ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن ذلیل مرد ذلیل 2

به ذهنم رسید که برم دادگاه تنظیم خانواده به جرم شلاق خوردن ازش شکایت کنم دیدم فایده ای نداره . آخرش که بازنده ام . اونو که سر شوق می آوردم جایزه اشو تقدیم من می کرد . کوسشو می گرفت طرف من اکثرا حرفای تکراری بین ما رد و بدل می شد . دهنمو می بستم یا طوری باز می کردم که بیشتر شاشش تو دهنم نریزه یا اگر هم ریخت با یه فنی نذارم از راه گلوم بره تو شکمم . دستمو خونده بود . با دو تا دستاش چاک دهنمو باز کرد -بازش کن وگرنه شلاقه -ساغر عزیزم تشنه ام نیست -باز کن میخوام بهت حال بدم  .شاششو می ریخت تو دهنم و منم داشت حالم بهم می خورد . اوایل کمی سختم بود ولی بعد یواش یواش عادت کردم وواسه این که مریض نشم بعد از سکس که اگه بتونیم اسمشو سکس بذاریم می رفتم شیر یا آبلیمو می خوردم تا یه خورده معده ام ضد عفونی شه . مجبور بودم هر روز کیرمو برق بندازم تا خانوم کوس مودارشو مث یه سنباده بکشه روش . وقتی این کارو می کرد حس می کردم داره یه شلاق تیزو داره رو کیرم پیاده می کنه . شلاقی که هم اثرش موندگاره و هم مدت ضربه اش طولانی . پوست حساس کیرم زخم می شد و با همان پوست زخمی مجبور بودم روز بعدش همین عملو تحمل کنم . شکنجه هاش انواع و اقسام مختلف داشت . وقتی دستور صادر می شد کیرمو بذارم تو کوسش حس می کردم برای چند لحظه از جهنم وارد بهشت شدم . چقدر اون داخل داغ بود تازه اون موقع حس می کردم زن دارم و دارم لذت می برم . یکی دو دفعه اول خیلی زود خیس کردم و آبمو ریختم تو کوس زنی که دوست نداشت از شوهرش بچه دار شه و قرص می خورد -دیوونه اگه یه بار دیگه زود خالی کنی می دونم چیکارت کنم .-دست خودم نیست دارم حال می کنم آبم زود میاد -اگه این قدر بهت خوش نگذره که این طور راحت آبتو خالی نمی کنی . میدونم چیکارت کنم مجبور بودم اکثرا قبل از ورود به عملیات سکس پنهونی یه دست جلق بزنم تا تحملم زیاد شه . موقع گاییدنش دستامو دور کمرش حلقه می زدم کیرمو با حداکثر و شدت تا ته کوسش می فرستادم . اون داخل خیلی داغ و خیس بود . دیگه حس نمی کردم که کیرم داره می سوزه . ساغر جلاد از هیجان زیاد یا به عمد ناخنای دستشو فرو می کرد تو گوشت تنم . انگار از روز ازل دنیا اومده بود که قاتل جونم شه . خیلی دوست داشتم کونشو بکنم هر چند زیاد چاق و تپل نبود ولی خیلی از استیلش خوشم میومد . همیشه در این آرزو بودم که یه روزی زن بگیرم و هر وقت دوست داشتم بتونم برم سراغ سوراخ کونش . ولی می دونستم حکم یه آدمی رو دارم که منو به ده راه نمیدن چه برسه به این که سراغ خونه کد خدا رو بگیرم . یه بار یادم میاد  موقع گاییدن ارباب خودم یه انگشتمو فرو کردم تو سوراخ کون ساغر تا ببینم مزه دهنش چیه . تو همون حالت با انگشتا و ناخنش یه نیشگونی از پشت دستم گرفت که بی اراده یه متر رفتم عقب و کیرم از تو کسش اومد بیرون -آشغال عوضی  دست خر کوتاه . آرزوی کونمو باید به گور ببری . واسه چی خودتو کشیدی کنارنزدیک بود ارگاسم شم . اعصابمو ریختی بهم . حیوون من تاکی باید زور بزنم تا تو یکی رو آماده کنم . حالا سیستم من قاطی کرده تا فردا هم اگه منو بگایی راضی نمیشم . کی به تو اجازه داده دست تو کون من کنی . از سرت زیادیه -ساغر جون آخه تو زن منی اگه دست تو کون تو نکنم تو کون کی دست بکنم -چه غلطا !روز روشن با من از خیانت حرف می زنی ؟/؟پوست از سرت می کنم اگه ببینم با یه زن دیگه رابطه داری -عزیزم . رئیس خوشگل من !