ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

تولد عشق و هوس 3

قبل از این که شب بشه و به روز تولد من برسیم جلدی رفتم اونایی رو که واسه فردا دعوت کرده بودم دور هم جمع کردم و خواستم یه جورایی  ذهنشونو آماده کنم که ازنظر آراستگی داخلی یه جورایی آماده باشن . بهروز , بهرام ,مانی , هومن وکاوه همه با یکی دو ماه کمتر و بیشتر هم سن بودیم . -بچه ها فقط ازتون می خوام که کم نیارین . می خوام که پیش مهمونا بترکونین . جمعیت زیاد نیست . فقط چند تا زن و چند تا مردیم . خودتون که می دونین چطور خودتو نو آراسته کنین . اگه امکان داره اون پشم و پیله کیرتونو و موهای زیر بغلتونو هم بگیرین . یکیشون داد زد مگه چه خبره امید جان مگه قراره استریپ تیز کنیم -شاید هیچ بعید نیست که لخت شیم . دسته جمعی خندیدند . فکر می کردند که دارم شوخی می کنم و منم چون می دونستم که اونا همچین فکری می کنن این حرفو بر زبون آوردم .-خب بچه ها فعالیت زیاده و اگه عرق کنین و بوی بد بگیرین ....نمی خوام که زنا رو فراری بدین ولی مطمئن باشین خیلی خوش می گذره . همه تون که حسابی با انواع و اقسام رقص آشنایی دارین ... با اون شناختی که از این دانشجویان جدید سراغ داشتم فکر نمی کردم خودشونو علاف رقص کنن . آدم این همه زن لخت ببینه و وقتشو واسه رقص تلف کنه ؟/؟
.معلوم نبود واقعا کوس خل شده بودم . در هر حال اینم واسه خودش نوعی حال کردن بود . دکور ها رو آماده کردیم و باد کنک ها و زر ورقها و از این بند و بساطها رو هم جور کردیم . دوستای مامان هم سنگ تموم گذاشتند . همه شون با شورت و سوتین سر گرم کار بودند . مامان اولش اخم کرده بود ولی بعدا که یکی بهش یاد آوری کرد که فردا قراره این شورت و سوتین رو هم از تنمون در بیاریم کمی آروم گرفت . ظاهرا اونم مث من داشت یه کمی بی جنبه می شد برامون مسئله ای نبود که پیش هم لخت شیم یا نه ولی من باید زنای دیگه رو دید می زدم و مامان هم نگاهش به کیرای دوستام میفتاد . مگه میشه تحت تاثیر قرار نگیره ؟/؟  نمی دونستم چطور با این مسئله روبرو شم . من و مامان طبق عادتمون از روز اول زندگیم کنار هم خوابیدیم . یعنی دراز کشیدیم که بخوابیم . اون لخت لخت بود ولی من هنوز شورتمودر نیاورده بودم . با این که همیشه یا اکثرا لخت پیش هم بودیم ولی هیچوقت دستمونو به جاهای ممنوعه نمی رسوندیم . البته گاهی اوقات مامان خیلی وسوسه انگیز کنار من ظاهر می شد ولی من اونو به حساب بر داشت خودم می ذاشتم . انوشا سمت چپ من بود و منم پشت به او بودم . -امید چیه ساکتی باهام قهری ؟/؟ چته امشب ؟/؟ شامتم خوب نخوردی . فردا روز تولدته باید کلی خوشحال باشی . تو فردا هیجده سالت میشه . من به تو افتخار می کنم . جوونی مو واسه تو گذاشتم و الان ثمره شو می بینم .. لذتشو می برم . نمی دونی که چقدر خوشحالم . -مامان منم از این که تو بهترین سالهای جوونی خودتو واسه من گذاشتی شرمنده تم . نمی دونم چمه . ولی دوستت دارم .. به تو عادت کردم . میخوام همیشه پیشم باشی . مال من باشی . -مگه از پیشت رفتم ؟/؟ مگه مال تو نیستم ؟/؟ اصلا نمی دونم چی داری میگی .  امشب مثل غریبه ها شدی . حتی دیگه از مامانت خجالت می کشی و شورتتم در نمیاری ؟/؟ نکنه دوست داری من واست درش بیارم . مثل اون وقتا که کوچولو بودی . زندگی راستی چه زود می گذره . من حالا سی و شش سالمه . وقتی که تو رو به دنیا می آوردم هیجده سالم بود و حالا دوبرابر اون موقع سن دارم -ویه زن تنهایی -من تو رو دارم -ولی شوهر نداری -خب قسمت این طور بوده -مامان من مزاحم زندگیت شدم ؟/؟ -نمی دونم چی داری میگی . من باید اول تو رو ریلکست کنم و بعد ببینم چته . سرتو بگیر طرف من بینم . حالا واسه ما ناز و قهر می کنی ؟/؟ رومو طرف اون کردم و اونم دو تا دستاشو گذاشت رو شورتم و در یک چشم به هم زدن اونو آورد پایین و انداخت یه گوشه ای . حالا اخماتو باز کن . بیا تو بغل مامانت  . بیا دوست دارم مثل اون وقتا که کوچولو بودی بوی تو رو احساس کنم .. خودمو سپردم به مامان . دوباره فکرم رفت به فردا . همین هیکل لخت رو باید پنج تا از دوستام فردا ببینن . ازروحیه دوستام خبر داشتم اگه با محیط اخت می شدن خیلی راحت می تونستن دست به هر کاری بزنن . وقتی فکر می کردم مامانی رو که چهار ده ساله دست مردغریبه ای  بهش نرسیده اسیر خودش کنن اون هم حتما با رضایت خودشو تسلیم اونا می کنه و تصور می کردم که یکی از این کیر ها رفته توی کوس انوشا و اونم داره حال می کنه و هی جان جان می کنه و بازم کیر می خواد . مامان دستاشو دور کمرم حلقه زده بود و منو محکم به خودش می فشرد . یه خورده خودمو عقب کشیدم تا کیرم به شکم و کوسش نچسبه . -می دونم امید چته . از این که دوستان منو لخت ببینن حسودی می کنی ؟/؟ خودت خواستی من چیکار کنم . تازه ما فقط می خواهیم برقصیم و خوش باشیم خلاف که نمی کنیم . -خب منم باید برقصم و تو هم می رقصی ؟/؟ -آره مگه چیه باید به همه خوش بگذره -میای یه کار کنیم که من و تو با هم باشیم و با هم برقصیم . حالا لخت شدن رو دیگه یه جوری تحملش می کنم -چیه امید آدم که این قدر نباید خود خواه باشه . اگه من تو این مجلس نبودم حتما خیلی خوش می گذشت که تو دوستای منو لخت مادر زاد ببینی ؟/؟ خب یکی دیگه هم دوست داره مامانتو دید بزنه . دید که خیلی ناراحت شدم گفت عزیزم ناراحت نباش می دونی که چقدر دوستت دارم وعاشقتم چشم عزیزم . فقط مثل همیشه دوستم داشته باش تا تو هرچی که خواستی من انجامش بدم . همونی بشم که تو می خوای . قرار شدکه من و مامان بعد از اون ده نفر لخت بشیم تا اونا تکلیفشونو مشخص کنند و بعد من و مامان خودمونو لخت کرده و با هم برقصیم و با هم باشیم . -حالا امید جون یه لبخند بزن . مامان با یه عشق و هوس خاصی بغلم زده بود . منو می بوسید . بدن لختشو به بدن من چسبونده بود . هیجان شدیدی بهم دست داده بود .. واسه اولین بار بود که می دیدم مامان با یه شور و هیجان عجیبی خودشو بهم چسبونده ... یه فکرای عجیبی به سرم افتاده بود .. یعنی اون دوست داره علاوه بر پسرش دوست پسرشم باشم ؟/؟ به هر کلکی بود سعی می کردم کیرم به تنش نچسبه چون می دونستم اگه بچسبه آبم خالی میشه . درهر حال ندونستم چه جوری خوابم برد ولی وقتی بیدار شدم و مامانو لخت کنارم دیدم و تونستم خوب بر اندازش کنم به خوبی احساس کردم این بدنیه که هر مردی آرزوشه در اختیارش داشته باشه ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

7 نظرات:

دلفین گفت...

ایرانی عزیز نمیدونم دیگه با چه زبونی ازت تشکر کنم

دلفین گفت...

امیرخان گل چرا نظر من سیو نشد تواین داستان داری حالمو میگیری بابا من کوچیکتم اذیتم نکن دیگه نوکرتم

ایرانی گفت...

دلفین خوب و مهربان و با محبت ممنونم از این همه دلگرمی ! این داش امیر که رئیس و استاد و پیش کسوت بنده بوده واقعا با یه سری مسائلی در گیره که حتی سرک کشیدن به سایت هم براش سخته .ممکنه گاهی پیش بیاد تا دو روز نتونه نظراتو که انتشارش وقت گیرهم نیست منتشر کنه ولی در هر حال چون مسئول سایته و باید پاسخگوی اما و اگر ها باشه اونو دیگه خودش عهده داره ..اگه یه وقتی دیر شد علتش اینه وگرنه نظراتی که سیاسی و فحشهای رکیک نباشند همه منتشر میشن ..من هم همین مشکلات رو دارم ولی طوریه که می تونم زیر آبی بیام رو خط اینترنتی و بنویسم و آپ کنم هر چند گاهی مورد سوال قرار می گیرم همش می گم دارم شو دانلود می کنم ونمی دونم نوال الزغبی ترانه جدید خونده و شکیلا و شکیرا فلان جا کنسرت دادن و از این حرفا ....در هر حال زندگی متاهلی یا کاری یه سری ویژگیهای خاص خودشو داره ..یه مزایا و معایبی داره ..به خدای بزرگ می سپارمت ..امیر جان خسته نباشی دلفین گلم مانده نباشی ...ایرانی

دلفین گفت...

هزار بار هم بگم کم گفتم خیلی خیلی اقایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

ایرانی گفت...

دلفین خوبم تو هم یه آقای به تمام معناو به توان بی نهایت هستی ..ایرانی

ناشناس گفت...

aliiiii
man esme in blogo shenide bodam wali khob naDde bodam alan modaT K az miam wa keiff mikonam waghan alie az hamon mogheham dg 2looT naraftam baske khodavakili cherte kolan 3ta nevisande khob dasht K 1kisho andakhtan Bron (ba akhlaghe ... fararish dadan) on 2ta dgham kheili waghte naneveshtan.
sharmande man ba mobil miam vase hamin nazar dadan 1name baram sakhte...
ba tashakar az amir va Irani
Amir....

ایرانی گفت...

امیر جان دوست داشتنی خیلی خیلی ممنونم از این که با همه مشکلات و سختیها برای ما پیام میدی ..داستانهای این مجموعه و منو می خونی و بیش از آن چه شایسته اون باشم تشویقم می کنی . امیدوارم در شرایط بهتر و راحت تری داستانهامو نو بخونی که این افتخاری برای ما و این مجموعه بوده ..با درود به تو و همه دوستان خوب و خونگرم ..ایرانی

 

ابزار وبمستر