ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 16

منو به آخر حال برسون . خوشی من تکمیل نشده -می دونم عزیزمن . ملوس بانوی من . حالا نمی خواد پیش بابات از من شکایت کنی . -سرورم کوروش ! من غلط بکنم از این کار ها بکنم . -ملوس جان چه جوری دوست داری عمل دخول را انجام بدهم .. باهاش باید از این جور صحبتا می کردم تا یه خورده دوزاریه صاف تر می افتاد .. -اگر جسارت نمی باشد من در بالا قرار بگیرم .. -بفرما ملوس جان تو هم مثل بابات همش دوست داری بالا نشین باشی .. -شوهر گلم من میخوام رو کیر شما بشینم بابا می خواد روی صندلی رهبری بشینه -فرقی نمی کنه هردوتاش یکیه .. من هم چون دیگه یه خورده کوفته بودم از این پیشنهاد ملوس که معلوم نبود طبق کدوم خطبه قلابی و ملای قلابی تر زنم شده استقبال کردم . تو خوابم نمی دیدم که یه روزی این ملا عمر طالبانی بشه پدر زنم .. این زن افغانی چه باحال رو کیرم می نشست و چه با حال تر دور می زد . کیر منو مرکز دایره قرار داده بود و کونشو دورش می گردوند البته برای این که این گردش کامل صورت بگیره با تمام اعضای بدنش یکسره دورم می گشت . معلوم نبود واسه چی این کارا رو می کنه . حتما ذوق زده شده بود از این که کیر من نصیبش شده و داشت دست به کار های عجیب و غریب می زد . من یکی که خیلی خوشم میومد . داشتم فکر می کردم که این چه جوری می تونه در عین این که در حال دور زدن رو کیرمو فکرشو متمرکز ار گاسم خودش بکنه که دیدم لب و لوچه هاش آویزون شد و از حرکت ایستاد .-آههههههه آقای من خوشی کامل شد .. انگشت وسطیمو خواستم بکنم تو سوراخ کونش که دیدم نمیره . انگشت کوچیکه مو کردم داخلش به زحمت یک بند اونو فرستادم داخل . -همسر زیبای من (اینو که می گفتم مثل خر کیف می کرد و بیش از هر لحظه دیگه ای حاضر بود جونشوواسم بده )کیف من وقتی کامل میشه که آلت خودمو توی این سوراخ قرار بدم .. -عزیزم این گناهه حرامه .. کراهت داره .. اگه جسارت نمیشه شهید بن لادن از این کارا باهام نمی کرد . یه خورده رسمی حرف زدنو کنار گذاشته و گفتم قربون شکل ماهت برم شوهر سابقت الان اون دنیا داره حال می کنه . آدمای جان نثار و ایثار گر در برزخ هم میرن به بهشت . تو فکر خودت باش . من شوهرتم . به من کون میدی یا نه ؟/؟ گناهشم گردن من . مگه دینت نمیگه که باید تابع شوهرت باشی . به هر حال من ازت کون میخوام . -این راه تا حالا بسته بوده -من حالا بازش می کنم . به من چه مربوط اون شهید بزرگوار از این جاده خاکی نمی رفته .. من میخوام حال خودمو بکنم .. کاری به روزش آوردم که مجبور شد قوطی کرم رو بده دست من و گفت صاحب اختیار منی هر کاری دوست داری بکن . اول یه ماچی به اون سوراخ کونش که تنگ تنگ بود و حرف نداشت دادم و خوب چرب و کرم مالیش کردم و هنوز کیرمو تو کونش نکرده کلی کیف کرده بود . -کوروش جان نمی دونستم این قدر برات عزیزه و منم برات عزیزم . -صبر کن هنوز اصلیه نرفته اون داخل . وقتی بره تازه معنی عزیز و عزت و لذتو می فهمی . وای پسر سوراخ کونش این قدر تنگ بود که انگاری زیر پیر هن یه نوزادو می خوای بکنی تنت . خودش دستشو جلو دهنش داشت و بیچاره اونقدر درد رو تحمل کرد تا این که یه نصفه نیمه ای کیرم رفت تو کونش .. به خودش می لرزید . دستامو گذاشته بودم رو کونش . تمام بدنش بوی عطر و مشک می داد . خیلی دوستم داشت که قبول کرد بهم کون بده . چون زن با تقوایی بود و اعتقادی به کون دادن نداشت ولی به خاطر عشقی که به من داشت تخفیف قائل شده بود . فانوس رو آوردم نزدیک تر تا یه خورده اون حلقه دور کون یا همون سوراخ کونشو وقتی که کیرمو تو سوراخ فرو می کنم ببینم و حالشو ببرم . -اووووووفففففف کون دادن هم خیلی خوشی داره . -گفتم بهت که خیلی خوشت میاد . ملوس خانوم این دور و بر همه جا تاریکه این کارایی که ما انجام میدیم نکنه سایه اش بیفته رو چادر و نگهبانا حرکات ما رو ببینن .. -نه اونها آدمای چشم پاکی هستند . تازه همه اونها از محارم هستند . اگه می خواهی آلتتو بفرستی بیشتر بره بفرست . خوشم می آید . --مهربان همسرم . به این مردانگی من گاهی میگی آلت گاهی هم میگی کیر . همون کیر بگی بیشتر حال میده . اگه میخوای باهام زندگی کنی تو هم یه خورده ایرونی باش . -جهد می کنم که مطابق خواست تو کار کنم -حالا شد یه چیزی . تلاشتو بکن . حالا گفتی من چی رو بیشتر فرو کنم تو کونت -آلت کیری رو . یه فشاری به کیر خودم آوردم که نصفه ای از نصف دیگه اش رفت داخل . نفس تنگی گرفته بود ولی مدام می گفت که داره حال می کنه . تا این که دیگه از بس با این کون متوسط که گاهی درشت به نظر می رسیدکیف کردم که دیگه نتونستم جلو آبمو بگیرم .. تشک رو گذاشت یه کناری و گفت برویم غسل کنیم . صحیح نیست که تا صبح نجس بمانیم . -کجا بریم دوش بگیریم نصفه شبی سینه پهلو می کنیم . تازه کجا بریم حموم ؟/؟ -اون طرف کنار اتاقکها دوش صحرایی هست موقعیت و زمان مناسب نیست که از اون استفاده کنیم . برویم طرف رود خانه غسل کنیم . دهنم از تعجب وامونده بود .-عزیزم درسته که تابستونه ولی من مریض میشم .. هیچی از بس فلسفه بافی کرد دو نفری رفتیم طرف رود خونه تا غسل کنیم . -وای ملوس بانو من می ترسم صدای زوزه گرگها رو می شنوی -کوروش جان آریایی تا اونجایی که من می دونم کورش کبیر خیلی شجاع بود -آخه ملوس بانو من با دست خالی با گرگها بجنگم ؟/؟ -عزیز جان ما به این صداها عادت داریم .کاری به کار ما ندارند .. یه حوله داد دستم و گفت این حوله دامادی توست . شانس آوردیم هوا تاریک بود .داشتم می لرزیدم . ملوس برو پشت اون تپه ! ما رسممون اینه که موقع غسل نباید یکی یکی دیگه رو ببینه . واسه یه لحظه تصمیم گرفتم فرار کنم دیدم دیوانگیه و این یعنی نابودی بشریت . یه سنگی انداختم تو آب و سر صدایی درست کردم و یه خورده موهای سرمو تر کردم و اثر خفیفی از تری روتنم گذاشتم که مثلا غسل کردم . حوله رو دور خودم پیچیدم . ملوس جونم صادقانه غسل کرد و دوتایی به چادر بر گشتیم .. دیدم یه خورده گرفته .. -چی شده عزیزم کوروش دل نداره ببینه خانومش غمگینه .. مردان افغان رسم دارن چند زن بگیرند و زن افغان هم تحمل می کند . البته بیشتر در روستاها چنین است و در شهر ها کمتر .. یک زن مومن افغان باید خود را عادت دهد .. دوباره فاز گفتگوی خودمونیش کار افتاد و ادامه داد .. ولی من نمی تونم تورو با یه زن دیگه ببینم -خب نبین -نمی تونم تحمل کنم . قراره تا چند ساعت دیگه شبنم خاتون بیاد کنار تو بخوابه -شبنم خاتون کیه -مادرمه .. من انگار حواسم جای دیگه ای بود و یادم رفته بود ماموریتم چیه .. -خب بخوابه پیشم بخوابه . مادر زنمه . محرممه . -بر تو حرامه ولی بابا میگه در این شرایط حرام حلال میشه .. تو باید با اون همخوابگی کنی .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

دادش گلم مرسی خیلی قشنگ دار میشهااز این جور حرکتها برای به دادم برس شیطان هم در نظر بگیر مرسی از زحمتی که میکشی

ایرانی گفت...

حتما داداش دلفین ! به صحنه ها و کاراکتر ها یا همون شخصیتهای داستان هم بستگی داره . شاد باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر