ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 32

ببخشید حاج آقا من نمی دونستم شمایین . اصلا حواسم نبود دقت نکردم . بفرمایید داخل . الان میرم لباسامو عوض می کنم تا سهوا سبب نشم که سرتونو حرکت داده و به من خیره شده مرتکب گناه شین . -خواهر نه نمی خواد زحمت بکشین . من همین شرایطو قبول دارم . یعنی زیاد وقت ندارم . خواستم چند کلمه حرف بزنم شما به حرفام توجه کنید و من رفع زحمت کنم . ملا نمی دونست چی بگه اون تسلطش بر کلمات رو داشت از دست می داد . منیره طوری با عطر و بوی وسوسه انگیزش حاجی رو جادو کرده بود که آخوند بیچاره دین و ایمونشو تو کف شیطان می دید . -حاج آقا میخوای شما جلو بیفت که مجبور نشی روبروت وادارتون کنه که از راه چشم گناه کنید . خدا منو بکشه که یه برادر با ایمان مثل شما رو این جور اذیت نکرده باشم . خدا مرگم بده . -خواهر منیره خواهش می کنم این حرفها رو نزنین . خدا سایه خواهری شما رو از سرمون کم نکنه . شما رو از همسایگی ما نگیره . همون بهتر شما جلو بیفتین راهو به ما نشون بدین این جوری خیلی بهتره . منیره با اون لباس تحریک کننده اش موقع  راه رفتن هم با یه حرکات مصنوعی که به باسنش می داد دل ملا شریفو بیشتر می برد . آخوند چشم از پاهای لخت منیره و اون دامنه تنگ پیراهنش بر نمی داشت . کمر لخت زن و پوست سفیدش اونو به شدت تحریک کرده بود . من باید هر طوری شده همین امروز ترتیبشو بدم . ثواب زیادی داره . یه زنو از گناه نجات میدم . سنت اسلام رو پیاده می کنم . اگه من این کارو انجام ندم ممکنه یه آدم خلاف بخواد با منیره خانوم طرف شه و سرش بلا بیاره و همسایه عزیز ما نتونه خودشو از دستش خلاص کنه . اون وقت من به هیچ وجه نمی تونم خودمو ببخشم . این وظیفه شرعی منه که باید انجام بدم . در قبال این خواهر مسئولیت دارم که عنوان خواهری رو نسبت به خودم تبدیل به همسر موقت بکنم . منیره راهشو کج کرده بود و رفته بود تو اتاقش ولی ملا شریف درعالم تفکر و گیجی و هوس به راه مستقیم خودش در راستای استخر ادامه می داد . یه لحظه منیره سرشو برگردوند شریفو ندید . ای بابا این کجا غیبش زده . یه خداحافظی هم نکرد . رفت طرف حیاط و دید که جناب آیت گیج به حال خودش داره میره ته حیاط و یه چیزایی هم داره زیر لبش میگه . خنده اش گرفته بود .. باخودش گفت حاجی کجای کاری هنوز اونجاهایی رو که باید ببینی ندیدی . سعی کرد بلند صداش نزنه چون حاجی داشت درمسیری حرکت می کرد که اگه کسی دزدکی از خونه خود ملاشریف می خواست این طرفو ببینه راحت به همه چی پی می برد . با ایما و اشاره و چند بار پیشت پیشت کردن مثل صدا زدن گربه آخوند شریف رو حالیش کرد که توی شکم دیوار نره . این بار شریف وقتی از روبرو منیره رو دید و اون شکاف سینه اشو که نصف سینه هاش تو دیدش قرار داشت دیگه واقعا از حال رفته بود . -ببخشید حاج آقا .. برادر شریف ! مثل این که حالتون خوب نیست .. بریم داخل خنک شین یه شربت براتون درست کنم حالتون جا بیاد . شربت خنک کننده بهار نارنجه . از شمال واسم آوردند . اصل اصله . برای قلب خیلی خوبه .. شریف تو دلش گفت دوای قلب من الان چیز دیگه ایه . اون جفت سینه هاتو باید بگیرم بذارم تو دهنم و نوکشونو نرم نرم میکشون بزنم و مزه بگیرم . منیره کیرمو هم اگه ساک نزدی ایرادی نداره خودم اون کوس و سوراخ کونتو می لیسم . کیرش عین چماق زیر عباش شق شده بود . بااین که اطمینان داشت رسواش نمی کنه ولی تیزی و شقی رو به حدی رسونده بود که در بعضی از حرکات شریف مجبور بود خودشو شل و کمرشو خم کنه تا عبا به کیرش نچسبه و رسواش نکنه . اون اگه الان شلوار پاش بود که کلاهش پس معرکه بود . حاجی وارد پذیرایی شد و منیره با شربت برگشت . ازبس دیدنیهای هیکل منیره زیاد بود تازه متوجه شد که اون روسری رو که زن ازش استفاده می کنه یه دکوربیشترنیست . دکوری که فقط تا حدودی پس یا همون پشت سرشو پوشش می ده اونم با حالت توری که داره موهای پشت سرشم به خوبی مشخصه . وقتتی منیره پاشد بره میوه بیاره شریف دستشو از چاک عمامه و شورت رسوند به کیرش و یه خورده باهاش ور رفت . دیگه نمی تونست تحمل کنه  باید خودش و هوس خودشو کنترل می کرد . دیدش که دستش یه چسبندگی خاصی پیداکرده . این پیش آب منی اون بود . لعنت بر شیطان غسل افتاد گردن من . امیدوارم این گناه نبوده باشه . نه من هر جوری شده باید صیغه اش کنم  و باهاش هم بستر شم . من هدفم انجام گناه نبوده . شریف دیگه قاطی کرده بود . منیره برگشت -حاج آقا بفرمایید میوه . من درخدمت شما هستم و از راهنماییهای ارزنده شما میخوام که بهره مند شم . -خواهر شما خودت استادید و با همه این جریانات آشنایی دارین . محیطی که تشریف می برین محیطیست که فرشتگان و انسانهای مومن در اون محیط وجود دارند و با این ظاهر نمیشه اونجا رفت . -حاج آقا بهم بر خورد یعنی می فرمایید حالا که من با این شکل و شمایل روبروی شما قرار گرفته ام  شیطان دور و بر منه ؟/؟ -خواهش می کنم تعبیر بد نفر مایید . منظورم اینه این ظاهر زیبا و پسندیده شما به این صورت تحریک آمیز نباید در دید عموم قرار بگیره . -حاج آقا اولا که حواسم هست در ثانی خدامرگم بده پس شما رو هم تحریک کرده ؟/؟ ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر