ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مادر فداکار34

پس قبول کردی . آفرین .. می دونستم تصمیم عاقلانه ای می گیری جز این راه دیگه ای نداشتی . -ببین الهام من سختمه نمی دونم چطور خودمو در اختیار دامادم قرار بدم .. -اصلا سختت نباشه . من که زنشم و خواهرتم خیالم نیست . تو چرا خودتو الکی آزارمیدی . تو باید از این سختت باشه که نمی تونی واسه خودت قدم برداری . نمی تونی جواب خواسته هاتو بدی . ببین آدم که این قدر خودشو واسه بچه هاش که نمی کشه . یکی اونا درکت کردند که مادره چی میخواد ؟/؟ حداقل امیر که بزرگتره تونست چیزی بفهمه ؟/؟ -من از اونا چه انتظاری می تونم داشته باشم . اونا تازه رسیدن به سن جوونی . چیه بیان به مادرشون بگن برو شوهر کن ما راضی هستیم اونم بی مقدمه ؟/؟ -هیچم لازم نیست شوهر کنی . خواهری به درد همین روزا می خوره . -الهام تو این کارو فقط برای من نمی کنی -من که اینو خودمم بهت گفتم . هم برای تو و هم یه جوری که با جمشید کنار بیام و اون کاری به کارم نداشته باشه . نمی دونی چقدر خاطر تو رو میخواد . راحت می تونم برم دنبال عشق و حال خودم . ببین المیرا از الان تا چند روز دیگه وقت داری که بری خودتو حسابی ردیف کنی . یه آرایشگاه خوب بری . یه میکاپ درست حسابی لازم داری و حسابی طناز شی و بری تو بغل شوهرم . بار اولش یه خورده سخته بهت حق میدم ولی واسه بار دوم خودت پرپر می زنی . تشنه ای عجله داری . منم بار اول که می خواستم برم زیر کیر یه مردی غیر از جمشید همین حسو داشتم ولی دفعه بعدش عین خیالم نبود . خیلی هم حال می داد . تازه تو که شوهر نداری و باید خیلی راحت تر باشه . -الهام بچه هام نباید بفهمن .مخصوصا امیر . اون یه پسر و در واقع یک مرده . من خجالت می کشم . دیگه نمی دونم چه جوری تو روش نگاه کنم . اون شاید نتونه درکم کنه ولی تو یه چیزایی میگی الهام  ولی من هنوز نتونستم خودمو قانع کنم . گفتگوهای اونا ادامه داشت و تازه بلند تر هم صحبت می کردند المیرا به هیجان اومده بود . ولی هنوز سختش بود . تصور این که پس از سالها لخت شه و بره تو بغل یه مردی که شوهرش نیست اونم دامادش خیلی براش سخت بود ولی وقتی کف دستشو گذاشت روی کوسش و تصور کرد که به جای این دست به زودی یک کیر قرار می گیره یه احساس شادی خاصی بهش دست داده بود . -المیرا بریم تو رختخواب یه شیرینی بهم بده که یه حالی بیاییم و به سلامتی این تفاهم و تحول جشن بگیریم . -الناز اگه بیدار شه چی ؟/؟ -سر و صدا نمی کنیم . درو هم از داخل قفل می کنیم . دوتایی رفتند رو تخت و المیرا خودشو سپرد دست خواهرش تا مثل یکی دوماه قبل لختش کنه . دوتایی شون برهنه شدند و از اون طرف هم الناز رفت تو فکر که چیکار می تونه بکنه . سرو صدای مادر و خاله اش کمتر شده بود . دیگه بلند بلند حرف نمی زدند . ولی چون می دونستند همجنس بازی اونا خلافه از اول سکوتو رعایت کرده بودند ولی خیلی آروم حرفای  سکسی با هم رد و بدل می کردند . الهام خودشو انداخت رو بدن المیرا و کوسشو به کوس خواهرش مالید . -ببین المیرا فرض کن جای کوس من کیر شوهرم باشه .. حال نمی کنی ؟/؟ الهام توکف کیر امیر بود از این که خواهرشو بفرسته سراغ شوهرش و خودش رو همین تخت بره زیر کیر امیر . هنوز مزه کیر خواهر زاده اش تو مغز کوسش نشسته بود . المیرا حالا خودشو تو بغل دامادش حس می کرد . برای همین از لز با خواهرش لذت بیشتری می برد . -الهام منو به هیجان بیار بیشتر بیشتر .. بهم بگو به من نشون بده .. کیر چه لذتی داره .  سالهاست طعمشو نچشیدم حسش نکردم . -اینو دیگه شب جمعه ای جمشید بهت نشون میده .. عزیزدلم قربون اون کوس نابت بشه الهام . من که خودم اگه نگم هفته به هفته .. ماه به ماه یه مدل کیر نوش جون می کنم و این قدر طالبشم وای به تو که سالهاست خودتو انداختی تو سختی و ریاضت . پس این قدر خودتو ناراحت نکن و زیاد تو فکرش نباش . دنیا فقط تو همین دو چیز خلاصه میشه اینو بیشتر مردا میگن . بخوری بخوابی خوش باشی تا کیر نره توی کوس و آروم نگیره  بقیه لذتها کشک . پاشنه در دنیا رو همین داره می گرده . قدرت و پول و منم منم زدن فایده ای نداره . -راست میگی الهام . الهام گفت جمشید یه جوری کوس می لیسه که باید یه چسب بندازی جلودهنت تا جیغت ده تا همسایه اونور ترو با خبر نکنه .. حالا یه خورده من واست کوس لیسی می کنم تا بری پیشواز دهن شوهرم که یه حال حسابی بهت بده . با این حرفا بیشتر المیرا رو تهییج می کرد تا ثابت قدم باشه و از تصمیمی که در مورد شب جمعه گرفته بر نگرده .الهام با یه لذت و هوس خاصی کوس المیرا رو می مکید تا با هیجان بیشتری که بهش میده تشنه ترش کنه . واسه این که خودش با هیجان و عطش بیشتری کوس خواهرشو لیس بزنه این تصور رو برای خودش به وجود آورده بود که داره کیر امیر رو ساک می زنه هر چند که کشته و مرده لز بینی بود ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

عالي بود دارم ميرم تا ادامشو بخونم
جيبر

ایرانی گفت...

با تشکراز تو داداش جیبر به خاطر پیام گرمت .. شب خوش ...ایرانی

 

ابزار وبمستر