ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 9

بالاخره به کنفرانس مطبوعاتی رسیدیم ولی عجب کنفرانسی . دریک سالن کنفرانس مطبوعاتی با حضور سیصد خبر نگار و عکاس و فیلمبردار و چند هزار تماشاگر زن . البته این جایی که ما بودیم یک سالن بسکتبال بود . تماشاچیا رو صندلی های مخصوص خودشون نشسته بودند و من و خبر نگارا وسط زمین رو پر کرده بودیم . ظاهرا هر تماشاچی  بیست هزار دلار پول بلیط داده بود واز قرار معلوم اینا یک گروه از زنای سر مایه دار امریکایی ویا مهاجربودند که براشون این یه مقدار پول مسئله ای نبود . واسه این که من صدام در نیاد گدا بازی در آورده و یک میلیون دلار به حسابم در ایران ریختند . شانس آوردم که کنفرانس این موقع بر گزار شد چون قیمت دلار خیلی بالا رفته بود .. تازه با این بر نامه های تبلیغاتی که از تلویزیون پخش می شد کلی در آمد کسب می کردند . زنا یکی از یکی خوشگل تر . اول صبح بود و تازه نفس بودم و خوردم و خوابیده بودم وگاییدن سه تا سیاه پوست پشت سر هم بد جوری هوس منو برای گاییدن یک سفید پوست زیاد کرده بود .. هرچند در میان جمعیت سیاهپوست و حتی سر خپوست هم به چشم می خورد .. قبل از این که سوالات خبر نگاران از من شروع بشه من در مورد لغت نامه و اصطلاحات سکس و تر جمه آن از زبان زنان به زبان فارسی مطالبی گفتم و این که یه سری اصطلاح و جمله به زبان شیرین فارسی باید تر جمه شه در اختیار خانمها ودختران محترمی قرار بگیره که من افتخار هماغوشی با اونا رو دارم . هر چند تا جمله رو که می گفتم و یه مکث می کردم درجا بلندگو صحبتای منو تر جمه می کرد .. وپس از هر تر جمه ای زنا سوت می کشیدند و سالنو گذاشته بودن رو سرشون . در اینجا به احترام ایرانی بودن اول به یک ایرانی اجازه دادن که از من سوال کنه . یک زن ایرانی بدون پوشش اسلامی و بدون روسری بود . البته لباسای چسبون پوشیده بود که بدنشو خیلی هوس انگیز نشون می داد .. بلند گو وقتی اعلام کرد که این خبر نگار از طرف دولت ایرانه کله ام داشت دود می کرد و من زودتر ازش سوال کردم -ببینم شما با چه جراتی روسری سرتون نکردین .. -ای بابا کوروش عزیز چند روزه ایران نیستی خبر از هیچی نداری . مردا درسته مثل زنا عادی زندگی می کنند ولی دیگه تمایلی ندارن . دیگه خودشون ازمون میخوان که راحت باشیم شاید تحریک بشن و اون حس و حالت گذشته بر گرده ولی تاثیری نداره از من هم خواستند که فانتزی تر بیام ولی من خودم سختم بود . دختر زیبایی بود چشای خوشگلی داشت . ازش خواستم که پاشه یه دور بزنه .. وای بر جستگی باسنش کیرمو سفت و شق کرد مجبور شدم در جا بشینم .. درهمین لحظه دستشو آورد جلو به عنوان دست دادن به من ولی طوری مخفیانه عمل کرد که انگارمی خواد چیزی رو از بقیه قایم کنه . حس کردم یه تیکه کاغذ کوچیک دستم داده . منم از اونجایی که حس ششمم بهم می گفت نباید این کارشو رو کنم درجا کف دستمو بستم که اگه دور بینهای فیلمبرداری هم رومن زوم کرده باشن متوجه این جریان نشن . دیدم خبر نگاره اشاره می زنه و منم سریع از پهلو یه نگاهی انداختم ببینم چی نوشته .. روکاغذ نوشته شده بود من شماره 7777هستم . پارش کن . نفهمیدم چی میگه ولی یاد فیلمهای پلیسی افتاده بودم . تو دلم گفتم به من چه مربوطه تو شماره چندی . ولی با این حال دلم نمی خواست که یک هموطن ایرانی من گیر بیفته . دستمو بردم طرف لبم و بدون این که کاغذرو نشون بدم خوردمش . پرسش این خبر نگار جذاب دولت ایران این بود .. با توجه به این که  زنان ایرانی این خواسته و انتظار رو از دولتشون دارن که شمعی را که بر خانه رواست بر مسجد حرام کنند اما چنین نمی بینند شما برای حمایت از زنان ایرانی چه راهکار هایی در نظر دارید . -اتفاقا من هم با شما هم عقیده ام . دولت ایران باید بداند که من فقط یک نفرم . باید اول هوای ملت خود را داشته باشد . من مثل ماشین پراید و سمند و.. نیستم که به یک چهارم قیمت داخل ایران به جمهوریهای سابق شوروی وکشورهای عربی مثل سوریه فروخته شه که اون راننده عوضی و آشغال سوری وقتی مادرمو تو سوریه سوار می کنه و چهار برابر ایران کرایه می گیره اعتراض هم می کنه و به پراید زیر پاش که مفت صاحبش شده میگه پیف پیف عجب ماشین گندیه .. من هم در اینجا به جهانیان اعلام می دارم اول زن ایرانی .. هموطن خودم .. اما متاسفانه اسیر بازیهای سیاسی اقتصادی و تعهداتی شده ام که سعی خودمو می کنم تا اونجایی که میشه در کنار این تعهدات هموطنان عزیز خودمو فراموش نکنم . زنان ایرانی بدانند که زیباترین و مهربان ترین و با وفا ترین زنان روی زمینند . دلم واسه دیدن روی ماهشون تنگ شده .. احساساتی شده بودم .بغض امونم نداد . خبر نگار هم به گریه افتاده بود و سالن هم در سکوتی محض فرو رفته بود . لحظاتی بعد همه واسمون کف زدند. -میشه یه سوال دیگه بکنم .  -صدتا دیگه هم بکن کی جرات داره اعتراض کنه؟/؟ -البته سوال نیست یه مطلبیه که می دونم چون اخبار گوش نمی کنی ازش با خبر نیستی . می دونی امسال چند تا زن در کنکور سراسری کشور ثبت نام کردن ؟/؟ -نه چند تا -ده میلیون نفر .. -می دونی واسه چی ؟/؟ -نه -واسه این که دولت برای  زنا یا دخترایی که در رشته های مختلف در کنکور سراسری رتبه اولو بیارن جایزه تعیین کرده . میدونی جایزه شون چیه -نه -جایزه شون اینه که یه شب باتو باشن . بیشتر اونایی که دیپلم داشتن ثبت نام کردن . حتی پزشکای زن .. استادان دانشگاه .. پیر زنای دیپلمه ای که پاشون لب گوره .. دانشجویانی که دارن درس میخونن و شنیدم که اونایی هم که پارسال اول شدن انصراف دادن و دوباره شرکت کردن . فقط به خاطر تو -من واقعا شرمنده این مردم و این همه هوادارم .. هرکاری که از دستم بر میاد انجام میدم . پس صغری و کبری و مهین و شهین و زهره و اقدس و دکتر و دیپلمه .. همه به امید رسیدن به کیر من تلاش می کردند . افسانه که همون خبر نگاره بود گفت الان کلاس کنکور در سراسر کشور جای سوزن انداختن نداره . نون همه مدرسین تو روغنه و تمام دستگاههای چاپ کتابا ی درسی چند سال آخر و دانشگاهی و تست یک ریز مشغول فعالیته .. دستشو به طرف پایین گرفت و با یه دست 5 و با یه دست دیگه دو تا انگشتو نشونم داد که یعنی 7 یادم نره . یعنی همون 7777. من که سر در نیاوردم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

دلفین گفت...

ایرانی عزیز داری با این داستان چیکار میکنی ایول داری

ناشناس گفت...

دمت گرم داداش ایرانی .فردین

ناشناس گفت...

مرسی ایرانی جونم. فردین

ایرانی گفت...

دلفین خوبم و فردین دوست داشتنی بازم از شما ممنونم .فعلا که دارم این داستانو پیش می برم و اصلا به آخرش فکر نمی کنم .سعی می کنم یه مدل خالی بندی از نوع جدیدش باشه . پاینده باشید ..ایرانی

 

ابزار وبمستر