من که شب و روز تو خونه ات زندونیم . کی وقت دارم ازاین در برم بیرون و دنبال زن دیگه ای راه بیفتم -اصلا حرفشو هم نباید بزنی -ساغر جان من مثال زدم . در مثال مناقشه نیست .-در شلاق هم مناقشه نیست . پشت کن . دمر بخواب ببینم . دو تا ضربه شلاق یکی به طرف چپ کون و یکی دیگه هم به سمت راست کونم زد . و یه ضربدر سرخ خوشگل درست کرد وگفت این یادت باشه که دیگه با من نپیچی . پاتو از خط مرزخودت اونور تر نذاری  .کونم داشت می سوخت . بیرحم پا نشد واسم دوایی پمادی چیزی بیاره رو زخم و محل سوزشم بماله . زندگی ما به همین صورت ادامه داشت . سعی می کردم خیلی آروم و متواضعانه باهاش بر خورد کنم . اصلا چیزی از تواضع نمی دونست ولی همون حرکاتی رو که بهش حساسیت داشت سعی می کردم انجام ندم . تنها خصلت خوبش این بود که از نظر خورد و خوراک بهم سخت نمی گرفت و پول تو جیبی هایی هم که به من می داد حساب و کتاب نداشت . منم که اهل دوز و کلک نبودم ولی مثل بچه کوچیکی که پولاشو رو هم جمع می کنه  هفته ای صد هزار تومن پس انداز می کردم . سعی می کردم پسر یعنی برده خوبی باشم و دیگه شلاق نخورم . دو ماه از ازدواجمون می گذشت . حتی یک بار هم نتونسته بودم ازش بوسه لب به لب بگیرم . یه بار رفتم این کارو بکنم که دیدم جریانی شبیه سوراخ کون داره پیش میاد و صورتش مثل لبو سرخ شد -ارباب !رئیس جان منو ببخش . نمی دونستم حساسیت داری . دیگه تکرار نمیشه . رفتم پیشونیشو ببوسم که دیدم با دو تا دستاش منو از سر همچین هلم داد که پس کله ام محکم خورد به سنگ اوپن آشپز خونه و افتادم زمین -ببینم مردی تا ما از شرت راحت شیم ؟/؟بازم خدارو شکر کردم که طرز کلامش طوری نشون می داد که از شلاق خبری نیست -تو دیگه زیاد به دردی نیستی حال نمیدی . اوایل طرز رفتاربا اربابتو بلد بودی حالا یه خورده گستاخ شدی . نمی دونی چه طوری کوسمو حال بیاری ومی خواستم بهش بگم عزیزم آزادم بذار تا بفهمی چه جوری می گامت و سر حالت میارم . یه بار که هوس دیوونه اش کرده بود منو انداخت زمین . دست و پامو بست و گردنمو گذاشت لای یه حلقه تخته ای ومثل قدیما که جلاد با تبر از بغل می زد و سر محکومو از بدن جدا می کرد منم حالت اون محکوم بد بختو داشتم . کوسشو آورد انداخت رو دهنم و وحشیانه رو دهن و دندونام می کشید -آهههههه میخخخخخخاره این دهن کثیفت کی می خواد بهش حال بده . دارم تو هوس می سوزم . تو نوکر بی بخار من هیچ کاری ازت بر نمیاد . زبونمو در می آوردم تا کمکش بکنم ولی طوری خودشو ول می کرد که کوس و چوچوله هاش از مسیرش در می رفتند . زیاد از خونه بیرون نمی رفتیم . گاهی هم که می رفتیم مهمونی مث موش مرده ها یه جا می نشستم و زیاد تو بحث و مناظره ها که بیشترش کوس شر گویی بود دخالتی نمی کردم تا این که یه مرد که همسن و سال ما بود وارد شد -پاشو دو تا شربت واسه مون درست کن ببینم . این آقا اسم شریفش قدرته . از اون جنتلمنای شریفه . می دونه که با یه لیدی چه رفتاری داشته باشه . شربتو که آوردی یه چیزی درست کن بخوریم تا بعد بهت بفهمونم که چه طور باید وظیفه نوکری خودتو انجام بدی . در حالی که در آشپز خونه سرگرم انجام دستورات اربابم بودم حرفاشو می شنیدم که به معشوقه اش قدرت می گفت این بی سر و پا مثلا شوهرمه ولی من بهش رو نمیدم . من مال توام عزیزم . داشتم شاخ در می آوردم . فکر همه چی رو می کردم جز این که ساغر بره با یکی دیگه لاس بزنه ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
 

ابزار وبمستر