ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 90

کوروش اون دیگه بسته به خودت داره . تو این دوره و زمونه کیه که از بچه بدش بیاد و نخواد بچه دار بشه . عیب ما ملت ایران در اینه تا وقتی که چیزی رو داریم نعمتی رو داریم قدر اون نعمتو نمی دونیم . ولی وقتی که اون نعمتو از دست دادیم می فهمیم که چی رو از دست دادیم و نتونستیم ازش استفاده کنیم . مثلا افتادیم به جون شاه . از سیری  زیاد زده بود به سرمون . قیام از روی سیری .. جون خودمون هوس آزادی زد به سرمون . حالا شدیم زندونی تر و گرسنه تر از هر وقت دیگه . البته ما که تازه ازدواج کرده بودیم ولی خیلی از خانواده ها بودند که می تونستند بچه دار شن ولی نمی خواستن دیگه . الان باید خیلی مراقب بود که بچه ها رو ندزدن . .. -ثریا همه این چیزا رو گفتی ولی اجازه ندادی که من حرفمو بزنم . من عاشق تن و بدنتم و می خوام که دوباره باهات باشم و تا هر چقدر که دوست داری به تو و تیمور بچه بدم . خودشو انداخت تو بغلم و گفت خیلی مردی . حیف که نمی تونی به یه زن دل ببندی .. -ولی تو هم که به تیمور دل بستی .. نمی دونم چرا یهو حواسم رفت پیش افسانه و کتی و کبوتر صحرا .. حالا کبوتر من اون ور دنیاست . چقدر اشک می ریخت موقع رفتنم . من که نمی تونم هر روز عاشق یکی شم .  خواستم ازش خداحافظی کنم ولی به من گفت تا تیمور نیاد دوست نداره که من از این جا برم .-عزیزم نمیشه . سختمه من چه جوری تو روش نگاه کنم . من زنی رو که عاشقش بوده گاییدم . -اون الان مدیون توست کوروش . اون باید ازت خجالت بکشه که خیلی بهت بدهکاره . الان آب کیر تو ارزشش خیلی بیشتر از اورانیوم غنی شده 20درصده . هیچ بعید نیست این پدر سوخته ها آب کیر تو رو بفرستند کشور های بزرگ با این اورانیوم ها تعویض کنن . فقط حواست باشه .. منو که خیلی منفجر کردی کوروش .. خودمونو مرتب کردیم و اونم دیگه اون حجاب خودشو حفظ نکرد . من سختم بود ولی گفت اشکالی نداره و تو حالا دیگه خانه محرم ما شدی و از این جور حرفا . یه بار دیگه اونو با تمام وجود بغلش کرده و بوسیدمش . این قدر بهم حال داد که نمی دونم چه جوری وصفش کنم . دلم می خواست دوباره بکنمش ولی باید فکر برگشتو هم می کردم . تیمور برگشت . می خواستم تو روش نگاه کنم خجالت می کشیدم . اونم احساس منو داشت ولی یک آن همدیگه رو بغل کرده و اون به شدت اشک می ریخت -رفیق ناراحت نباش . دوستی و رفاقت  این جاهاست که مشخص میشه .. ببین من یه پولی در اختیارت میذارم که دیگه تو معدن کارنکنی .  اون باهام تا بابل اومد دلش می خواست منو صحیح و سالم ببینه که به مقصد رسیدم . از این که شناسایی شم نگران بود .  واقعا عجب زندگی داشتم . یعنی توی کشور خودمم نباید امنیت داشته باشم . هرچی گفتم بیاد خونه مون قبول نکرد . فقط موقع خداحافظی یه بار دیگه اونو بغلش زدم و گفت اگه زد و گرفت و بچه ام پسر شد اسمشو میذارم کوروش ..-به من افتخار میدی رفیق تیمور . فقط یادت باشه من در مورد کمک مالی رو حرفم هستم . فعلا برم خونه تا ببینم این افسانه و کتی چه آشی برام پختن .. تیمور رفت و منم رفتم خونه .. دیگه جون نداشتم . خیلی خسته بودم . می دونستم این دونفر یه آشی واسم پختن که بوشو هم بشنوم ترش می کنم . سگا دیگه کاری به کارم نداشتن . باهام رفیق شده بودن . هنوز به راه پله نرسیده بودم که دیدم افسانه و کتی دوتایی شون عین سوفیالورن چهل سال پیش دارن از پله ها میان پایین . -ببینم داداش حالا این قدر ازمون سیر شدی که تلفن های ما رو جواب نمیدی ؟/؟ الان هفت هشت ساعته شایدم بیشتر که از دست زن عمو و زن دایی خلاص شدی ببینم کجا بودی تا حالا -ببینم تو سیاستمداری که باید برات توضیح بدم . مامور کلانتری هستی ؟/؟ تازه به اونا هم جواب بده نیستم تا وکیلم حرف نزنه .. کتی طوری عصبی شد که بهم گفت هر شخصیت مهمی که شده باشی برادر کوچیکتر منی و من هر طوری که دلم بخواد باهات حرف می زنم و تو هم باید بهم تو ضیح بدی . -کتی من این قدر حقو داشتم و دارم که برم زیرآب از یکی از دوستام دیدن کنم -دیدن دوست این قدر برات مهم بود .. حالا بریم شام بخوریم که یه مهمون هم داری . وقتی ببینیش گل از گلت می شکفه -کتی ببین افسانه چقدر سر به زیر و افتاده هست . اصلا صداش در اومده ؟/؟  -سعی نکن  رابطه من و اونو به هم بزنی . اون با سکوت خودش داره بهت حمله می کنه -آره افسانه راست میگه ؟/؟ تو هم با اون دست به یکی کردی ؟/؟ گول حرفای اونو نخور .. -کوروش تو خیلی دیر کردی . دلواپست شده بودیم -افسان قرار نبود این قدر شل بگیری روش زیاد میشه -کتی .. افسان من نمی خوام چیزی بخورم . خوابم میاد از بابا مامان عذر خواهی کن . رفتم که بخوابم . تو اول بیا کارت دارم . یکی از غروبی منتظرته . اونو که ببینی اشتهات باز میشه . نو که آمد به بازار کهنه ها میشه دل آزار .. نه .. این چی می گفت رفتم داخل وقتی دور میز بابا و مامان و اون دختره رو دیدم که نمی دونستم چه نسبتی باهامون داره همونجا نزدیک بود برم کنارش بشینم چون پاهام سست شده بود .  به عنوان آخرین نفری که تو مهمونی خونه مون باید می کردمش . پاک از یادم رفته بود . صبح یادم بود . من چه می دونستم اون سر و کله اش پیدا میشه . پدر و مادرو اون دختره که نمی دونستم اسمش چیه از جاشون بلند شدند . دستمو گذاشتم رو شونه های بابامامانم وبهشون گفتم که بشینن ولی اون دختره همین جوری ایستاده بود و با چشای نازش بهم نگاه می کرد . -آقا کوروش مزاحم که نیستم -وای بازم پرده زنی داشتم ... ادامه دارد ..   نویسنده .. ایرانی 

14 نظرات:

دلفین گفت...

عالیه داداشم ادمه بده

ایرانی گفت...

سلام داداش دلفین ! رسیدن به خیر ! سفر بی خطر ! چه طوری ..حتما . درخدمتیم . نیمه شبت خوش ...ایرانی

رضا بمب گفت...

ايراني عزيز من يك پيشنهاد دارم:شما بدون اينكه در شهواني عضو بشي داستاناتو به اسم خودت بفرست.در اونجا كاربران هنگامي كه داستان توسط ادمين سايت قرار داده ميشود اقدام به خواندن آن و درج نظرات و ضعف هاي آن ميكنند.اگر ريزبين باشيد از بين فحش هايي كه ميدهند ميتوانيد نكات ارزنده اي را بيرون بكشيد.الآن در زير هر داستان به طور متوسط حدود 20 نظر گذاشته ميشود.اگر قبلا هم اينكار را ميكرديد ولي نظري دريافت نميكرديد بدانيد كه الآن شهواني در هر روز حدود 2 تا 3 هزار بازديد كننده ي كاربر و مهمان دارد.لطفا به صورت آزمايشي امتحان كنيد.دقت كنيد كه هر داستان ممكن است تا يك ماه طول بكشد تا در سايت درج شود.

ایرانی گفت...

