ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

تو هم گوش کن 3 (قسمت آخر)

با چه عطشی در حال گاییدنم بودند . گویی که من تنها کوس تو دنیام . با تمام طول کیرشون تو کوس و کون من سیر و سفر می کردند . یکی از سینه هام اسیر یکی از دستاشون بود ونوک یه سینه دیگه تو دهن یکی از بچه ها -بچه ها تند تر همین جوری با انرژی آخخخخخخخ .. .خودمو رو کیرشون حرکت می دادم تا اطراف کوسم و داخلش بیشتر به هیجان بیاد . زیر کیرشون خوابم گرفته بود . دوست داشتم بخوابم و بیدارشم و بعد ارگاسم شم ولی کامبیز دیگه الان رسیده بود مغازه و تا یه ساعت دیگه بر می گشت . دیگه ولوله ای شده بود . فریاد من حمومو لرزونده بود . اشک شوق می ریختم و شکر می کردم که ار گاسم شدم . اونا انگاری که دنیا رو فتح کرده باشن . وقتی که این حرفو زدم سه تایی شون آبشونو ول کردن . فکر بار داری منم نبودند . چقدر من به این آب نیاز داشتم حالا حالا ها تشنه بودم و باید تا مدتها این عقب موندگیها رو جبران می کردم -بچه ها می ترسم الان پسرم سر برسه . میلاد به دوستاش اشاره کرد و یه چشمکی هم به اونا زد که برن بیرون و بعد خودش تمام تنمو شست و روغن و چربیها رو پاکش کرد و یه سرویس دیگه باهام بر نامه اجرا کرد و از دوستاش خواست که مراقب اوضاع باشن . بعد از اونجا دوباره منو برد انداخت رو تخت . دست میلاد همه جا کار می کرد . یواش زیر گوشش گفتم که فکر نمی کنی دو تا محافظ زیاد باشه . همون یکی کافیه . این حرفو که زدم اشاره زد که یکی بیاد تو اتاق . هوس کرده بودم که با جفت کیر گاییده شم . این لذت زیر پوست من تمومی نداشت وتازه حس جوونی من بر گشته بود و با تموم شدن نظافت خونه معلوم نبود من باید چیکار می کردم یعنی دیگه باید زیر مانتوم چیزی نمی پوشیدم ؟/؟ این که چاره نیست . من طاقباز رو زمین دراز کشیده نفر دوم از پایین کیرشو کرده بود تو کونم و میلاد هم خودشو وارو رو تنم ولو کرد و کوسمو مث آدامس می جوید . حس کردم که اگه تا ساعتها وضع به همین صورت ادامه داشته باشه من دست از اونا بر نمی دارم . چشمم افتاد به ساعت دیواری الان دوساعت می شد که کامبیز رفته بود . موافقت خودمو با ختم گاییده شدن اعلام کردم . چند دقیقه بعد بعد از این که خودمونو مرتب کردیم کامی بر گشت . غذا رو که یه خورده سرد شده بود گرم کردیم و چقدر مزه می داد یه ناهار مقوی خوردن پس از یه سکس با حال و جانانه . شب که شد من و کامبیز تنها موندیم . دلم می خواست برم حموم و پسرم یه لیف جانانه رو من بکشه . آخ که از در و دیوار حموم واسم خاطره می بارید . چه جوونای نازنینی بودند . منو از حالت افسردگی خارج کرده بودند . این بار بی پروا تر از گذشته لخت شدم و حتی همون از ابتدای کار شورت و سوتین خودمو در آوردم . با خودم گفتم به درک پیش غریبه ها که لخت شدم این که پسرمه و نیتش خیره . اون فقط یه شورت پاش بود . روغن ماساژرو به میزان کم ریخت پشتم و کونم و جفت رون پاهام . حس می کردم که این دستای میلاده که داره کونمو می ماله . دوباره اون لذتهایی که رفته بودند زیر پوست داشتن میومدن بالا وخواب هوسهای نیمه بیدار در حال پریدن بود -مامان می تونم یه خواهشی ازت بکنم ؟/؟ فکر کردم می خواد بگه که مامان می تونم کیرمو تو کوست فروکنم ؟/؟... داشتم فکر می کردم که به این سوالش چی جواب بدم . راستش می دونم که شرایط طوری بود که من در اون لحظه هر کیری رو که می خواست بیاد طرفم قبول می کردم . دوروز مونده بود به تاریخ پریودم وحس می کردم که نباس بار دار شم ولی هر طور میل کامبیز بود می تونست آی کیرشو خالی کنه تو کوسم یا بریزه تو کونم . ولی کوسم خیلی تشنه اش بود -مامان می تونم ازت  بخوام که هفته دیگه تو عروسی یه دامن بپوشی با یه جوراب توری رنگ پا دامن خیلی کوتاه باشه که کون لختت با یه خم شدن خفیف سر و کمر مشخص شه وخیلی هیجان بده و جوراب توری هم هوس آدمو زیاد کنه ؟/؟ -پسر دیگه بسه این قدر بی غیرت بازی . تو این داستانهای امیر سکسی رو میخونی . من خودم میدونم چقدر به این سایت علاقمندی -مامان این حرفا رو پشت سر امیر نزن اون خودش آدم با غیرتیه -تو درست می گی ولی تو جنبه و ظرفیتشو نداری . فکر نکردی من امروز با این وضعیت لخت چه جوری باید با این غریبه ها کنار میومدم که ازم خواستی پیششون تقریبا لخت باشم ؟