ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 3

یه خورده چشامو مالیدم که ببینم خواب نبیستم .. نمی دونم این کی بود . پری بود شیطان بود یا یک فرشته .. دستاشو به طرف من دراز کرد . باچشای آبی و خوشگلش انگاری داشت به من و برای من می خندید . دستام سست شده بودند . پاهام قوت حرکت نداشتند . هر چند درد ناشی از زمین خوردن را فراموش کرده بودم . من تو کاخ سفید بودم و داشتم یه زن خیلی سفیدو می گاییدم . شوهر این نباید رئیس جمهور باشه .. این باید حتما زن یکی از صهیونیست های خر پولداری باشه که بر امریکا حکومت می کنه . ویا شایدم زن یکی از پادشاهان و رهبران کشور های دوست امریکا .. هر کی بود و هر چی بود کوس بود و کون و یه قواره گوشت سرخ و سفید خالص . منو به طرفی راهنمایی کرد . رفتیم تو یه محوطه بزرگ با سقفی خیلی بلند .. خودشو انداخت رو یه تختی که تو فیلمها هم نظیرشو ندیده بودم . هنوز تو شوک بودم . دستشو از رو همون لباس خواب توریش که به یه رنگ آبی آسمونی خیلی ملایم بود می مالید به کوسش و با یه دست دیگه اش بهم اشاره می زد که بیام جلوتر . منو به یاد یکی از فیلمایی مینداخت که از ویدیو دیده بودم . البته تو اون فیلم زنه به خوشگلی این زیبا رو نبود .  این فیلما رو که می دیدم جلق می زدم . حالا هم نمی دونستم چیکار کنم . دستمو گذاشته بودم رو کیرم و هنوز خودمو و این جریانات رو باور نداشتم . یعنی این مال منه و بعدش کلی زنای دیگه از کشور های دیگه ؟/؟ من که تو اولیش موندم . کاشکی چند تا از این بنداز نشونها واسه تمرین بهم می دادن . کاش قبل از اومدن به اینجا چند فعالیت آموزشی آمیزشی آزمایشی هم می داشتم .. پری رخ  اومد جلوتر .. شانس آوردم به انگلیسی یه چیزایی گفت که اونا رو تو مدرسه راهنمایی خونده بودم و یادم مونده بود که ترجمه اش اینه .. آقا کوروش بیا اینجا اسم من الیزابته ..منم چون می دونستم فارسی هیچی حالیش نمیشه گفتم کوستو بخورم باور کنم تو اولین زنی هستی که من میخوام بگامش ؟/؟.. با تو میخوام کوس گشایی کنم . اومد جلو و کمر بندمو باز کرد و سه سوته لختم کرد . مثل آدمای تشنه و گرسنه ای که چند روزه تو کویر ولشون کرده باشن  کیرمو گرفت تو دهنش . قبل از اون لباس خواب خودشو که خیلی دوست داشتم من از تنش در بیارم و قاطی کرده بودم سر و تهش کجاست خودش در آورده بود .. وای وقتی که درش آورد سفیدی و خوشگلی واقعی اونو  بیشتر می دیدم و متوجهش می شدم . کوس سرخ و سفیدشو می خواستم درسته قورتش بدم . نمی دونستم چی بگم .. تنها چیزی که به ذهنم می رسید همین بود که مرتب بگم آی لاو یو آی لاو یو ..آمده بودیم کوس بکنیم و معلوم نبود این دوستت دارم ها دیگه چه صیغه ای بود . رسیده بودیم به اونجایی که کیر منو گرفته بود تو دستاش و می خواست  بذاره تو دهنش .. وای که چقدر بی طاقت و کم ظرفیت بودم  .. چشای خوشگلش به دیدن من گرد شده بود .. بازم چند تا کلمه ساده گفت که حالیم شد . گقت که عجب کیر بزرگی داری .. منم به زبان فارسی جوابشو دادم می دونم اون دیگه زبون ما رو حالیش نمی شد . جواب من این بود که شما  تو امریکا ی خودتون هم که از کیر های کلفت بی نصیب نیستین ولی به ذهنم رسید که غیر کیر من تمام کیر های ریز و درشت دنیا از کار افتاده ان . تازه اون که از حرفای من چیزی نمی فهمید و کوس خلی زده بود به سرم .  وقتی دستشو گذاشت رو کیرم و اونو چند بار از سر تا ته حرکتش داد و باهاش بازی کرد حس کردم که یه بشکه آب داره از داخلش فوران می کنه . همون چند ثانیه اول , آب کیر فوران کرد و صورت خوشگل و چشای ناز الیزابت رو سفید کرد . بنده خدا به زحمت چشاشو باز می کرد . ناگهان با خوشحالی از جاش بلند شد و به سمتی دوید و فریاد زد : داکتر داکتر کام هیر کام هیر ..دو سه تا زن که فکر کنم پزشک بودند و معلوم نبود از کدوم سوراخ خودشونو به اونجا رسونده بودند به الیزابت دستور دادند که خیلی آروم طاقباز دراز بکشه و اون آب کیر هایی رو که روی صورتش نشسته بود با  قاشق جمعش کردند . اولش می خواستند با یه شلنگ ساکشن کنند که یکی از اونا مخالفت کرد . یکی دو قطره ای رو که رو چشم و ابروی خوشگل الیزابت گیر کرده بود اون دو تا دکتر زن با حرص و ولع لیس زده و یه خورده با زبون هم صورتشو تمیز می کردند . یه نگاهی هم به کیر من انداخته و وقتی دیدند سر الیزابت به طرف دیگه ایه سر کیر من و این که اونو بذارن دهنشون دعوا داشتند . یکی که قلدرتر و زرنگ تر بود اونو گذاشت تو دهنش و دو سه قطره باقیمونده رو میکشون زد . در این موقع پری روی من که متوجه جریان شده بود بر آشفت و با عصبانیت گفت گو .. گو .. یعنی بروید .. من نمی دونم اینا چرا این جوری می کردند .. انگاری تا حالا آب کیر ندیده بودند .. ولی خوب که فکر کردم متوجه شدم حق هم دارن . چون تنها دستگاه تولیدی آب کیر دنیا همینیه که به من آویزونه . با این حساب این باید از اورانیوم غنی شده هم گرون تر باشه . یادش به خیر اون موقع که فراوونی بود عجب اسرافی می کردیم .  تو دستشویی جلق می زدیم و میذاشتیم که آب کیر همراه ادرار بره . چه روز گاری بود و چه عالمی .. حالا بیا و ببین همون آب قیمتش از هرچی که تو این دنیا حسابشو بکنی گرونتره . بیخود نبود که کتی جون من می گفت این قدر خودتو مفت نفروش .. در همین حال و احوال دیدم  این الیزابت خودمون دوباره کیرمو گرفته تو دستش و با همون حالت دو تایی رفتیم رو تخت .. راستش وقتی خانوم دکترا رو دیدم از خجالت آب شدم ولی وقتی متوجه شدم  اونا خیلی در هم بر هم تر از منند خجالتم ریخت .. واااااییییی کیرم تو دهن الیزابت داشت آتیش می گرفت .. این نباید ملکه انگلیس باشه اولا ملکه انگلیس  خبلی پیر تر از ایناست در ثانی اگه قرار به گاییدن اون باشه خب تو همون انگلیس باید تر تیبشو بدم چه ربطی به واشنگتن و کاخ سفید داره ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

ABBAS گفت...

عالیه همینجور ادامش بده نزار بره برا 1 هفته دیگه ممنون موفق باشی

ایرانی گفت...

چشم داداش عباس .سعیمو می کنم . اگه هم یه روزی وقفه ای افتاد واقعا حتما وقت نمی شد . فعلا قسمت چهار و پنج اونو برای دو شب نوشتم . موفق باشی عباس جان ..ایرانی

ناشناس گفت...

Alie plz zoodtar edamash bedin

ایرانی گفت...

چشم دوست آشنام! من خودم نظر خاصی راجع به این داستان دارم و دوست دارم بیشتر آپش کنم و تمام تلاشمو می کنم اگه یه وقت نشد شرمنده ام . چون در این مورد خودمم از خودم در خواست دارم که زودتر منتشر شه . دست گرم همگی را می فشارم .سپاسگزارم ازت ..ایرانی

 

ابزار وبمستر