ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 42

به چشاش که نگاه می کردم برق هوسو به خوبی می دیدم که انگاری تا اعماق وجودمو روشن می کنه . کیف می کرد از این که دارم با بیضه هاش ور میرم . یه جون دوباره ای بهش داده بودم که با همون توان  اولیه و شایدم با قدرتی بیشتر داشت منو می گایید . -اوهههه ساسان .. چقدر تو حریصی .. -چیکار کنم نادیا تو خیلی خوشمزه ای -پس بخورم .. بخورش .. بکنش .. تمومش کن همش مال تو .. چه تخمای درشتی داری .. حتما  منی زیادی واست می سازن و کمرت هم باید پر آب باشه . ولم نکن ساسان . ولم نکن . خواهش می کنم . ادامه بده . زودباش ارگاسمم کن . من میخوام باهات به آخر عشق و حال برسم . یه بار دیگه بازم میخوام . می خوام ومیخوام . شل شده بودم . کمرو دستام رو تخت قرار گرفت و ساسان پهلوهامو داشت و با آخرین توانش منو به عقب می پروند .. -وااااایییییی کوسسسسسسم .. -نادیا اینجا خونه ا ته این قدر جیغ نزن -چیکار کنم منو به هوس میاری و یه جورایی باید خودمو خالی کنم . -حالا که این طور شد پس بیا . خودشو انداخت رو من و لبامو بست تا دیگه نتونم حرفی بزنم . پاهامو باز کردم تا تماس کیرش با لبه های کوس بهم لذت بیشتری بده . کیرش مثل یه فشفشه تو تمام تنم آتیش پخش می کرد . همه جای تنم لذت بود و هوس . خیلی خوشم میومد . اصلا بهش نمی گفتم دیگه تموم کنه . چند بار رفتم ارگاسم شم حواسم رفت جای دیگه ولی خوشم میومد . لذت می بردم . دوست داشتم تا ساعتها زیر کیر ساسان باشم و باهاش حال کنم ولی شیطون بلا طوری سرعت کارو زیاد کرده بود که چاره ای جز ارضا شدن واسم باقی نذاشته بود . وقتی که حس کردم داره آبم میادچشامو گذاشتم رو هم تا برم تو حس و حالی که این جور وقتا منو به نهایت لذت می رسونه . اون همین جور به کارش ادامه می داد . خوب که  از خماری خودم لذت بردم حس کردم که کوسم طالب و تشنه آب کیر ساسانه کف دستامو گذاشتم رو باسنش و اونو به پاهام فشردم و بازم با یه لذت دیگه جهش و پرش کیر و خالی شدن آب ساسانو تو کوس خودم احساس می کردم . -جووووووون شوهر عمه خوشگلم نمی دونی چقدر سر حالم کردی و حال دادی . -نادیا فعلا که شوهر توام . -دوستم داری ساسان ؟/؟ -بیشتر از نسترن-اونو هم باید دوست داشته باشی . اونم دوستت داره . حالا طبعش سرده -نادیا بازم بهم می رسی .. -هروقت که جور شه آره .. حالا من یک سر و هزار سودا داشتم . وای کلی شوهر کرده بودم . یکی از یکی سر حال تر و بهتر . ولی خب بعضی هاشون گذری بودند و نمی شد حساب ویژه ای رو اونا باز کرد . ولی بابا و داداش و داماد و شوهر عمه ساسان جزو تثبیتی ها بودند . ساسان پس از این که یه نیمساعتی پیش من بود و با ماچ و بوسه هاش و مالوندن من بازم حال کرد راهی اتاقش شد . داشتم با خودم فکر می کردم که آیا اون برای شب می تونه نسترنو بکنه یا نه . چون کوپن بعدیشو می تونستواسه حدود بیست ساعت دیگه مصرف کنه . اون از اتاق من رفت بیرون و منم دیگه در یه خستگی و لذت خاص نفهمیدم کی خوابم برد ووقتی هم که صبح از خواب پاشدم  یه احساس سبکی و آرامش خاصی می کردم . تمام خستگی از تنم در رفته بود . خواب نداشتم . اعصابم آروم بود . کیرها کارشونو کرده بودند . یه خورده که سرمو اون ور تر کردم دیدم داداش نویان لخت مادرزاد وایساده و کیرشو گرفته تو دستش و چه جوری هم داره باهاش ور میره . معلوم نبود بابا مامان کجا رفتن که اون اول صبحی سر و کله اش پیدا شده و التماس دعا داره . یادم اومد که مامان و بابا و عمه و شوهرش قصد داشتن اول وقت برن جایی .. با این که حس می کردم بازم واسه سکس تمایل دارم و اشتهام باز شده داشتم به این فکر می کردم که اگه امروز بخوام برم تو مجلس خونه همسایه دل و دماغی دارم و می تونم یا نه ؟/؟  نادیا نقدو بچسب هر وقت بخوای می تونی بری دنبال تنوع . تازه این داداشته . دستش فقط به تو بنده . کیرشو ببین چه مشتاقانه منتظرته که چشاتو باز کنی .. تازه مجبور نیستم که خودمو تو خونه همسایه هلاک کنم . با یکی دونفر که حال کردم بر می گردم خونه . ولی می دونستم استخر که سهله یه دریای پرآب هم که ببینم دوست دارم تو همه جاش شنا کنم . -نویان داداش چرا اون جا وایسادی -ترسیدم اگه از خواب بیدارت کنم عصبانی شی . -اوخ داداش خوش تیپ من از کی تاحالا ملاحظه آبجی خودتو می کنی . تو که می دونی هنوز مزه کیر تو زیر کوس من مونده و چقدر می خوامش . بیا بغلم کن . بیا داداش . من نبینم این قدر توی خماری و ریاضت باشی . دخترای این دوره و زمونه پدر سوخته و گردن افتاده هستن . نمی خوام که اونا یه جورایی سرت شیره بمالن . خیلی شیطونن . خواهرتو نگاه نکن که این قدر صاف و ساده و صادقه . اونا همین جور چهار چشمی گوش به زنگن تا ببین یه طعمه خوب کی از دور و برشون رد میشه تا بیفتن روش . -نادیا خوشگله من اگه تو نبودی من چیکار می کردم . -داداش میلیاردر من . میخوام که فقط مال من باشی . همون جوری که من فقط مال تو هستم . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

1 نظرات:

ایرانی گفت...


آیدین عزیز و گرامی ! درخصوص لطف و محبت شما امیر عزیز با تشکر از شما عنوان فرمودند که اگر زمانی تصمیم به تغییر وبسایت و دکوربندی ها گرفته شود شخصا این کار را انجام خواهد داد . از عنایت و همراهی و همکاری شما بی نهایت متشکرم . با درود و احترام فراوان ...ایرانی

 

ابزار وبمستر