/؟ -مگه بد کنار اومدی مامان جون ؟/؟ خوبم از عهده شون بر اومدی .. بدنم لرزید و حس کردم همه جریانو میدونه -مامان چرا مور مورت شده . پوست تنت همه سیخ شده . بد کاری کردم خونه موندم مراقبت بودم که سرت بلا نیاد ؟/؟ از همون وقتی که از نردبون داشتی می رفتی بالاو بردنت رو تخت و تو حموم دوباره بر نامه رو تخت و... هواتو داشتم که خشن بر خورد نکنن ... داشتم آتیش می گرفتم -مگه تو دنبال غذا نرفتی -فکر کردم اگه یه مقدار به این ماشینه بیشتر پول بدم و خودش غذارو بیاره به من بده بهتره من خونه موندم ولی عجب حالی داد مامان خیلی آروم شدم -خاک تو سر تو و خاک تو سر خودم که این جوری بچه تر بیت نکرده باشم -مامان این به جای دست شما درد نکنه هست ؟/؟ .. دلم داشت می سوخت باید کاری می کردم که کامبیز من معنای غیرتوهم می فهمید . می فهمید که ناموس خودشو دست این و اون دادن چقدر درد ناکه . اون باید فردای زندگی پاشو بذاره تو جامعه این جوری که نمیشه همه سرش کلاه بذارن . به درک به خاطر تر بیت اونم که شده سعی می کنم دیگه از خودم بگذرم وپی هوسهای خودم نرم -کامبیز اگه می خوای حرفتو گوش کنم یه شرط داره -چیه مامان هر چی بگی گوش می کنم -اولا دستتو از رو کیرت ورمی داری و آبتو حروم نمی کنی . بعد دو تا قاچ کونمو به دو طرف باز می کنم و راه کوسمو هم که حتما یاد گرفتی کیرتو می کنی توش . حالا این تویی که باید به حرفم گوش بدی .. هنوز حرفم تموم نشده بود که دیدم توی همون حموم به طرف جلو پرت شدم طوری که پشت دو تا دستامو رو سرم قرار دادم تا جلوی ضربه سرم به دیواره حمومو بگیرم . کامبیز همچین از همون پشت کیرشو فرو کرده بود تو کوسم که با سرعت به طرف جلو پرت شدم . حس کردم این یه مدل جدیدیه که با اون سه تا کیر دیگه فرق می کنه . کیری که با تمام عشق و احساسش داره منو می کنه . طاقباز کردم و از کامی جونم خواستم تا چش تو چش عشقبازی کنیم ورومون به هم باز تر شه . چه خوب منو می گایید مثل یه سکسی کار حرفه ای . همون اول کار ریخت  تو کوسم ولی کیرش زیاد شل نشد و راحت تر به گاییدنش ادامه داد . می دونست چیکار کنه که من سر حال بیام دیگه اونی رو که واسه همیشه می خواستم پیدا کرده بودم . ولی خب هر کیری یه مزه خاصی داره چون صبح دوبار ار گاسم شده بودم خیلی سخت بود که دوباره ارضا شم ولی آرامش اعصابم و راحتی فکر و خیال دوباره منو به اوج رسوند -عزیزم من کییییییرررررتو میخوام کیر پسر خودمو که کوسسسس مادرشششششو بترکونه و بهششششش حال بده -مامان منم کوسسسسستو میخوام . جوجوتو میخوام . اون ممه سینه های درشت و پر آبتو -بخور بخورش عزیزم مال خودت مال خودت . هر کدومشو دو دستی می چسبید و با ولع میذاشت تو دهنش -جووووون همین طوری همینه ولم نکن . کوسمو تنبیهش کن که دیگه دنبال کیر های غریبه نباشه پسر گلم از همه واجب تره حق تو رو نباید به بقیه بدم -ماااااااماااااان من دوباره آب دارم -بکش بالا زوده .. با کف دو تا دستام هر جایی از بدنمو که می تونستم می مالیدم تا هوسم پخش شه و یه لحظه حس کردم که بازم یه چیزی زیر سینه ها و کوسم حرکت کرد و به نزدیکای خروجی کوسم که رسید داغ شد و از بس بیحال شده دیگه نفهمیدم چی شد . بیچاره پسرم همین جور داشت به گاییدنش ادامه می داد . می خواستم بهش بگم آبتو خالی کن دیگه نا نداشتم و از خوشی زیاد حس و حال حرف زدن نداشتم . بالاخره بهش گفتم ووقتی که داشت تو کوسم خالی می کرد کمرشو محکم داشتم که با لذت تا اونجایی که می تونه تو کوسم خالی کنه . خودشو انداخت رو من .. عشقبازی ما دیگر به آخر رسیده بود . قبل از این که با یه بوسه لب به لب ختم این سکانسو اعلام کنه گفت مامان می تونم یه خواهشی ازت بکنم -من که گفتم اگه تو این کارو بکنی که به نحو احسن انجام دادی منم اون خواهش تو رو که سکسی گشتن تو عروسی هفته بعده می پذیرم -نه مامان این نیست فقط ازت می خواستم خواهش کنم که اون خواهش اولیه رو ندید بگیری -باشه عزیزم پسر دلبندم هرچی تو بگی . به استادی خودم آفرین گفتم که خوب به پسرم داشتم درس غیرت می دادم ولی این اطمینانو به خودم نداشتم که آیا می تونم به کیر کامبیز اکتفا کنم و از کیر های متنوع دیگه دست بکشم با نه ؟/؟ .. پایان .. نویسنده .. ایرانی 

12 نظرات:

جاوید گفت...

ایول ایرانی جان خیلی خوب نوشته بودی ولی ای کاش این امکان وجود داشت تا یه رمان دیگه به صورت غیر سکسی و عاشقانه بنویسی مثل ندای عشق (اثری متفاوت از ایرانی)!!!

و اگه میشه ،تو رو خدا داستان رو طوری بکن که دختره مثل ندا کور باشه و خلاصه خیلی باحال تر از ندای عشق باشه !
می تونی بنویسی ؟؟!
چون داستان ندای عشق همون چیزیه که من تو رویاهام تجسمش میکنم .
خواهش میکنم !!!
در ضمن یه خبرایی هم دارم و اون هم اینه که کم کم میخوام شروع کنم به نویسندگی ایجور داستان ها و گاه گداری هم سکسی .
الان دارم یه رمان مینویسم و اگه امیر خان اجازه بدن میخوام اونو تو این سایت بزارم .
و اینا همش به خاطر ندای عشق تو بود و بس !!!

دیوونه ی کلام شیواتم ایرانی جان
فعلا

ناشناس گفت...

جوك ٢٠١٢!
اميرسكسي با غيرته! تو ك تاييد نميكني، گفتم دور همي يكم بخنديم!

ایرانی گفت...

سلام جاوید جان عزیز خوشحالم از این که توهم به نویسندگی علاقه داری و قصد نوشتن رمان داری و امیر خان هم مشوق علاقمندان به این کاره .من خیلی دوست دارم بازم رمان غیر سکسی بنویسم وحتما می نویسم ولی چون در آن واحد چندین داستان را با هم می نویسم و تمرکز و حس گرفتن برای همه آنها واقعا سنگینه و اگه وارد کار بشی خودت متوجه جریان میشی یه ایراداتی پیدا می کنه ولی تا اونجایی که بتونم از تکرار کمتر استفاده می کنم هرچند در روابط سکسی داستانهای سکسی تکرار اجتناب ناپذیره مثلا یک رابطه سکسی رو اگه بخوام هزاران بار تشریحش کنم بازم تشابه زیاد داره ومگه یک کلمه چند تا مترادف داره و یه نویسنده هر قدر ماهر باشه و من که ناشی ام چند بار می تونه کلمات و موضوع رو بپیچونه که خواننده احساس خستگی نکنه وخیلی ها درست ایراد می گیرند ولی یه خورده هم باید به این مسائل توجه کنند .اما از عنصر نابینا دیگه استفاده نمی کنم وسعی می کنم اگه بتونم داستان جدید یه تنوع و سوژه خاص دیگه ای داشته باشه .از آشنایی با تو خوشوقتم جاوید جان .پاینده باشی .منتظر پیامهای بعدیت هستم .دوست دارم بیشتر برات بنویسم و سر فرصت بازم می نویسم ...ایرانی

Unknown گفت...

با درود به دوستان عزيزم كه با دادن نظرات مشوق ما هستند و تشكر از تمامي عزيزان كه به وبسايت خودشون لطف دارن. آقا جاويد عزيز مرسي از نظرت لطفت و موجب افتخار من و ايراني است كه رمان شما در اين وبسايت منتشر بشه منتظر ارسال رمانت به جي ميل بنده هستم. اما دوست ناشناس عزيز كه جوك2012 رو فرستادي. اكر اينجوري خوش هستي من حرفي ندارم خوش باشي هميشه. اما يك توضيح بدم: بارها متذكر شدم نظراتي كه جنبه ي تبليغاتي , توهين به شخصيت شخص خاصي يا عده اي دارد , نظرات سياسي و نظرات دور از ادب و... منتشر نخواهد شد و نظراتي كه انتقاد بيشنهاد و شوخي در كمال ادب باشند منتشر خواهد شد لطفا در سايتهاي بي مديريت و جوجه فكلي هاي دنياي اينترنت انتقاد بي جا نفرماييد و كبي برداري نكنيد بجاي اينكه دم از بي غيرتي ما و دروغ بافي بزنيد. شادي شما عزيزان آرزوي قلبي ماست. بدرود عزيزان

ایرانی گفت...

امیر جان خودتو ناراحت نکن ..داداش این غیرت من و توست که دونفری با مشکلات بسیار و بدون پشتیبان و ساپورت همین چند تا داستان نصف و نیمه را هم داریم در هفته منتشر می کنیم . بازم این دموکراسی رو می رسونه که حتی توهین به خودتو منتشر کردی .انتقادات را هم که منتشر می کنی و فقط در مورد فحش رکیک و خوار مادر خوشبختانه با من هم عقیده ای و سانسورش می کنی .شاید اگر سایت را در این حد بی پروا نگه می داشتیم نظر دهنده های ما زیاد می شدند ولی تربیت اخلاقی در کنار کنترل سکس از هر چیزی برای ما مهم تر است واین مطلبو برای چند مین باره دارم میگم که یه خواننده ای از یه کار بر خلافکار در سایت نالوتی سوال کرد چرا داستانهای امیر سکسی رو بدون اشاره به منبع منتشر می کنی اونم جواب داد چون امیر کامنت و نظرات انتقادی ما را سانسور می کنه ما هم داستانهاشو این جوری منتشر می کنیم هرچند می دونیم کار بدیه ...به نظر شما این جور آدما رو باید باهاشون چیکار کرد .این پیامهایی رو که دوزار نمی ارزه و آدم اگه منتشر نکنه یه بوق و کرنایی می کنند که هرکی ندونه فکرمی کنه راز خوشبختی رو نوشته بودن . امیر جان کارت درسته ازت حمایت می کنیم .هر فحش و انتقادی رو که در مورد منه چاپش کن جز فحشهای ناموسی .داستان با نظرات فرق می کنه .درهر حال بین ده تا دوازده هزار نفر بازدید کننده درروز داریم و باید برای همه ارزش قائل شویم .عده ای هستند که نمی توانند یا دوست ندارند نظر بدهند نمی توان اجبار یا محکومشان کرد همونقدر که به ما افتخار میدن واسه ما یه دنیا ارزش داره و ما وظیفه داریم که مسائل اخلاقی را رعایت کرده و با احترام متقابل به یکدیگر نشان دهیم که برای هنجارها و ارزشهای اجتماعی ارزش قائل هستیم .دوستان و امیر عزیز عید خوبی داشته باشید ..ایرانی

دلفین گفت...

ایرانی عزیزم این داستانو زود تموم کردی اگه برات امکان داره یهداستان تو همین سبک بنویس ولی مامان رو بی حیاتر کن و حاشیه داستانو زیاد تر کن مرسی

ایرانی گفت...

چشم دلفین عزیزم .امیدوارم بعد از سیزده بتونم این فرصتو پیدا کنم .خسته نباشی .لطف کردی عیدت مبارک بیشتر از صد سال زنده باشی ..ایرانی

matin گفت...

امیر جان خیلی دوست دارم از ایرانی عزیز هم برای انتشار داستانها خیلی ممنون هستم دستتون درد نکنه

ایرانی گفت...

متین جان من و امیر هم دوستت داریم و تو در این سایت وقلب ما جایگاه ویژه ای داری ..ایرانی

مرتضی گفت...

امیر عزیزم از جواب منطقی و زیبات بی نهایت سپاسگذارم . به امید روزی که توهین و تمسخر دیگران سوژه خنده هیچ انسانی نباشه.

داداشه گلم "ایرانی" از شما هم ممنونم

امیرسکسی گفت...

درود بر تو داداش مرتضی که همیشه از من و ایرانی و این مجموعه دفاع کرده ای .یک انسان باید آینه اخلاق و رفتار صحیح باشد تا دیگران اورا باور داشته باشند .رفتار هر شخص نمایانگر شخصیت اوست .ممنونم داداش با شخصیت من ..امیر

ایرانی گفت...

به لقمان گفتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از آن پرهیز کردم ....توهین به امیر یعنی توهین به من واین مجموعه و تمام خوانندگان خوب و باشخصیتی مثل تو داداش مرتضی .ممنونم از حمایتت ..ایرانی

 

ابزار وبمستر