با سلام خدمت آقا رضابمب گرامی و تشکر از پیشنهاد ارزنده تان ..فعلا به چند دلیل ترجیح می دهم که این کار را انجام ندهم که مهمترین آن این است که نمی خواهم ایمیل آدرسم را به جای دیگری بفرستم امااز دلایل دیگرم این که با همه احترامی که برای همه خوانندگان در همه سایتها قائلم اما فرهنگ انتقاد در سایت شهوانی به گونه ای بوده است که در هشتاد درصد موارد به غیر از فحش خالص به نکاتی پرداخته شده که ربط زیادی به تکنیک داستان نداره

ایرانی گفت...


منتقدان به جای نکات مهم را دیدن با ذره بین به دنبال ایراد می گردند و اکثرا هم ..مثلا یکی از اونا درمورد یکی از داستانهام می گفت مگه میشه فوق لیسانس استاد دانشگاه بشه ؟ ..درجواب باید گفت اولا که میشه ثانیا این هم شد انتقاد ؟ هرچند هیچوقت دلم نمیومد به خاطر این انتقاد الکی ازش انتقاد کنم .. یه جای دیگه دریکی از داستانهام هنگام زفاف نوشتم که مثلا عروس بلند شده و رفته یه مختصر آرایشی کرده برگشته پیش دوماد .. طرف اومده انتقاد کرده ..وای ایرادا ..وای چه نشسته اید مگر می شودا عروس خانومی که در روز عروسی میکاپ قوی می کنه از کنار تخت زفاف بره آرایش کنه البته این عین جملاتش نبود منظور کلی اونو گفتم اینا شد ایرادات ...باید گفت چرا نمیشه خب هروس آرایشش قاطی می کنه ریملش پخش میشه یه جای کار کم و زیاد میشه ..دوست داره آرایششو دست بزنه ما اختیار دار عروس خانوم که نیستیم ..حالا شاید در میان سی چهل تا یکی دوتا نکته هم باشه ولی اون توفیر رو نداره که وقتمو بذارم واسه این کار . هرچند نظرات درسایت لوتی کمتره ولی قدرت فرهتگی و عفت کلام درمیان نظر دهندگان سایت لوتی بیشتره و اگه اون دو سه تا کار بر سنگ انداز وحسود رو بذاریم کنار ایراد خاص دیگه ای نمیشه گرفت .. من با این که برای همه نظرات و انتقادات ارزش قائلم ولی یک نکته مهم این که دربیشتر موارد می دونم ایراد کار من درچیه . نقطه ضعف این داستان کجاست . اگه چیکار می کردم بهتر می شد . حتی بلافاصله بعد از بهترین داستان خودم یعنی ندای عشق نقدی هم بر آن نوشتم و خیلی خلاصله عیب کار رو گفتم وسعی کردم از اونجایی که خودم نویسنده اون بودم از مثبت هاش کمتر بگم . همین کارو هم درمورد داستانهای دیگه خیلی راحت می تونم انجام بدم ولی با این حال به نظر خوانندگان گل هم نیاز دارم و واقعیت کار اینه که اگه نظر دهندگان وبلاگ مایعنی وبلاگ امیر بیشتر شن با بیشترین درک و بالاترین فرهنگی که داشته بهترین لطفو می تونن در حق من بکنن . من از این شش هفت ساعتی رو که در روز مشغولم که اونم از اوقات فراغت و استراحت و خوابم کم می کنم بیشترشو به داستان نویسی می گذرونم . کاروشغل اصلی من چیز دیگه ایه . بیشتر وقتا که یه داستانی رو شروع می کنم به نوشتنش , تازه فکر می کنم که چی باید بنویسم . البته گفتم بیشتر وقتا . از طرفی دوستان خوبی هم مثل شما و سایرین هستند که داستانهای منو کپی کنند و گاهگاهی از این طریق مطلع میشم که نظرات بقیه چیه ..ناگفته نماند من همه این فحشها را فحش نمی دانم . بسیاری از این فحشها از روی عادت و تکیه کلام می باشد و شاید طرف آن را نوعی صمیمیت می داند و غرضی هم نداشته باشد . این نوع فحشها ی بی خیالی را بیشتر در ذیل عکسهای سکسی سایت شهوانی می توان دید و من در بسیاری موارد می توانم روان نظر دهندگان را بخوانم و با یک فحشی که کسی می نویسه ومیده فوری درموردش قضاوت نمی کنم هرچند اگه این طور نبود بهتر بود .خیلی از این فحشها هم در خودش یه حاضر جوابی رک و گاهی هم منطقی داره که در قسمت عکسای سکسی بیشتر به چشم می خوره و بسیاری از این فحشها هم خیلی رکیک و بی ادبانه هست و با دقت میشه فرق بین اونا رو تشخیص داد . خود من هم دلم می خواد به همه نظر دهندگان در همه سایتها پاسخ بدم ولی چون دلم نمیخواد جز اینجا عضو جایی بشم نمی تونم . الان یک کاربر و خوانند ه ای هست در سایت لوتی که چند بار ازم تشکر کرده درداستانهایی مثل نقاب انتقام و خانوم مهندس ..ومن هم در اینجا از رضا سسی 7 عزیز به خاطر همه محبتهاش تشکر می کنم و به خاطر حمایتی که ازم می کنه . در مقابل انتقادات هم حس می کنم باید به تک تک اونا توضیح بدم و در مواردی که ضروری باشه از خودم و نوشته هام دفاع کنم و توضیح بدم واین بی تفاوت نبودن من وقت منو برای کار اصلی ام یعنی داستان نویسی می گیره ..خودمن هر داستانی رو که می خونم درجا می تونم تمام نقاط ضعف و مثبتشو بگم . با این حال فعلا که وقت خوندن داستانهای سایرین رو نداشته و از طرفی ترجیح میدم بیشتر مثبت هاشو اعلام کنم . یه چند تا دلیل دیگه هم هست که روضه خونی من به اینجا که رسید فعلا یادم رفته زودتر این پیامو بفرستم تا دیر نشده بعد اگه چیز خاصی بود در نظرات بعدی میگم و بازم ازت ممنونم به خاطر همه تلاشها و لطفی که به من و امیر و توجهی که به پیشرفت این مجموعه داری . رضا جان طبق معمول درنهایت برایت آرزوی موفقیت و سربلندی و تندرستی کرده همیشه شاد و خندان باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

داداش رضا ! پیام قبلی من یکسره ارسال نمی شد از ترس این که حذف نشه کپی کرده دوتیکه ای ارسالش کردم . موفق باشی ..ایرانی

رضا بمب گفت...

من دوست ندارم نظراتمو تحميل كنم اگر شما اينطور راحتيد پس من هم اصرار نميكنم چون ميدانم كه شنيدن فحش چقدر اعصاب آدم را به هم ميريزد و او را ناراحت ميكند

رضا بمب گفت...

اميدوارم كه داستان هاي سايت تا قبل از سال جديد ميلادي به 1000 عدد برسد.

رضا بمب گفت...

فكر كنم فهميدم چرا در لوتي عفت كلام وجود دارد ولي در شهواني خير.چرا كه لوتي فقط يك سايت معمولي است كه يك فروم سكسي دارد ولي شهواني يك سايت كاملا سكسي است و آزادي بياني كه در شهواني است در لوتي نيست.

ایرانی گفت...

درپیام طولانی قبلی ام از عفت کلام و قدرت فرهنگی نظردهندگان سایت لوتی گفته بودم که در آن جمله در مقایسه با عزیزان ما در سایت شهوانی بوده است و در کل بهترین و مودب ترین خوانندگان رو میشه در سایت امیر جست و ازشون درس اخلاق و زندگی آموخت هرچند خوب و بد همه جا هست و من اینو در یک نمای کلی بیان کردم . داداش رضای عزیز یک اثر اگه از نقطه نظر فنی بررسی بشه خیلی بهتره . یک داستان رو باید در خصوص سوژه ..تصویر پردازی و شخصیت پردازی ..استفاده از واژگان و سبک نگارش و تشبیهات و اثراتی که ممکنه در خواننده بذاره مورد نقد و بررسی قرار داد . گاهی وقتا انتقادات رنگ خودنمایی و بهانه جویی به خودش می گیره . که من یکی برای همه اونا هم ارزش قائلم . یک نویسنده باید مراقب باشه به شیوه ای بنویسه که معنا و مفهومی رو که میخواد برسونه حالت غلط اندازی نداشته باشه . مثل همون توضیحی که من در بالا دادم و باید با عبارت قبلش مقایسه می شد . گاهی وقتا یه جمله ای رو می نویسم حس می کنم که باید خواننده اونو با یه آهنگ خاص محاوره ای بخونه تا مفهوم دستش بیاد ولی اگه نخونه ..من چون خودم می دونم دارم این جوری می نویسم مجبور میشم درهمون متن توضیح بدم در گفتگوی بین کاراکترها ..یا علامت گذاریها و نقطه گذاریها .. بعضی ها اگه جا بیفته از آهنگ جمله میشه فهمید . البته نه در همه موارد . این ویژگی رو میشه در یه سری از علامت سوالها دید . از این نکات زیاده ..درهرحال در بعضی از سایتها اگه بینوایان ویکتورهوگو و رستاخیز تالستوی رو هم منتشر کنند بازهم انتقاداتی میشه عجیب و غریب و خنده دار .. خودمن دریکی از داستانهام یه اشتباهی جزیی کردم به اصل داستان هم ضربه ای نمی زنه و هر وقت هم بخوام می تونم اصلاحش کنم . دریکی از داستانها یه زن سیاه بدن به یه مرد سفید می گفت کبودم کن .. این موارد در مقابل این همه ظریف کاری گاهی پیش میاد ولی در آن واحد کنترل این همه داستان واقعا سخته .. یه کار بر مغرض و حسود سایت لوتی مستقیما به من متلکی انداخت که من پیام حسود هرگز نیاسود رو براش نوشتم و اتفاقا علاوه بر اینجا در خود لوتی هم منتشر شد . جالب اینجا بود یه متلکی انداخت که تا اونجایی که یادمه در هیچیک از هزاران اثرم همچین موردی وجود نداره و بر عکس در بسیاری از اثر های کپی کرده خودش و خیلی از داستانهای دیگه این عیب مشخصه و وجود داره ..اینا نشانه غرض ورزی و اینه که خیلی ها نمی تونن وجود یک رقیب رو در کنار خودشون احساس کنند . من حتی درنوشتن اون قدر احتیاط می کنم و به روح کلام تعجب می کنم که گفتم یک رقیب ..نگفتم یک بهتر ..نگفتم یک بالاتر .. چرا؟ چون یک انسان نباید ادعا داشته باشه . باید به شعور دیگران احترام بذاره شاید با محبت و احترام گذاشتن به دیگران طرف هم کوتاه بیاد ..امیدوارم دوستان و ندوستان منو شناخته باشند و بدونند که همه شونو دوست دارم . خدا نگه دارت آقا رضا ...ایرانی

ایرانی گفت...

رضاجان پیام قبلی ات را بعد از انتشار پیام قبلی خودم دیدم ... کاملا با تو موافقم اما خوانندگان می توانند به موقعش رعایت کنند ضمن آن که از هر ده نظر حداقل دو نظر مودبانه و بدون فحش رکیک هم وجود داره .. واین کار شهوانی هم از یک دیدگاه قابل قبوله که همه رو راحت گذاشته تا حرف دلشونو بزنن و راحت باشن . شایدم خیلی ها از این عزیزان در زندگی روزمره خودشون خیلی هم با نزاکت و فهیم و اخلاق مدار باشن که حتما هم هستند و ما نباید به سادگی و عجولانه در این موارد قضاوت کنیم . خودمانی بودن و نکته پردازی بسیاری از این خوانندگان در نوع خود جالب هم به نظر می رسد ولی ای کاش به موقعش تغییر جهت هم می دادند . مثلا من خارج از داستان امکان نداره یه کلام رکیک یا از اون مسائل سکسی بر زبون بیارم ..هرچیزی در جایگاه خودش .. هرچند بد همیشه بده و خوب همیشه خوب ..ولی خب چیکار میشه کرد .. بعضی وقتا عرفه دیگه ..مثلا تو اگه در روز عاشورا عروسی بگیری گناهی به حسابت نوشته نمیشه ولی بندگان خدا واست پرونده درست می کنند و نوعی احترامه که رعایتش بهتره . البته قصد تبلیغ ندارم ولی سایت لوتی از نظر فرهنگی که خیلی قویه از نظر تصاویر و عکسهای سکسی هم آرشیو بدی نداره وهمچنین فیلم که خب عیبش اینه که بهتراش برای کاربرای خودشه که در این قسمت شهوانی مسلمونی تر کارمی کنه و خیلی کم محدودیت دانلود داره و زحمات زیادی هم برای دسته بندی عکسها کشیده من خیلی از این عکسها رو کپی کردم ..در قسمت عکس و تصاویر و فیلم خیلی قوی تره تا داستان .. ما نباید چشممونو به روی زحمات دیگران ببندیم . دست همگی درد نکنه .. دست تو هم درد نکنه رضا جان و دست و چشم همه خوانندگان و بازدید کنندگان در همه سایتها که زحمت می کشند و آثار ما رو تحمل می کنند و وقتشونو واسه ما میذارن . همه تونو دوست دارم و دست گرم محبتتونو می فشارم و می دونم همه تون خوبین و یه چند تا انگشت شماری هم اگه یه جوری باشن بازم دوست دارن که خوب باشن ..شاد وشاد و شاد باشید ...ایرانی

ایرانی گفت...

داداش رضا این آمار درسال 2012 از 1200 هم خواهد گذشت . من اصلا از فحش خوردن ناراحت نمیشم . اعتماد به نفس من زیاد است . وقتی جمله ای که در آن فحش می بینم با ده تا غلط املایی و مسائلی که ربطی به داستان نداره و نوعی ایراد بنی اسرائیلیه دیگه واسه چی ناراحت بشم . یک نویسنده درسته نیاز به انتقاد داره با تشویق دیگران دلگرم میشه .. ولی به نظر من خود یک نویسنده بهتر از هر کس دیگه ای می دونه جایگاهش کجاست هرچند بعضی ایرادات خودشو شاید متوجه نشه ولی درکل می دونه در چه جایگاهی قرار داره و اگه چیکار کنه بهتره .. من حداقل باید روزی چهار پنج قطعه داستان بنویسم . داستانهای تک قسمتی به اندازه چند داستان تیکه ای دنباله دار وقت می گیرن . ادیت هم می کنم به نظرات هم جواب میدم . سایتهای دیگه رو هم کنترل می کنم . مخصوصا لوتی و بعد شهوانی رو و کمتر شهوتناک رو که این یکی فکر کنم بهش بر خورده دیگه داستانهامو نمیذاره شاید به خاطر تاکیدی که درمورد اشاره به منبع و نام نویسنده داشتیم و یا شایدم قبول ندارن ..درهر حال مهم نشر داستانه .. من به خاطر لطف و اعتمادی که امیر در اواخر پاییز و اوایل زمستان 89 به من داشته و تا حالا داره ترجیح میدم که منحصرا همین جا باشم و دوستان کپی کننده به طور غیر مستقیم و با رعایت قوانین آثار منو در جاهای دیگه منتشر کنند . نفع مالی هم ندارم . یه نوع علاقه و عشقه و بیشتر هم عاشق نوشتن داستانهای عشقی و احساسی هستم . با این کمبود وقت برای تمرکز در همین حد هم نوشتن به نظر من یک معجزه هست . و معجزه و افتخار بالاتر در کنار دوستان خوب و خوانندگان فهیم این سایت بودنه و همراهانی چون تو رضا جان ..شاد باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

در پیام یا نظری که سر ساعت 11 ارسال یا منتشرش کردم پنج خط مونده به آخر یه جایی نوشته شده به روح کلام تعجب می کنم که کلمه تعجب باید به کلمه توجه اصلاح بشه یا تغییر پیداکنه . یعنی به روح کلام توجه می کنم ...ایرانی

ایرانی گفت...

با تشکر از کینگ صفر پنج نازنین و آره داداش گرامی کاربران محترم سایت لوتی که در ارائه و انتشار آثار اینجانب با رعایت اصول تلاش و اقدام می نمایند .. بالاخره کار انتشار ندای عشق هم به پایان رسید هرچند این داستان در 88 قسمت بوده که فلسفه 88 آن به ندااین سلطان قلبها وملکه 88 برمی گردد ولی به علت تقسیم بندی قسمت های طولانی آن در سایت لوتی در95 قسمت منتشر گردید که مسئله ای نیست . در همین جا از مدیران و سایر مسئولین و کاربران دیگرسایت لوتی که نهایت همکاری لازم را در این خصوص داشته تشکر نموده حتی از ناشرانی که خلاف خواسته ام نام مرا از انتهای داستان حذف نموده اما این محبت را دارند که در ابتدای داستان به منبع و ماخذ آن اشاره می نمایند . دست محبت همگی را می فشارم و اگر نام و عنوانی را از قلم انداخته ام پوزش می طلبم . با نهایت احترام ...ایرانی

 

ابزار وبمستر