ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هر کی 24

حالا دیگه نوبت سارا مادر سمانه بود که من اونو بگام . یه دوری زدم و رفتم پشت سارا قرار گرفتم وبا این که خالی کردن تو کوس سمانه بیشتر حال می داد ولی با تمام وجود و هوسم داشتم سارا رو می گاییدم . اون درست روبروی آرمیلا که داشت با داداش آرین و بابا آزاد حال می کرد قرار گرفته بود .  قبل از این که بیفتم پشتش ویه حال درست و حسابی با کونش بکنم اون کیرمو گرفت تو دستاش -سارا جون میخوای چیکار کنی -میخوام کیرتو ساک بزنم . یه نگاهی به آرمیلا انداخت و گفت بعضی ها عرضه و لیاقتشو ندارن . من اگه جای بعضی ها بودم می گفتم کون لق قرار داد و همش خودمو می چسبوندم به تو شایدم اون بعضی ها فکر می کنن دارن پیر و پاتال و زوار در رفته میشن که خودشونو چسبوندن به عتیقه ها . کیر جوون و تازه رو عشق است -سارا جون فقط یه جوری ساک بزن که میخوام آب کیرمو واسه کوست نگه داشته باشم . رو زمین دراز کشیده وکیرمو دادم به دست و دهن سارا و اونم سنگ تموم گذاشت . منم که غرق هوس شده بودم دیگه هرچی تو دلم داشتم خالی کردم -جااااااان سااااارررراااا بخورررشششش حال بده ساک بزن . قرررربون دهنت . جووووون دهنت که این جور حال میده کوست چه جوریه -کوسسسسم داغ داغه . اونم بهت حال و حرارت میده . مث کوس یخ زده بعضی از این ماهیهای یخ زده نیست که عینهو سگ ماهی می مونن . آبجی آرمیلا رو می دیدم که دندوناشو بهم می فشره و لال لال شده . جیکش در نمیومد . یه بار قبلا قصد داشت خودشو از صحنه دور کنه نمی دونم چی شد که بابا و داداش همونجا مشغول گاییدنش شدند . مثل این که از بس تابع مقررات بودند دوست نداشتن که اونو داخل خونه شون بگان . وشوهرش حس کنه که زن خیانتکاری داره . چون ما باید این احساسو می داشتیم که در همچین روزی تمام قباله  از دواج ها از درجه اعتبار ساقط بوده وهمه به هم حرام یا بهتر بگم حلالند . آرمیلا گورشو گم کرد وکیرمو از دهن سارا بیرون کشیدم و رفتم پشتش قرار گرفتم تا در یه حالت قمبلی فرو کنم تو کوسش که دیدم مامان پیداش شد اونم با چه وضعیتی . هر چند در این مجلس خانوادگی چیزی به نام زننده وجود نداره ولی وضعیت الیا جونم واقعا زننده بود . دو تا جوون خوش تیپ که نمی دونم اونا کی بودند افتاده بودند روش وهرکدوم یه بطری شراب دستشون بود ووقتی اون با قیمونده رو سر می کشیدند هنوز همون هوشیاری قبلو داشتند . من از مشروب بدم میومد . هرچی فکر می کردم که آیا جایی در بخشنامه قید شده که شراب جزو تخلفاته یا نه چیزی یادم نمیومد ولی داشت یادم میومد که چند تا از اینا رو رو سلف سرویسها دیده بودم که فکر می کردم دلستر باشه . مادر بزرگ پری رو صدا زده وازش در این مورد پرسیدم . پری جون مشروب حرام نیست ؟/؟ -قبلا جزو بر نامه نبود ولی چون دیدیم شور و حال دیگه ای به محفل میده تصمیم گرفتیم اونو هم تو بر نامه بذاریم . آزاده هرکی دوست داره بخوره وهر کی میخواد نخوره . فراوونه . منتهی هر کی باید حد خودشو رعایت کنه . دموکراسی یعنی این .. فقط اگه دیدی کسی از حالت طبیعی خارج شد و داره نظم جلسه رو بهم می زنه گوششو می گیریم و میندازیمش بیرون تا حساب کار دست اون و بقیه بیفته و یه جلسه هم محرومش می کنیم تا دیگه خودشو کنترل کنه .. جواب خودمو گرفته بودم . اون دو تا جوون ته مونده بطری شرابو می ریختندد رو کوس مامان و اونو لیسش می زدند و به مامان گفتند قمبل کن و اونم بی چون و چرا این کارو انجام داد . دو تایی افتادند به جون سوراخ کوس و کونش ووقتی که حسابی باهاش حال کردند و کیرشونو توی سوراخ یه مانور درست و حسابی دادند کوس رو ول کرده چسبیدند به کون . با بیرحمی کون مامانو می گاییدند -الیا کوسوی من آماده ای -هر جوری که عشقتونه حال کنین بچه ها که وقتی از این جا رفتیم بیرون دیگه همه چی رو باید از یاد ببریم -همچین بکنیمت که تا قیام قیامت هیچی از یادت نره . سارا داشت لجش می گرفت -آریا حواست کجاست . تو حالتو بکن . امروز دیگه باید حسادتها رو کنار بذاری . چند جلسه کار داری که حسابی آب بندی بشی . کمر سارا رو محکم تو دستام گرفته بودم وبا سرعتی که فکر نمی کردم هنوز توانشو داشته باشم سارا جونو می گاییدم . هر چند میانسال بود ولی تن و بدن خوب و آبداری داشت . اصولا هر زنی که در این مجلس بود واسه خودش یه جاذبه جنسی قوی داشت فقط این منصوره اگه یه خورده خودشو لاغر تر می کرد بهتر بود . چند تا از دخترا که چه عرض کنم زنای خوشگل جوون اومدن دور ما رو گرفتند و گفتند آریا خوشگله مواظب باش سرت کلاه نره پس کی نوبت ما میشه -خانوم خانوما کجایین . قلاب شمایین . هر موقع ماهی تون آزاد شد می تونین تورش کنین -اوخ که قربون ماهی خوشمزه ام برم یه لحظه سرمو به سمت راست بر گردوندم واییی دوباره داشت حواسم پرت می شد . این مامان جونم عجب جا داری بود . یه بطری رفته بود تو کوسش و یکی هم تو کونش . البته هر کدوم قسمتی رو فرستاده بودند داخل ولی همون قدر هم یه منظره هیجان انگیزی درست کرده بود . با این حال تابلو شده بود . بیخود نبود که داشتند سوراخ کونشو آب بندی می کردند .. ادامه دارد . . نویسنده .. ایرانی 

7 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام
سال نو مبارک
شما چند ماه قبل یک داستانی میذاشتید به نام خانم مهندس (یک خانم مهندسی بود که توی کارگاه به داداش دوستش کس داد،اسم خانم مهندسه روشنک بود)، ولی هیچوقت ادامه ندادید،من خیلی دوستش داشتم،سایت لوتی هم این داستان رو از شما کش رفت و یکی دو قسمت بهش اضافه کردولی اونم تمومش نکرد ، میشه لطفا شما ادامه اش بدید و تمومش کنید ؟

دلفین گفت...

ایرانی عزیز باز هم گل کاشتی مرسی

ایرانی گفت...

ممنونم دلفین گل وعزیزم خسته نباشی وعید بهت خوش بگذره .آشنای گلم .خودمن فرصت نکردم هنوز این داستان رو بخونم و فقط یک قسمتش روخوندم و به نظر من ادامه دادن این داستان اصولی نمی باشد ودر صورت ادامه دادن چنین داستانهای نیمه کاره ای باید لیوان آب را هم زمین گذاشت وقید داستانهای دیگررازد وهرکسی وسایتی اگر گوشه ای از آن رابکشد یک شلم شوربای حسابی می شود درهرحال خودمن دوست دارم به نحوی این مشکل وبه صورتی اصولی حل شود که نظر شما علاقمندان تامین گردد .ازتوجه شما سپاسگزارم ..ایرانی

matin گفت...

ما ه هم هنوز تو کف خانوم مهندس چند تا داستان دیگه هستیم ولی کو

ایرانی گفت...

بازم هم سلام متین جان .درهرحال گاهی می بینی بنا به دلایلی یه نویسنده داستانشو ادامه نمیده و اصولا به نظر من تا نگارش یه داستان تموم نشده نویسنده نباید انتشارشو شروع کنه که متاسفانه خود من هم از این قانون پیروی نمی کنم وکلی داستانهای نیمه کاره دارم .حالا تو فرض کن اون چند تا نیمه کاره قدیمی تموم شده و همه سر انجام گرفتند ..شاد باشی ..ایرانی

جيبر گفت...

هميشه گفتم كه اين داستان شاهكاره

ایرانی گفت...

نظر لطفته جیبر جان ...ایرانی

 

ابزار وبمستر