ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 15

کوس ملوس بانو رو گذاشته بودم تو دهنم و اونو مثل یه غذای خوشمزه می خوردم و بعضی قسمتهاشو مث یه آدامس می جویدم . ملوس از حال رفته بود و دیگه حتی نای فریاد کشیدن هم نداشت .  امان از دست این پشه ها سکس رو بر من حرام کرده بودند . یه دستم رو بدنم بود و داشتم خودمو می خاروندم و با یه دست دیگه ام تن ملوس خوشگله رو . -آقا بخور . چند مدت بشه عادت می کنی . اینجا تابستونا همش همین جوریه . وقتی این جوری حرف می زد و از این که من باید اونجا موندگار شم نفس تو سینه ام حبس می شد و حالم گرفته . ولی خودمو دیگه به دست سر نوشت سپرده بودم و دیگه با هر کی که پا می داد باید حال می کردم . درهر حال همه انسان بودند و اگه در هیچ چیز مشترک نباشند حداقل در هوس جنسی داشتن مشترکند . هرچند که فعلا زنا بودند که از شر طوفان سیاه در امان مانده بودند و یکی من .. وقتی کیرمو فرو کردم تو کوس ملوس زیر نور فانوس چشاشو می دیدم که داره از حدقه در میاد . فهمیدم که بن لادن بی خایه زیاد بهش حال نمی داده . با چند تا ضربه دیگه همچین کردم که سرش خورد به چادر و تازه فهمیدیم که یه چند متری حرکت کردیم . سرمو گذاشتم لای سینه هاش و از زیر کوسشو بستم به موشک کیرم . فکر کنم شوهرش اونو به سبک عصر حجری می گایید چون قلبش طوری می تپید که هر لحظه حس می کردم میخواد از دهنش بزنه بیرون . کاش اینجا به جای فانوس از اون لامپای قوی روشن بود که من می تونستم اون چشمهای کشیده و ابروی کمونی ملوسو واضح تر ببینم . وای که چه صفایی داشت . لعنتی این پشه ها ول کنم نبودند . منو به رقص آورده بودند و از روی حرص و لجبازی با پشه ها سرعتمو زیاد تر می کردم . می خواستم به این خونخوار های کوچولو نشون بدم که این کار هاشون تاثیری در عملیات سکسی من نداره و بی خود لجمو در نیارن . -کوروش خان . دلواپس مباش . از این پس شبها دود می کنیم آتش روشن می کنیم ... وای بازم از اون حرفا می زد . کی می خواد اینجا بمونه . کی میخواد با بوی دود بخوابه . من حساسیت داشتم به این بو ها .... ولی بدن خیلی خوشبویی داشت . فکرنمی کردم این زن افغانی زیر این پوشش کلاغی خودش هیکلی به اون خوشگلی و خوش فرمی پنهون کرده باشه . هر جای تنشو که می لیسیدم و میک می زدم آبدار بود . شاید اینجا اگه یه خورده امکانات داشت می شد یه خورده تخفیف اومد ولی خطر هم داشت . کی می خواست این خطراتو تحمل کنه . هر لحظه امکان حمله به اونا وجود داشت . اون وقت خشک و تر با هم می سوختند و اگه جامعه بشری از بین می رفت مقصرش من بودم . هرچند از حاصل یا محصول کار چند تا گاییدن خودم اطلاعی نداشتم . آیا بار دار شدن ؟/؟ اگر هم شده باشن بچه پسرمیشه یا نه ؟/؟ در اون صورت میشد امید وار بود . فعلا که تا دوازده سیزده سال من همه کاره دنیا بودم .. کیرمو از کوس ملوس بیرون کشیدم سه تا از فانوسها رو آوردم نزدیک تر تا قشنگ تر ببینمش .. پاهاشو به دو طرف باز و دستاشو به طرفم دراز کرد . تو نگاش یه معصومیتی خاص همراه با التماس سر شار از هوس موج می زد منم دستامو براش باز کردم و دوتایی یه بار دیگه همو بغل زدیم . این بار با یه لذت عجیبی بغلش زدم . کیرم توی کوس داغ ملوس جون در حال سوختن بود . به عقلم رسید که قبل از این که این خوشگله رو به ار گاسم برسونم بهتره تو کوسش خیس کنم . میگن اگه قبل از ارگاسم و یا در حالتی که چسبندگی و خیسی کوس و داخلش کمتر باشه شانس پسر بودن بیشتره .. البته همه اینا بازم یه تصادف و احتماله ولی من فکر نمی کردم یه ماه هم با این طایفه دوام بیار باشم چه برسه به این که سالهای سال و بلکه تا آخر عمرم هم با اونا باشم .. بوی نفت فانوس تو چادر خفه ام کرده بود . البته این پشه هاچقدر پررو بودند که ول نمی کردند .. یه خورده داشت سردم می شد . با این که تابستون بود . آب کیرمو گذاشتم که بره .. -آقا جونم چقدر زود . من هنوز میخوام خوشی کنم -ملوس جون منم از خوشی با تو هنوز سیر نشدم . اینو ریختم که شاید این جوری یه پسر تو شکمت بکارم تا هم تو و هم بابا جونت ملا عمر رو خوشحال کنم . -کاکال زری ؟/؟ -آره ملوس جون . کاکل زری . گل پسری . -شما خوشحال نمیشید ؟/؟ فقط من و امیرالمومنین بابا عمر باید خوشحال شیم ؟/؟ -عزیزم منم خوشحال میشم . -اگه بچه به جای نعمت برکت شد و دختر شد  بازم بچه میاریم دیگه ؟/؟ -آره عزیزم . یه درشکه فقط مخصوص خودمون کرایه می کنیم که ما و بچه ها رو از این سمت به اون سمت ببره . -به امید خدا وقتی که افغانستانو گرفتیم با هم میریم اونجا زندگی می کنیم . تو میشی داماد رهبر افغانستان . -مگه بابات میخواد افغانستانو بگیره ؟/؟ -خب ما باید دین اسلام واقعی رو پیاده کنیم تا مردم دنیا ببینن که طالبانیزم یعنی خوشبختی انسانها چه مسلمان چه غیر مسلمان . -ازقضا ما هم تو کشور خودمون همچین چیزی رو پیاده کردیم . چیز خیلی خوبیه . بابا جون از تجربیات ما استفاده کنه خیلی خوبه . -اتفاقا داره همین کارو هم می کنه . ازدواج من و تو خیلی این روابط رو محکم می کنه .  -چی بگم ملوس جان فعلا که ما حریف چند تا پشه هم نمیشیم خواب دیدی خیر باشه . بیا این کمرتو بدم بالا که آب کیر من اون داخل حروم نشه و پس نریزه .. خواب افغانستانو وقتی که خوابیدی ببین .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداش گلم همینجوری ادامه بده

ایرانی گفت...

حتما داداش دلفین ! سعی می کنم یه جهانگردی مختصر و مفید راه بندازم البته ایرانگردی رو هم فراموش نمی کنم .فعلا تا قسمت نوزدهم اونو آماده اش کردم . برای اطلاع علی آقا تنها بگم که در اواخر همین قسمت نوزدهم کوروش آریایی رو یه جوری از دست طالبان خلاصش کردم .شاد باشی دلفین جان ..ایرانی

 

ابزار وبمستر