد -می بینم خوب گرم گرفتینا .. یه چشمکی به امیر زد که دوزاریش افتاد . فوری محلو ترک کرد و رفت -خب سوسن جان به نظرت امیر در چه وضعیتیه . می ترسم دخترا از راه بدرش کنن که اسیر کوس خلی این پسره بشه و ازش بار دارشه وواسه ما شر درست کنه -چیکار میشه کرد المیرا جون جوونن و نیاز دارن . باید یه جوری تخلیه شن دیگه حالا چرا این جوری بهم نگاه می کنی ؟/؟  خندید و گفت نکنه انتظار داری که من به دادش برسم -اوخ خدا مرگم بده سوسن جون . زن داداش من ؟/؟ تو جای خواهرمی . امیر جای داداش کوچیکترته -چیه سوسن نکنه خودت دلت میخواد . سوسن با همه پررویی اش صورتش سرخ شد وگفت فکر می کنی من همچه آدمی باشم که به داداشت خیانت کنم ؟/؟ -نه ولی امیر هم پسرمه . در همین لحظه امیر با موبایل خودش واسه مامانش زنگ زد و اونم یه بهونه ای آورد و گفت سوسن جان الناز واسم زنگ زد و گفت هدیه دوستشو جا گذاشته تا بهش بدم و بیام یه ساعتی می کشه تا من بیام .. سختت نیست که با امیر جان تنها باشی . سوسن سری تکون داد و گفت نه و مثلا می خواست در لفافه شوخی یه چیز جدی رو بیان کرده باشه -فقط اگه یه وقتی دیدی امیر تو رو گول زدم و از راه به در کردم ازم دلخور نشی .-اوخ اگه این یه کارو بتونی واسم انجام بدی که خیلی ممنون دارت میشم . دوتایی شون با خنده این حرفو زدند و هر دوتاشون هم در این فکر بودند که طرف تا چه حد داره این مسئله رو جدی بیان می کنه وقتی امیر برگشت و مادرشو ندید خیلی بیخیال گفت مامان کوش؟/؟ -هیچی همون کاری رو انجام داد که تو دلت می خواست -یعنی چه منظورتو نمی فهمم -هیچی شوخی کردم نشنیده بگیر . گفت که یه سر میره پیش الناز و بر می گرده . امیر به خودش اجازه داد که تکیه کلام زندایی رو بعضی وقتا سانسورش کنه واز لفظ سوسن جون استفاده کنه -سوسن جون بفرما یه چیزی میل کن -ممنونم چای می نوشم ولی شیرینی نمی خورم آخه می ترسم چاق شم -تو که چاق نیستی . اندامت خیلی مناسبه وتنظیمه ازجاش بلند شد و یه دوری زد و باسن گنده وبر جسته اشو که داشت شلوار جینشو می ترکوند نشون امیر داد و گفت ببین چقدر بزرگ شده . چاقی زیادی هم خوب نیست -سوسن جون شکسته نفسی نکن دیگه . مردا عاشق همین مدل اندامن . سینه هات که تنظیمه -شیطون تو از کجا می دونی تنظیمه چشم چرون . شما همه مردا رو اگه تو غار هم بذارن کارتونو می کنین حریص هیز -ناراحت شدی ؟/؟خودشو زد به ناراحتی و گفت زن دایی منو ببخش دیگه حرفشو نمی زنم .-امیر جون می دونی که چقدر دوستت دارم خوشم میاد لذت می برم که نظرتو جلب کردم -داشتم می گفتم سینه هات که ردیفه شکم که نداری . بازوها و پاهای کشیده و مناسبی هم که داری وباسنت هم که .. -بگو خجالت نکش خوشحال میشم -باسنت هم که بر جسته و مرد پسندو .. -بگو امیر چقدر لفتش میدی -هوس انگیزه -تو این طور تشخیص میدی ؟/؟-حالا یه شیرینی بخور -به خاطر تو یکی می گیرم . خامه ای نمی خوام . یه شیرینی زبون بر داشت وقبل از این که اونو بذاره تو دهنش به امیر گفت نصفشو باید تو بخوری . شیرینی رو گذاشت دهنشو و اون نصفه ای رو که بیرون بود به طرف امیر گرفت . امیر هم شروع کرد به خوردن طرف بیرونی شیرینی ووقتی که تموم شد لبهاشون رو لبهای هم قرار گرفت . پسر دیگه به سوسن امون نداد . دستشو گذاشت دور کمر زن دایی و لبای بر جسته و هوس انگیز اونو می مکید -اوووووووه امیر بگو این شیرین تره یا اون شیرینی ؟/؟-لبای تو عزیزم لبای تو -فکر نمی کردم این قدر شیطون باشی -حالا کجاشو دیدی عزیزم کجاشو دیدی -خوشم میاد خیلی باحالی خیلی جسوری . مثل یه مرد قدرتتو نشون میدی . زودباش لخت شیم زودتر زودتر زودتر تا مامانت نرسیده -غصه اونو نخور سوسن جون . اونش با من -ای کلک شک کرده بودم . المیرا هیچوقت باهام این طور و به این صورت حرف نمی زد . ولی خب من زن برادرشم اونم شوهر نداره . اگه بیاد و منو  این جور ببینه .. خوشحالم که در بغل توام وزیر کیر تو حال می کنم .. امیر اونو بغلش کرد و برد رو همون تختی که چند روز قبل خاله اشو رو اون گاییده بود .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

13 نظرات:

jemco گفت...

عالیه عالی بود
خسته نباشی داداش

ar@sh گفت...

eyval dastane morede alaqame in dastan.merc dadasham.

ایرانی گفت...

شماهم خسته نباشید جمکو جان روزت خوش ..ایرانی

ایرانی گفت...

بازم خسته نباشی آرش جان که این روزا یک پای ثابت یاران و هم دلانی .درود بر تو و همه آریاییان و ایرانیان گل ..ایرانی

دلفین گفت...

عالی بود منتظر قسمت بعدیشم مرسی

جيبر گفت...

داستان جالبيه واقعا بايد يه خسته نباشي بهت گفت چون يه كله و تكي اين داستاناي زيبارو منتشرميكني دمت گرم(جي بر)

ایرانی گفت...

داداش دلفین و جبیرنازنین و عزیزم ممنونم از پیام گرم و محبت شما .جبیر جان شرمنده ام می کنی و البته باور کن اگه فرصت کنم الان تو ذهنم دهها مدل داستانه که خیلی هاشونو هم شاید یه حالت تازگی خاصی داشته باشند ..ولی هرچقدر هم فرزباشی بازم انگار همیشه عقبی .می خوام بگم قرمزته می ترسم آبی ها بگن داری پارتی بازی می کنی .راستی من همیشه اسمتو میگم جبیر یعنی بعد از حرف ج میگم ب ولی داخل پرانتز نوشته بودی جیبر یعنی بعد از ج شده ی .در هر صورت تو و سایر دوستان گل و وفادارم تک و نمونه هستید ودوستتان دارم ...ایرانی

matin گفت...

حرف نداره کارت بسیته داداش خودت هم 2020

ایرانی گفت...

خودت بیستی داداش متین که وقت گرانبهاتو میذاری واسه خوندن داستانهام .شادمان باشی ...ایرانی

جيبر گفت...

دادا ايراني شما هرچي به ما بگيد ما شما رو دوست داريم حالا جابه جايي ي با ب فرقي نميكنه (به اميد پيروزي تيممون و روكم كردن عرب هاتو بازي امشب)

ایرانی گفت...

داداش جیبر عزیزم منم امیدوارم امشب بتونیم برنده شیم ولی هرچی بشه ما پرسپولیسو دوست داریم .امیدوارم دفاع شل بازی در نیاره .من فقط از سوتی دادنهای نصرتی خیلی می ترسم .فعلا یک پنالتی به سود پرسپولیس شد .منتظرم پنالتی رو بزنن خداحافظی کنم .گل !گل !گل !علی کریمی بهترین فوتبالیست ایران گل زد. امیدوارم تا آخرشم برنده باشیم پیروز باشی پیروز باشم پیروز باشند ..ایرانی

جيبر گفت...

كسب 1امتياز شيرين رو توخونه حريف تبريك ميكم

ایرانی گفت...

ممنونم جیبر جان ولی کاشکی می بردیم .بازم جای شکرش باقیه که گل الکی نخوردیم .به امید روزایی بهتربرای همگی وموفقیتهایی بالاتر برای پرسپولیس ..ایرانی

 

ابزار وبمستر