ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سدهای شکسته 14

-اگه دیگه دلت نمیخواد و دوست نداری من برم -چیه ؟/؟به همین زودی دلتو زدم ؟/؟خسته شدی ؟/؟کمرتو سبک کردی خودتو خالی کردی .. د..فرار .. باشه برو من به تنهایی عادت دارم -چرا این قدر حساسی ؟/؟من به خاطر این گفتم که شاید از من دلخور باشی . بغلش کرده وسرشو گذاشتم رو سینه هام و دلداریش دادم -بیا بریم اتاق خواب رو تخت . تختش بزرگه هنوز عوضش نکردم . قدیمیه ولی قشنگ و محکمه . تشکشم تازه عوض کردم .-عزیزم این چه حرفیه تو برام جدیدی هستی . همین کفایت می کنه . دوستت دارم خوشگل نازم دوستت دارم -از این تخت خاطره ها دارم فکر نمی کردم روزی بیاد که من یه بار دیگه عاشق بشم و وجودمو تقدیم مردی کنم که با تمام وجود دوستش دارم -سیمای سیما قشنگم فقط یادت باشه شهرام شهرامه و شاهین هم شاهین . منو به خاطر خودم دوست داشته باش نه به خاطر شاهین و این که شبیه اونم -عشق من . تو روبه خاطر خودت و به خاطر خودم دوست دارم وحالا بیا نقدو بچسب وبه شکم و برروی تخت دراز کشید . کونش رو به هوا بود -کون دوست داری ؟/؟دوست داری از کون بکنیم ؟/؟-آره سیمای سیما قشنگم این آرزومه -میدونی من تا حالا کون ندادم -حتی به اونی که دوستش داشتی و براش می مردی و ازش پنج تا بچه داری ؟/؟-آره حتی به اون . می ترسیدم . خیلی دلش می خواست ولی من هیچوقت نذاشتم . اینو برات تعریف کردم که بدونی که چقدر دوستت دارم که حاضرم هر کاری برات بکنم و هر چیزی رو تحمل کنم . کون گرد و قلمبه و بر جسته به من چشمک می زد . دوست نداشتم مزه نگرفته بکنمش . خیلی خوش تراش و هوس انگیز بود . مثل کار یک مجسمه ساز ماهر . اگه میکل آنژ زنده بود می گفتم حتما کار خودشه  . سرمو گذاشتم روی کونش . خوردم و بوییدم و لیس زدم و با دستا و انگشتام انگولکش می کردم . سیر بشو نبودم ولی دیگه باید کلکو می کندم . با یه مقدار کرم مقداری از روی سوراخ کونشو چربش کرده و با انگشتام هم کمی باز و بسته اش کرده تا نرمشی داده باشم .-آماده ای سیما جون ؟/؟-هر وقت عزیز دلم بخواد و هر وقت شهرام جونم بگه آماده ام نترس کونمو بکن عشق من .-سوراخش به زور دیده می شد من انگشت کوچیکمو به زور کرده بودم توش چه طور می خواستم کیر به این کلفتی رو تو کونش فرو کنم . سر کیرمو به سر مقعدش مالیدم و سه چهار دقیقه ای همون دو رو بر چرخوندمش . آخ و ناله سیما شروع شده بود . می دونستم کون و سوراخ کون جایی نیست که مستقیما سلسله اعصابو تحریک کنه ولی متوجه شدم که عشق خود کیر و کلفتی اون سیما جونو تحریکش کرده . پس از پنج دقیقه فقط کلاهک هسته ای رو فرستادم داخل . آهسته آهسته کیرمو به طرف جلو فشار می دادم . هر قسمتی که می خواست بره داخل ,قبلش روی اون قسمتو روغن مالی می کردم تا عزیز دل من دردش نگیره . نصف لذتمو از فرو کردن کیرم تو سوراخ کونش برده و نصف دیگه لذتمو از تماشای صحنه و چسبندگی کیر و سوراخ کون می بردم . آروم آروم تسخیرش کردم . از شونه ها تا باسنشو مالیدم تا بیشتر تحریک شه . پوست لطیفش نشون نمی داد که 46سال سنش باشه . تنها قسمت خشن بدنش اثر چند تا چاک بود که زیر شکمش و به خاطر سزارین درست شده بود . سیمای مهربان من دوست داشت که من نهایت لذتو ببرم . دستشو از زیر بدن و طرف شکمش به نصفه پایین کیر و بیضه هام که بیرون بود رسوند و خیلی آروم مالشش داد . خیلی کیف و حال می کردم . مست مست شده بودم . کم پیش میومد که ناله کنم ولی سیمای افسونگرم نالانم کرده بود در حالی که آه می کشیدم خیلی مظلومانه سوراخ تنگ و کیپ و چسبونشو ماست مالی کردم .-جووووووون بگیر آب کیر منو . کونت واسه کیر من ساخته شده و کیر منم واسه کون تو . دلپذیرانه و عاشقانه قسمتی از آب برگشتی از کونشو با انگشتاش جمع کرده و به دهنش فرو برد . اون از این کارش لذت می برد و من از لذت بردنش لذت می بردم . فقط نوک سینه های سفت و درشت و سفیدش قهوه ای بود . پوست سینه ها همان لطافت و تازگی دوشیزگی رو داشت . می خواستم ازش بپرسم که بچه هاشو شیر می داده که پشیمون شدم . تمام تنش خوشبو بود . آتیش هوس من قصد خوابیدن نداشت و حال و روز سیما هم بدتر از من بود . حمام کلاسیک و بزرگی داشتند . دوتایی رفتیم زیر دوش و با آب ولرم خودمونو خیس کردیم . هر کدوممون یکی یه دونه صابون گرفته و دستامونو کف مالی کردیم . حالا دیگه کوسش تو دست من و کیرم تو دستای اون بود . تو چشای هم زل زده و با زبون هوس با هم صحبت می کردیم . در حال مالش کوس و کیر همدیگه بوسه لب به لبو شروع کردیم . کف حموم خوابوندمش . به روی شکم صاف و دمرش کرده تا کون خوشگلشو دید بزنم . از بالای گردن تا کف پاشو صابون مالی کردم . و شدم ماساژور سیما جونم . کیف می کرد . صداش در نمیومد . وقتی کون ژله ایشو می مالوندم کیر تیز شده ام سرخ می شد و میذاشتمش رو کپل سیما جونم تا یه خورده خنک شده ولی لعنتی داغ تر می شد . منم تلافی می کردم و کف دست و انگشتامو میذاشتم وسط کون و درز سیما و به کوسش فشار می آوردم . اینجا سکوتو می شکست و ناله می کرد . دو تا شیر آب گرم و سرد دوشو محکم چسبیده خودمو انداختم رو معشوقه نازنین و کیرمو از لای کونش فرستادم تو کوسش . ناله ها دیگر قطع نمی شد -جاااااااااان به کییییییرررررررت بگگگگگگو روی کوسسسسسسمو کم کنه . اووه آه آه کوسسسسسسسه بی حییییا رو پارررررشششش کنه بگگگگگگو بگگگگگگو ... در حال گاییدن هر جایی از بدنشو که در تیررسم بود با دستام ماساژمی دادم . سینه ها و رون و کون و کمر و گردن و بازوها و ... کیر همچنان اسیر سوراخ بهشت بود . چی می شد اگه طول لذت مرد هم مثل زنا زیاد بود و جلو گیری کردنشون هم راحت و آبشون دیر تر میومد . بازم جای شکرش باقی بود که سیما جون زود آبش اومد و طلب آب کرد .-عشق من شهرام جونم شهرام جونم دوست دارم از این همه خوشی خودمو از یه بلندی پرت کنم پایین نمی دونی چه کیفی می کنم جاااااااان خالی شدم آب می خوام بریز تو کوسسسسسم . کوسسسسم تشنه کیر تو و آبشه .-فدای کوس تشنه ات سیما بگیر که اومدم پس از چند ضربه شدید و ورود و خروج هولناک کیر خودمو محکم به عزیز دلم چسبوندم . کیر تا آخر داخل بود و وسط بدن من به کون سیما جون متصل شده بود . وقتی زیر شکم من به کون گرد و باد کرده عشقم خورد تماس کون اون و بدن من آن چنان داغم کرد که با چند میل این ور و اون ور کردن مث فشفشه آب کیرم از جاش حرکت کرده و ریخت تو کوس سیما ..-اوووووففففف شهراممممم این چی بود من سوختم سوختم سوختم آخ مردم از هوس سوختم ..وقتی کیرمو از تو کوسش کشیدم بیرون بینی امو گذاشتم رو کوسش و گفتم . عشق من واسه چی می گی سوختم من که بوی دود احساس نمی کنم .  کلی تو بغل هم خندیدیم . ناهارو پیش کشف جدیدم بودم .یک بار دیگه هم موفق به سد شکنی شده بودم . ازش راجع به بچه هاش پرسیدم . اون دفعه یه مختصر توضیحاتی داده بود ولی حواسم چون جای دیگه بود زیاد به حرفاش دل نداده بودم . اولین بچه اش دختر بود . شیفته خانم بیست و شش سال داشت . دوسال بود که ازدواج کرده . بچه نداشت . شوهرش یک بقال معتاد بود که مرتب زنشو کتک می زد و شیفته به خاطر حفظ آبرو تقاضای طلاق نمی کرد . دوتا کوچه بالاتر از مادرش زندگی می کرد و خونه هم متعلق به شوهره بود . پسرا هم به ترتیب شاهپور 24 ساله شاهرخ 23 شهروز 22 و شروین 21 ساله بودند . خیلی از دست پسراش شاکی بود . این که اهل کار و کاسبی درست و حسابی نبوده و یک بار هم به جرم تکثیر و توزیع نوارهای ویدیویی مبتذل و مستهجن دستگیر شدن که با کلی ضرر و زیان و جریمه شدن و تعهد آزاد شدند ولی ظاهرا بازهم دنبال انواع و اقسام خلاافا هستن و آدم بشو نیستن ..-سیما جون چرا براشون زن نمی گیری ؟/؟شاید خوب شدن -میگی من دختر مردمو بدبخت کنم ؟/؟نه امکان نداره در همین لحظات بود که چشام دوباره به قاب عکس روی دیوار افتاد . عکس سیما جون با 5 تا بچه هاش بود . کنجکاو شده بودم . می خواستم قیافه هاشونو بهتر ببینم . از جام بلند شده نزدیک تررفتم . به غیر از سیما قیافه دونفر دیگه برام آشنا بود . اون دم اسبیه و اون هیپی . هیکل و استخون بندی دونفر دیگه هم برام غریب نبود . پس بچه های سیما بودن که اون بلا رو سر مادرم آوردن . رنگم مثل گچ سفید شده بود و تمام تنم می لرزید .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

6 نظرات:

ناشناس گفت...

امیر جان عالیه ، بی صبرانه منتظر ادامه اش هستیم .
لطفا ادامه پیروز هوس رو هم بذار .
ارادتمند
مهرداد

ایرانی گفت...

مهرداد جان سلام .فکرکنم منظورت همون وسوسه پیروز باشه .تو فکرمه که قسمت بعدیشو برای جمعه منتشرکنم .موفق باشی ..ایرانی

کیوان گفت...

با سلام خدمت ایرانی عزیز وعرض خسته نباشید ایرانی عزیز اگه ممکنه داستانهای سکس زوری با مادر و سکس با مادر کوتاه با شیوه نگارشی متفاوت بنویس با تشکر.

ایرانی گفت...

سلام کیوان جون .حتما این جور داستانها رو می نویسم .ولی داستانهای مدل دیگه ای هم هست که باید به اونا پرداخته شه .الان مامان رکورد دارشده و تو بیشتر داستانها یه رد پایی ازش هست و سعی می کنم این رد پارو همیشه دنبالش کنم ولی داستانهای من به غیر از چند مورد ابتدایی که یه خورده از شیوه کتابی ولی بازم ساده استفاده کردم بقیه اش همه خیلی ساده و روون و خودمونیه حالا شیوه نگارشی متفاوت مدل دیگه اش که عامه پسند باشه چیه و منظورت چیه درست متوجه نشدم در هر حال از ارسال نظر و همراهیت ممنونم .تندرست باشی ..ایرانی

matin گفت...

اقا داستان توپ با این میگنا مرسی حرف نداره

ایرانی گفت...

متین جان بازم بهت میگم خسته نباشی .تو هم یک دوست وبرادر و خواننده تاپ و توپی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر