ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم بر سه 20

نورا! نورا! عزیزم نکن زشته . مگه یادت رفت اون دفعه که کیرم با سوراخ کونت تماس داشت چقدر دردت گرفت . -بابایی تو که همش یه ایرادی می گیری . درد رو من دارم می کشم تو داری حرف می زنی ؟/؟ بیا نگاه کن دخترای مدرسه ما رو باید دوست پسراشون نازشونو بکشن و کلی واسشون هدیه بگیرن تا به این کار رضایت بدن . -دختر خیلی روت زیاد شده . بازم لب و لوچه شو جفت کرد و یه خورده جدی و فیلمو قاطی کرد می دونست که چیکار کنه که منو گول بزنه و شیطون بلا بازم موفق شده بود . چیکارمی کردم . دستشو دراز کرد و از گوشه تخت یه کرمی رو که از قبل جاسازی کرده بود بر داشت و اونو به سوراخ کونش مالید . نه مثل این که تصمیمی جدی داشت و می خواست کیرمو فرو کنه تو کونش . بار اول هر چی هم کرم بزنه بازم دردش می گیره . من چه جوری اینو حالیش کنم . نمی خوام این فشارو احساس کنم . تازه واسه اون که هنوز دوازده سالش نشده . این پدر دختر ذلیل بازم نتونست در مقابل خواسته دخترش حرفی بزنه و تسلیم شد . ولی خیلی هم کیف می کردم . این مسئله که از دوستهای بی تر بیت و کونی خودش صحبت کرده بود هم منو بی اندازه نگران کرده بود و پیش خودم حساب کردم اگه هواشو نداشته باشم ممکنه از رو هوس یا به خاطر لجبازی بره به غریبه ها کون بده و اونا هم که دلسوز نیستند و بزنن لت و پارش کنن . یقه چه کسی رو می تونیم بگیریم . مملکت خودش هزار جور مصیبت داره و هیچ بعید نیست چند روز دیگه هم بگن که تو ایران ما هم میشه زنا چند تا شوهر بکنن . از اینا هیچ بعید نیست . واسه همین کوتاه اومدم . مدرسه این دختره رو هم نمی شد عوض کرد . وسط سال مدرسه عوض کردن کار درستی نبود . تازه شایدم اگه مدرسه دیگه ای می رفت خیلی بد تر از جای قبلیش از آب در میومد . باید از ریشه درست شه . فرهنگ و اندیشه ها باید اصلاح شن .معلوم نبود در این شرایط چرا داشتم به این چیزا فکر می کردم نورا از ترس این که من پشیمون نشم یا این که بزنم به چاک با فشار زیاد سوراخ کوچولو و نوک سوزنی کون ناز و خوشگلشو به سر کیر من فشار می داد ولی مگه این کیر کلفت اون داخل برو بود . اون دفعه یه خورده بازی بازی که با سوراخش کردم یه جورایی داشت جواب می داد ولی حالا قفل کرده بود . می دونستم استقامت دخترم زیاده و با اراده ای قوی حتما موفق میشه . خیلی خصلتهاش شبیه به من بود . یکدندگی اون نه تنها به من رفته بود بلکه خیلی تکامل یافته تر بود . با اون چرب و چیلی کردنهاش فرمان حرکت به آب کیر منو از پشت سد کمر داده بود ولی من به شدت جلوگیری می کردم . -نورا جان نمیشه ولش کن عزیزم . بذار یه وقت دیگه -کاریت نباشه بابایی . اگه شده تا صبح بیدار بمونم و تو کلاس چرت بزنم بازم کاری می کنم که امشب راه سوراخ کونم برای کیر تو بازشه . می خوام باهام حال کنی .. ببخش بابا جون کیف کنی لذت ببری . دیگه چشمت دنبال زنای غریبه نباشه .-آشنا باشه ایرادی نداره ؟/؟ بدون این که به کونش تکونی بده سرشو به طرف من برگردوند و گفت خوشم باشه بابایی . نفهمیدم . منظورت آشنا کی باشه . حتما به خاله ترشیده ام می گی . -اون که هنوز وسطای بیست و سی هست کجاش ترشیده هست . اخم نکن نورا خوشگل من من ازت یه سوالی کردم . تو چرا جوابشو پیش فرض مثبت گذاشتی ؟/؟ دوستت دارم دوستت دارم . عاشقتم دخترم . فقط عاشق تو . می خوامت . حالا خوب شد ؟/؟ حالا هم به زور دارم جلوی  ریزش آبمو می گیرم تا یه خورده بیشتر لذت ببرم . -جدی میگی بابا ؟/؟ -تو راستگویی رو از من یاد گرفتی . غیر اینه نورا ؟/؟ -نه بابا جونم . یه متکای بلند زیر سرم گذاشتم تا یه خورده سرم و قسمتی از کمرم بالاتر بیاد تا بتونم کمر ناز و خوش ترکیب دخترمو نوازش کنم . این کارو با لذت و تسلط انجام می دادم . یه خورده خودمو بالاتر کشونده و دستامو رو سینه های گرد و کوچولش گذاشتم . -نههههههه اووووووفففففف بااااااباااایییییی چقدر خوششششم میاد . جوجوهام دارن سینه میشن . یه درد و هوس مخصوصی داره .. بابا بابا نیما جونم .. اگه می تونی کوسمو بمال . اونجا هم داغ شده . میخاره بابا . دستتو میخواد -پس یه خورده بیا عقب تر تا کمرمو به دیوار تکیه بدم . دوتایی مون بدون تغییر حالت نسبت به هم امدیم عقب تر . همونجوری که می خواست یه دستمو گذاشتم رو کوسش و یه دستم بود رو سینه اش و اونم مرتب دولا راست می کرد و سوراخ کونشو به سر کیرم می زد تا این که حس کردم که سر قسمتهای حلقوی کونش یعنی اول راه داره باز میشه . -بابا یه فشار هم تو از طرف پایین بیار و نترس . نورای تو شجاعه . می خوام این بار نصف کیرت بره تو کون من . تو اون دفعه باهاش بازی بازی می کردی راحت تر داشت باز می شد . نمی دونم چرا امشب باهام لج کرده . .دستور دخترمو اطاعت کردم . کیرم داشت می رفت تو کونش . اون از درد به خودش می پیچید . به یه سینه اش که من چنگ انداخته بودم و یکی دیگه روهم خودش با کف دست خودش با فشار می مالید . لباشو گاز می گرفت . چشاشو بسته بود و نشون می داد که داره به سختی تحمل می کنه . -بابا بابا ادامه بده . نترس . عادت می کنم . می دونم خوشم میاد . ببین بابایی کونم چقدر تنگه حتما خوشت میاد . خاله غلط بکنه سوراخش این جور تنگ باشه .. با این شناخنی که از مهشید داشتم و با اون فر هنگش فکر نمی کردم تا حالا کون داده باشه و یا دوست پسری داشته که نورا این جور از کون گشادی اون می گفته . می تونستم خیلی منطقی جواب نورا رو بدم ولی گفتم ولش . فعلا که دارم با کونش و خودش حال می کنم . .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ارباب کازه-کاگه گفت...

حرف نداری داداشی دقیقا همونیه که همیشه بهش فکر میکردم.
اگه نمینوشتی خودم دست به کار میشدمو مینوشتم.
دستت درست.

ایرانی گفت...

ارباب کازه کاگه نازنین من! سپاسگزارم از پیام گرم وعنایت بسیار دلگرم کننده ات . هرجا احساس کردی مطلبی را باید به گونه ای هدایت کنم که داستان بهتر شود به من بگو تا در خدمت باشم . بازم خوشحال میشم که از تجربیات ارزشمندت استفاده کنم . شاد و موفق و سربلند باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر