ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

میسترس اسلیولزبین 9

راستش نیاز داشتم که یکی با کوسم ور بره و منو سرحالم کنه . ولی نمی دونم چرا سختم بود که میسترس من این کارو واسم انجام بده . شاید این انتظارو ازش نداشتم . شاید اون عشق و علاقه ای که نسبت به اون داشتم سبب شده بود که این توقع رو از اون نداشته باشم که قدمی به خاطر من و درراه من برداره -می خوام بهت نشون بدم کیف واقعی چه مدلیه .الان بهترین  راه برای این که بتونم سرحالت کنم تا بتونی خوب وظیفه اتو انجام بدی اینه که با یه کیر ویبره آخرین مدل سر حالت کنم . من که تا حالا از این کیر ها نخورده بودم . -ترجیح میدم که فعلا دست و پات بسته بمونه چون ممکنه یه شوکهایی بهت وارد بیاد که خودتو داغون کنی ولی تا دلت میخواد جیغ بکش . خیلی حال میده . البته آدم اگه یه اسلیو داشته باشه بهش حال بده یه مزه دیگه ای داره . اول چند بار کیر معمولی رو کرد تو کوسم و کشید بیرون .. همین داشت دلمو می برد حالا لرزونکش که جای خود داشت . یه خورده خنده ام گرفته بود . کارم به کجا کشیده بود . حس کردم یه چیزی دور کوسم داره می گرده . هر لحظه سرعتش بیشتر میشد . یهو رفت رو دور تند و طوری می گشت که دلم می خواست دست و پامو باز کنم و از بلندی خودمو بندازم پایین . دیگه همه چی داشت از یادم می رفت . میسترس خودمو کاملیا صدا می زدم .. -خواهش می کنم کاملیا .. بسسسسسه کوسسسسم کوسسسسسم اووووووفففففف داره آب میشه ..نههههههه نههههههه خواهش می کنم .. خاموشش کن .. -نههههه یادت باشه اینجا من تصمیم گیرنده ام . اگه خاموشش کنم تو حالت گرفته میشه .. دور کیر رو آروم تر کرد و منم یه خورده آروم تر شدم... کاملیا یه نگاهی به من انداخت و فکرمو خوند .. -ببینم اون دور تند با همه لذت جنون آورش خیلی حال می داد نه ؟/؟ -الان هم دارم لذت می برم .. -ولی اون لذتش چیز دیگه ای بود . دلت می خواد بازم یواش یواش تند ترش کنم ؟/؟  سرمو تکون دادم . راست می گفت . بازم دوست داشتم اونجوری شم و  دوباره بگم خوبه خوبه . نمی دونم این چه لذتی بود که  هم می خواستم برم طرفش و هم ازش دورشم ولی اون ولم نکنه .. می دونست که باهام چیکار کنه . تنفس و استراحت کوسم این بود که هر چند لحظه در میون  کیر معمولی رو بکنه توش و یه جوری لذت رو پخشش کنه .  این بار که دور کیر لرزون رو تندش کرد دیگه داشتم از حال می رفتم و میسترس داست به خودش لعنت می فرستاد که چرا دهنمو چسب کاری نکرده .. یه دستش رو کیر بود و اونو داخل کوسم می گردوند و یه دستش رو رسونده بود رو صورتم و چپ و راست بهم سیلی می زد ولی اینا دیگه تسکینم نمی داد حس می کردم که دارم از حال میرم شوک عجیبی بهم اومده بود . قلبم داشت از جاش در میومد . این بار دیگه به حرفام توجهی نکرد . دور کیر رو گذاشت رو حداکثر و منم فشار حنجره ام رو به حد اکثر رسوندم .. نمی دونستم که یه لذت بی نهایت هم تا این حد باید شکنجه داشته باشه -صبر کن تحمل کن وقتی که به حداکثر حال کردنت برسی دوباره می خوای این لحظه ها واست تکرار شن .. ازش فرار می کنی از آتیش این هوس فرار می کنی ولی دوست داری  دوباره خودتو بندازی تو آتیش ..اون داشت واسه خودش حرف می زد و من حس کردم که یه مایعی با فشار ازم ریخت . نباید ادرارم بوده باشه .. از یه جای دیگه ای از زیر سینه هام این لرزشو حس کردم و از کوسم زد بیرون . مثل یه آدمی که عمری واسه به دست آوردن یه چیزی زحمت می کشه و بهش می رسه و از خوشحالی نمی دونه چیکار کنه شده بودم . یه رخوت و خماری خاصی بهم دست داده بود که فکر نمی کردم در این عالم باشم . انگار از خوشی و سر مستی زیاد بیهوش شده بودم . وقتی چشامو باز کردم میسترس گل خودمو بالا سرم دیدم .. یواش یواش داشت یادم میومد که چی بر سرم اومده . -بانوی من خجالت می کشم . خسته شدی . -درد و سوزش که نداری -به برکت وجود شما همه لذت و شیرینیه . سرتا پاش خیس عرق شده بود . البته خیلی از این عرقا در حال خشک شدن بودن . بوی عرق فضارو گرفته بود . از اون بوهایی که هوس منو زیاد می کرد . حتی قطرات عرق اززیر پیشونیش روی ابروهاش ریخته بود . روی کوسشم خیس بود . این نباید خیسی هوس باشه همون عرقای ناشی از زحمتیه که برای عمل جراحی من کشیده . از جام بلند شدم و بانوی خودمو در آغوش کشیدم . نمی دونستم از کجا شروع کنم .. -کنیز شما آماده فرمانبرداریه . -درساتو خوب واردی . می دونم که می دونی چه جوری سر حالم بیاری .. اگه حس می کنی برم حموم و برگردم بهتر می تونی حال بدی این کارو می کنم -نه نه نه خواهش می کنم التماس می کنم این گستاخی ام راببخش . فوری زبونمو انداختم رو کوسش تا هوس حموم نکنه .. اوخ که چقدر خوش نمک بود . تازه هنوز خیس نکرده بود . یه نفس عمیق رو همون کوسش کشیدم و حال کردم . می خواستم مطمئن شم که این از بوی عرقشه . همین طور که در حال میک زدن کوسش بودم تصمیم گرفتم که با سوراخ کونشم حال کنم . -ارباب کاملیا اگه میشه و مفتخرم می کنی این انگشت کوچیکه رو بکنم تو سوراخ کونتون تا از طعم و بوی لذیذش بهره مند شم . -اگه فکر می کنی خوشم میاد انجامش بده . فقط حواست باشه که باید خوشم بیاد . درسته که من مهربونم ولی اگه میزون نشم اون روی سگم بالا میاد . -اسلیو شما حاضره که توسط شما تکه پاره شه . انگشت کوچیکه امو کردم تو سوراخ کونش و آوردمش بیرون . گذاشتم جلو بینی ام اوخ که همون بوی دستشویی رو می داد همون که از بوی هر عطری واسم دل انگیز تر بود . انگشتو گذاشتم تو دهنم و مکیدمش . دوطرف کشاله رون میسترس منم سرشار از عرق و بوی اون بود . با زبونم تمیزشون کرده و این بار رفتم سراغ سوراخ کونش . نوک بینی خودمو به سوراخش مالیدم ..دوست داشتم اکسیژن مایه حیات خودمو از اونجا بگیرم ..وای که همین طورم بود . به این نون و ماستها از این جور حال کردنا سیر نمی شدم ولی می ترسیدم که میسترس من درکم نکنه . این بار انگشتو یه خورده بیشتر کردمش تو کون کاملیا و اونو گرفتم جلو چشاش و اول گذاشتم رو بینی خودم یه نفس عمیق کشیدم و بعد گذاشتم تو دهنم و با لذت میکشون زدم طوری که هر کی می دید فکر می کرد رو انگشتم عسل مالیدم و خوردمش . این بار چون انگشتو بیشتر کرده بودم تو کونش بوی غلیظ تر و مست کننده تری می داد . دوست داشتم این جوری به میسترس خودم نشون بدم که چقدر دوستش دارم و عاشقشم و اونو هر جوری که باشه با تمام وجودم با هاش حال می کنم و برای حال کردنش یعنی حال دادن به او تلاش می کنم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر