-لاله جون خیلی دوست دارم توی کست خالی کنم . ولی میگم بذارم آخر کار .. آخه مهران بازم می خواد یه جوری به من کون بده .... ..
مهران و زنش از هم جدا شدند . نمی دونستم کارشون به کجا کشیده و در چه شرایطی قرار دارن . ولی اونا اومدن سمت ما . مهران به کس خیس لاله نگاه می کرد -خسته نباشید .
یه دستی به کیر من کشید ولی هنوز اون روشو نداشت که به بدن لاله دست بزنه . انگار منتظر سمیه بود .
مهران : خب میگم حالا چیکار کنیم ؟ می تونیم یه سکس ضربدری رو هم اجرا کنیم .. یعنی جا به جایی دیگه ... هر چند من دلم می خواد الان با شیدا جونم باشم . ولی باید یه پا گشایی هایی صورت بگیره . یک روابطی جوش بخوره ...
سمیه منظور مهرانو گرفته بود ولی با این حال اونو برد زیر سوال ..
-منظورت چیه ؟ چی می خوای بگی ؟ می خوای بگی که که تو و لاله می خواین با هم باشین ؟ وای من بمیرم ....
مهران : مگه من مردم وقتی که قبول کردم تو بری زیر کیر شیدا جون ؟ ..
-آره ..ولی حاضر بودی که یه مرد غریبه منو بکنه ؟
با خودم گفتم که این مهرانی که من دیدم در برابر کیر یک مرد غریبه که وارد کونش بشه حاضره که زنشو در اختیار همون مرد هم بذاره و تمام این شعار دادنها هم نوعی تبلیغ الکی کردن و کلاس بی خود گذاشتنه .
لاله هم یه نگاهش به کیر مهران بود که سر به هوا شده و داشت به اون علامت می داد ..
سمیه : من تا اون جایی که می دونم لاله جون تا حالا با مردی نبوده و اگر هم یا شیدا بوده به این خاطره که اون یک مرد به حساب نمیاد و این دلخوشی هست که اون یک کار حرام نکرده ..
مهران : یعنی میگی تو که رفتی زیر کیر شیدا کار حرام نبوده ؟ من نمی دونم چی داری میگی سمیه . اگه من بهت اجازه نمی دادم نمی تونستی کیر اونو بخوری . در هر حال تو باید با من راه بیای ..
سمیه : من دختر عموی خودمو خوب می شناسم و می دونم که اگه ازش بپرسم که دوست داره با شوهر دختر عموش سکس کنه یا نه جواب منفی میده ...
سمیه : لاله جون نظر تو چیه .. می دونم که سختته و مهران نباید اصلا از این حرفا به میون بیاره ولی خودت که خوب می دونی کون دادن و کونی بودن این مرد اونو خیلی گستاخ بار آورده چیکار کنم که شده و نمیشه جلو شو گرفت . کونی که به کیر عادت کنه حتما همین عوارض رو هم داره ..
لاله : می دونم چی داری میگی . من الان چند وقته که بکارتمو از دست دادم و شیدا جون شوهرم شده ولی از بچگی از اون وقتی که من و شیدا خودمونو شناختیم و حشری می شدیم اون کون منو می کرد ... کیرشو هم به کسم می چسبوند .. ولی این که کیر بره توی سوراخ آدم یه حس خوبی به آدم دست میده .
سمیه : خب حالا نگفتی که نظرت راجع به مهران چیه .
لاله : راستش من حاضر نیستم بین شما دعوا و مرافعه پیش بیاد . می ذارم به عهده خودتون ... هر چی آقا مهران و شما بفر مایید ...
-ولی لاله جون مهران موافقه ..
لاله : و شما هم به این خاطر مخالفید که من مخالفم . از اون جایی که دوست ندارم تو خودت رو به خاطر من ناراحت کنی چون خیلی دوستت دارم و دختر عموی خوب من هستی منم موافقت خودمو اعلام می کنم که تو این قدر حرص نخوری . حالا شما زن و شوهر همدیگه رو ببوسین که من ببینم شما با هم به تفاهم رسیدین ... دیگه به خاطر این که شما با هم خوب باشین من هر کاری رو انجام میدم و می پذیرم با مهران جون سکس کنم و شیدا هم بیاد سراغ تو ... خیلی دوست داره یک کیر سیر کونت رو بکنه .. دهن سمیه از تعجب وا مونده بود . مهران هم لبخند پیروزی سر داده بود .. معطل نکرد .. به سمت لاله رفت . دستشوگذاشت روی کس اون . لاله چشاشو خمار کرده بود .. برق هوسو در چشای هر دو شون می دیدم . منم رفتم سمت سمیه و سینه هامو به سینه هاش چسبوندم ...
-عزیزم سمیه جون بگو چه جوری بکنمت . هر چی که تو بخوای ...
مهران : عزیزم سمیه جون اگه خسته شدی می تونی استراحت کنی وقتی که من دارم لاله رو می کنم شیدا هم از پشت بکنه توی کونم .. آخ که چقدر حال میده ...
سمیه : دیگه چی .. خیلی پر رو شدی مهران کونی ..
مهران : چرا آبروی منو پیش دختر عموت می بری ..
سمیه : مگه در کونی بودن خودت شک داری ؟ خودت همیشه با افتخار از گی و کونی بودن خودت یاد می کنی ..
مهران : ولی این جوری که زن آدم به آدم میگه کونی نوعی تحقیر شدنه .
سمیه : من بمیرم برات که تحقیر نشی ..
دیدم که بد جوری داره دعوا راه میفته . دستمو گذاشتم جلوی دهن سمیه و اونو به سمت خودم کشوندم .. و کیرمو یه ضرب و از رویرو کردمش توی کسش ..
-چطوره عزیزم . سمیه جون . حالا به این فکر کن . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
مهران و زنش از هم جدا شدند . نمی دونستم کارشون به کجا کشیده و در چه شرایطی قرار دارن . ولی اونا اومدن سمت ما . مهران به کس خیس لاله نگاه می کرد -خسته نباشید .
یه دستی به کیر من کشید ولی هنوز اون روشو نداشت که به بدن لاله دست بزنه . انگار منتظر سمیه بود .
مهران : خب میگم حالا چیکار کنیم ؟ می تونیم یه سکس ضربدری رو هم اجرا کنیم .. یعنی جا به جایی دیگه ... هر چند من دلم می خواد الان با شیدا جونم باشم . ولی باید یه پا گشایی هایی صورت بگیره . یک روابطی جوش بخوره ...
سمیه منظور مهرانو گرفته بود ولی با این حال اونو برد زیر سوال ..
-منظورت چیه ؟ چی می خوای بگی ؟ می خوای بگی که که تو و لاله می خواین با هم باشین ؟ وای من بمیرم ....
مهران : مگه من مردم وقتی که قبول کردم تو بری زیر کیر شیدا جون ؟ ..
-آره ..ولی حاضر بودی که یه مرد غریبه منو بکنه ؟
با خودم گفتم که این مهرانی که من دیدم در برابر کیر یک مرد غریبه که وارد کونش بشه حاضره که زنشو در اختیار همون مرد هم بذاره و تمام این شعار دادنها هم نوعی تبلیغ الکی کردن و کلاس بی خود گذاشتنه .
لاله هم یه نگاهش به کیر مهران بود که سر به هوا شده و داشت به اون علامت می داد ..
سمیه : من تا اون جایی که می دونم لاله جون تا حالا با مردی نبوده و اگر هم یا شیدا بوده به این خاطره که اون یک مرد به حساب نمیاد و این دلخوشی هست که اون یک کار حرام نکرده ..
مهران : یعنی میگی تو که رفتی زیر کیر شیدا کار حرام نبوده ؟ من نمی دونم چی داری میگی سمیه . اگه من بهت اجازه نمی دادم نمی تونستی کیر اونو بخوری . در هر حال تو باید با من راه بیای ..
سمیه : من دختر عموی خودمو خوب می شناسم و می دونم که اگه ازش بپرسم که دوست داره با شوهر دختر عموش سکس کنه یا نه جواب منفی میده ...
سمیه : لاله جون نظر تو چیه .. می دونم که سختته و مهران نباید اصلا از این حرفا به میون بیاره ولی خودت که خوب می دونی کون دادن و کونی بودن این مرد اونو خیلی گستاخ بار آورده چیکار کنم که شده و نمیشه جلو شو گرفت . کونی که به کیر عادت کنه حتما همین عوارض رو هم داره ..
لاله : می دونم چی داری میگی . من الان چند وقته که بکارتمو از دست دادم و شیدا جون شوهرم شده ولی از بچگی از اون وقتی که من و شیدا خودمونو شناختیم و حشری می شدیم اون کون منو می کرد ... کیرشو هم به کسم می چسبوند .. ولی این که کیر بره توی سوراخ آدم یه حس خوبی به آدم دست میده .
سمیه : خب حالا نگفتی که نظرت راجع به مهران چیه .
لاله : راستش من حاضر نیستم بین شما دعوا و مرافعه پیش بیاد . می ذارم به عهده خودتون ... هر چی آقا مهران و شما بفر مایید ...
-ولی لاله جون مهران موافقه ..
لاله : و شما هم به این خاطر مخالفید که من مخالفم . از اون جایی که دوست ندارم تو خودت رو به خاطر من ناراحت کنی چون خیلی دوستت دارم و دختر عموی خوب من هستی منم موافقت خودمو اعلام می کنم که تو این قدر حرص نخوری . حالا شما زن و شوهر همدیگه رو ببوسین که من ببینم شما با هم به تفاهم رسیدین ... دیگه به خاطر این که شما با هم خوب باشین من هر کاری رو انجام میدم و می پذیرم با مهران جون سکس کنم و شیدا هم بیاد سراغ تو ... خیلی دوست داره یک کیر سیر کونت رو بکنه .. دهن سمیه از تعجب وا مونده بود . مهران هم لبخند پیروزی سر داده بود .. معطل نکرد .. به سمت لاله رفت . دستشوگذاشت روی کس اون . لاله چشاشو خمار کرده بود .. برق هوسو در چشای هر دو شون می دیدم . منم رفتم سمت سمیه و سینه هامو به سینه هاش چسبوندم ...
-عزیزم سمیه جون بگو چه جوری بکنمت . هر چی که تو بخوای ...
مهران : عزیزم سمیه جون اگه خسته شدی می تونی استراحت کنی وقتی که من دارم لاله رو می کنم شیدا هم از پشت بکنه توی کونم .. آخ که چقدر حال میده ...
سمیه : دیگه چی .. خیلی پر رو شدی مهران کونی ..
مهران : چرا آبروی منو پیش دختر عموت می بری ..
سمیه : مگه در کونی بودن خودت شک داری ؟ خودت همیشه با افتخار از گی و کونی بودن خودت یاد می کنی ..
مهران : ولی این جوری که زن آدم به آدم میگه کونی نوعی تحقیر شدنه .
سمیه : من بمیرم برات که تحقیر نشی ..
دیدم که بد جوری داره دعوا راه میفته . دستمو گذاشتم جلوی دهن سمیه و اونو به سمت خودم کشوندم .. و کیرمو یه ضرب و از رویرو کردمش توی کسش ..
-چطوره عزیزم . سمیه جون . حالا به این فکر کن . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر