ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

میسترس اسلیو لزبین 8

دیگه پرس شده بودم . ولی از این که داره باهام حال می کنه و می خواد بهم طوری حال بده که منم مثل یه زن شوهر دار و یا بی پرده لذت ببرم کلی خوشحال بودم . یه خورده هم نگران . در مورد حفظ پرده و نگه داشتن آن تا شب اول ازدواج داستانها شنیده بودم و تو صیه ها کرده بودند ولی حالا یه میسترس می خواست بهم افتخار بده و اونو واسم حلش کنه . دیگه کاری کنه که منم از زندگی لذت ببرم . خیلی زود تر از اونچه که تصورشو می کنم . یه چوب نوک ریش دار گرفته بود تو دستش و یه کیر مصنوعی نرم کوچیکتر از اونچه که من تو کوسش فرو کرده بودم در نظر گرفت و نظرش این بود که در ابتدای کار این از همه بهتره و بعدا که کوسم یه خورده عادت  کرد میشه از جنس کلفت تر هم استفاده کرد . قلبم تند تند می زد . هر لحظه بیشتر از لحظه قبل احساس نگرانی می کردم . کاش خودم قال قضیه رو می کندم .-میسترس من  فقط یه طوری باشه که من توان اونو داشته باشم که وظایف اسلیوی خودمو به خوبی انجام بدم .. -میسترس ایسترس وارد نمی کنه .. وقتی این حرفو زد هردومون زدیم زیر خنده . میلیارد ها زن در دنیا بی پرده اند تو اولیش نیستی . این قدر نگران نباش . الان دنیای تو می خواد دگرگون بشه . میسترس مهربان خوشیها و لذت زندگی رو برای اسلیو خودش هم در نظر گرفته -بانوی من خشم شما هم واسم یه نوع محبته . مثل یه بیماری که خودشو رو تخت جراحی و اتاق عمل می سپره دست دکتر منم با آرامش خاطر خودمو سپرده بودم دست کاملیا بانوی گرامی خودم . نفسام تو سینه حبس شده بود . اول با ته ریشه های اون چوب کوس منو قلقلک داد طوری که تا می شد اون دور و برشو تر کرد یعنی من و کوس من خیس کردیم . هر لحظه هوسم بیشتر می شد . کوسم انگار خودشو روون کرده بود تا راحت اون کیر رو قبول کنه . انگاری می دونست که قراره چه بلایی سرش بیاد . قبل از این که کیر پلاستیکی رو بماله به کوسم با کف دستش این کارو کرد -نهههههههه نههههههه .. چقدر لذت می برم .. قربون دستت .. خسته میشی .. خواهش می کنم  زودتر منو به فیض برسون . زودتر این افتخار رو نصیبم کن که توسط بانوی خودم به افتخار زنانگی نائل بشم -نگار اسلیو من ! مجبورم این کا رو انجام بدم . یه چسب گذاشت رو دهنم تا اگه احیانا درد داشتم و از این حرفا مزاحم کارش نشم . کلی لوازم بهداشتی هم دور و برش خالی کرده بود . من که دیگه چیزی رو نمی دیدم . جز سقف اتاق و قسمت بالای پاهای خودم و البته کاملیا اگه وای می ایستاد و می خواست بکنه تو کوسم می تونستم راحت ببینمش . با یه التماس خاصی نگاش می کردم . نوک کیر رو مالید به سر کوسم . همون احساسی رو داشتم که انگار یه آمپولی می خواست فرو بره تو کونم . منتظر نوک تیزش بودم بعد که می رفت تو یواش یواش منتظر لحظه ای می شدم که بیرون کشیده شه . جاااااااان کیر مصنوعی داشت می رفت داخل کوسم . میلیمتری داشت راهشو پیدا می کرد . یه خط مستقیمو داشت می رفت . حیف که دست و دهنم بسته بود وگرنه به کامیلا می گفتم که سریعتر کارشو انجام بده . یه خورده درد داشتم ولی هنوز از سوزش خبری نبود . یه درد شیرینی که تا به حال نظیرشو احساس نکرده بودم . دلم می خواست کامیلا کیر رو بکشه بیرون و دوباره فرو کنه تو کوسم . خیلی هیجان و لذت داشت .. نمی دونم چرا هر چند لحظه درمیون میسترس من با دستمال بدنه کیر و روی کوس منو پاک می کرد . به خوبی نمی دیدم ولی این  رو احساس می کردم . ازش خیلی سوال داشتم ولی نمی تونستم حرف بزنم . حس می کردم که باید زن شده باشم ولی چیزی بهم نمی گفت . اومد رو سرم یه چشمکی بهم زد  .نمی دونم چرا دیگه منو نمی گایید . به جاش با سینه هام ور می رفت . تمام بدنم از هوس می لرزید . دلم می خواست بکنه تو کوسم . اونو بگاد . با اون کیر پلاستیکی . اگرم خسته میشد حاضر بودم خودم واسه خودم این کارو انجام بدم . تا بدن خوشگل و هوس انگیز میسترس خودمو خسته نکنم . واقعا شر منده ام کرده بود ..  داشتن میسترس مهربون هم خودش یه نعمتیه . ولی این کار که تموم شه خودمو در اختیارش میذارم و بهش میگم هر کاری که دوست داره باهام انجام بده منو بزنه . شلاقم بزنه . کونمو کبود کنه . قطره های داغ شمع رو بریزه رو تنم و منو بسوزونه هرچی باشه ازسوختن در عشق میسترس خودم که با تمام وجودم عاشقشم که سوزناک تر نیست . هر کاری که دوست داره باهام بکنه . چون من متعلق به اونم . برده اونم و اون مختاره که هر کاری باهام انجام بده و من نباید که حرفی بزنم . همون لذتی که اون از میسترس بودنش می بره منم باید از اسلیو بودن خودم ببرم .. کاملیا اومد جاوتر . چسب رو از دهنم بر داشت و و چند تا دستمال خونی رو بهم نشون داد و گفت تبریک میگم تو حالا دیگه یک زن هستی . -ممنونم ممنونم با نوی من میسترس من . خواهش می کنم التماس می کنم منو باز کنی که با یک تشکر ویژه قسمتی از زحمات شما رو جبران کنم . تو بهترین میسترس دکتر دنیایی . -این میسترس دوست داره به مناسبت این لحظات پرشکوه یه هدیه ای به اسلیوش بده و این هدیه نمی تونه چیزی جز این باشه که اونو به اوج لذت و هوس برسونم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

به به منتظریم...دمت گرم.امروز مهمون داشتیم نتونستم وزدتر بیام الانم سریع امدم بخونمو برم.فقط بدون منتظرم.دمت گرم

ایرانی گفت...

متشکرم ازت آشنای گلم ..نمیدونم همون میثم خان ما هستی ..جمله بندی نشون میده که آشنای همیشگی هستی در هر حال همه شما گل و دوست داشتنی هستید شب خوش ..ایرانی

 

ابزار وبمستر