ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مادرفداکار37

خیلی نرم و آروم کون مامانشو گرفته بود میون دندوناش و با لذت درحال گاز زدن و مکیدنشون بود . با هوس ناله می کرد . -مامان این که دندون شکن نبود . تازه من دارم جاهای سفت ترشو میک می زنم -بعضی وقتا می بینی دندون آدم سریع نمی شکنه . اگه یه کاری رو زیاد انجام بدی می شکنه . ولی من دلم نمی خواد یه دونه پسرگلم آسیب ببینه . امیر دستشو رو کون مادرش می گردوند . بینی خودشو گذاشته بود رو شورت مادرش . دلش می خواست شورتشو بلیسه و گاز بزنه . فقط بوش می کرد و خیلی آروم نوک زبونشو گذاشته بود رو شورت مادرش . المیرا نوک زبون امیرو روی درز کونش حس می کرد . دلش می خواست نوک این زبون جایی که کوس قرار داره حرکت کنه . پسر می دونست درد مادرش چیه . می دونست که اگه باهاش ور بره با اعتراض خاصی از طرف اون روبرو نمیشه . مگر این که زیادی پیشرفت کنه و تازه اونم مادرش برای حفظ سیاست یه چیزی بگه . ولی هنوز برای وارد آوردن آخرین ضربه فکری نکرده بود . امیر دوباره دو تا دستاشو رو دو تا قاچای کون مادرش گذاشته بود -مامان من می خوام کاری کنم که تو استیلت از همه خانومای اونجا بهتر باشه . دوست داری در مورد طرز ایستادن و تمرکز و تسلط بر خودتم یه چیزایی بهت بگم ؟/؟ -امیر جان مگه من این چند ساله بلد نبودم وایسم و راه برم ؟/؟ -خب حالا همه این کارها در یه کلاس و سبک خاصی انجام میشه . امیر میدونست که همه این چیزایی رو که داره میگه جز یه کوس شر چیزی نیست . آخه مامانش که نمی خواست هنر پیشه یا رقاص بشه . آروم آروم از جاش بلند شد . دستشو گذاشت رو پهلوهای مادرش . طوری که کیرش از قسمت پایین بدن و از پشت شلوارک به کون مادر و اون چاک کونش چسبید . هردوی اونا این حالتو حس می کردند . کیر امیر بی اندازه شق کرده بود . دلش می خواست همون لحظه شورت مادرشو بکشه پایین و کیرشو بذاره اون وسط . اون حسی رو که به مادرش داشت نسبت به هیچیک از این زنایی که تا حالا گاییده بود نداشت . بیشترین تمایلو نسبت به المیرا احساس می کرد . هیجان و التهاب همراه با عشق . حتی حس می کرد که المیرا خیلی بیشتر از الناز اونو به هیجان آورده . شاید به این خاطر که پای مرد دیگری و یک رقیب به عنوان شوهر خاله در میان بود . این که این کون درشت و کوس وسط اونو زیر کیر یک نفر دیگه ببینه به شدت حرصش می گرفت و حسودیش می شد . المیرا از تماس کیر امیر با وسط کونش فوق العاده لذت می برد . دلش نمی خواست حالتش بهم بخوره . این حساسیت و هیجان وقتی به اوج خود رسید که امیر دستاشو دور سینه های مادر حلقه زد و صورتشو از پهلو رو صورت مادرش قرار داد و آروم لباشو بوسید . المیرا خیلی دلش می خواست کونشو رو کیر داخل شورت امیر حرکت بده .وسوسه شده بود . هیجان داشت . دلش می خواست . خیلی بیشتر از اونی که بخواد خودشو در اختیار دامادش قرار بده دوست داشت که زیر کیر پسرش حال کنه . خودشو در اختیار جگر گوشه اش قرار بده . خیسی شورتشو حس می کرد . اون قسمت از شورتش به بدن و شلوارک امیر چسبیده بود . می دونست که پسرش هم داره همینو حس می کنه . -مامان نمی دونی وقتی این جوری بغلت می کنم چه لذتی می برم .تمام خوشی های دنیا میان سراغم . دارم حال می کنم . وقتی که تو کنارمی هیچی نمی خوام . مامان خوب و گلم که  به خاطر ما تا حالا شوهر نکرد و دست هیچ مردی بهش نرسید . -امیر چرا از این حرفا می زنی . شاید اون جوری که تو فکر می کنی من این قدر خوب و فداکار نباشم . شاید منم مثل خیلی از مادرایی که به بچه هاشون اهمیتی نمیدن و به دنبال کیف و تفریح خودشون هستند باشم . تو از کجا می دونی . این چیزا رو نگو که من شرمنده میشم . من اگه تا حالا هر کاری کردم وظیفه ام بوده . چون تو و النازو از جونم بیشتر دوست داشتم برای تر بیت شما تلاش کردم . امیر لبشو از رو صورت چپ مادرش بر داشت و اومد طرف راستش رو  زیر لب و ماچ و بوسه هاش قرار داد . حلقه  جفت دستشو رو سوتینش به حرکت در آورده و این نوازش و مالش نرم رو به قسمت زیر سینه ها هم کشونده بود . المیرا چشاشو بسته بود و لباشو باز نگه داشته بود . طوری غنچه شون کرده بود که امیر متوجه شده بود که مادرش یه بوسه لب به لب و داغ ازش می خواد . خودشو از پشت مادرش به قسمت جلوش رسوند و تا بخواد المیرا حرفی بزنه اونو از روبرو در آغوش کشید و سفت و سخت به خودش چسبوند . طوری که این بار مادر سفتی کیر پسر رو از روبرو روی کوسش احساس می کرد . امیر دو تا دستاشو گذاشته بود رو کمر مامانش و کیرشو رو کوس المیرا حرکت می داد و با بوسه داغ خودش هم خودشو هم اونو به به هیجان آورده دگرگون کرده بود . المیرا نمی دونست چه جوری ادامه بده . با چه ترفندی خودشوکاملا لخت کنه و بفرسته زیر کیر پسرش . و امیر هم داشت به این چیزا فکر می کرد . درهر حال اون می خواست در آخرین لحظه حال خاله الهامشو بگیره و بهش نشون بده که اون نمی تونه واسه زندگیشون تصمیم بگیره وحق هم نداره که این کارو انجام بده .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

دلفین گفت...

مرسی داداش گلم

ایرانی گفت...

خسته نباشی دلفین گلم . شب خوش ...ایرانی

ناشناس گفت...

واي فقط و فقط منتظر ادامشم ديوانه كننده بود بدترم شد
جيبر

ایرانی گفت...

بازم ازت ممنونم جیبر گل که این روز ها با نظرات گرمت شرمنده ام می کنی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر