ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سدهای شکسته 15

چی شده عزیزم رنگت پریده -نه چیزیم نیست .-از همین الان دروغ گفتنو شروع نکن . درسته که چند روزه باهات آشنا شدم ولی می تونم حال و روزتو بفهمم . کور که نیستم -بهتره که منو تو دیگه همدیگه رو نبینیم . چون ممکنه یه کارایی بکنم که به مذاقت خوش نیاد -واسم بهانه نیار کارتو کردی و میخوای بری . پس راست میگن که مردا فقط به خالی کردن کمرشون فکر می کنن . منو عاشق و دیوونه خودت کردی و حالا میخوای از پیشم بری ؟/؟سنگدل -باور کن دلم نمیخواد ولی مجبورم به خاطر عشقی که به تو دارم . به خاطر غیرتی  که نسبت به مادرم دارم و عشقی که نسبت به اون احساس می کنم -روشن تر بگو تمام ماجرا را از سیر تا پیاز واسش تعریف کردم . خودشو انداخت تو بغلم و زار زار گریه کرد -من تازه به تو عادت کردم تو اگه بری من می میرم . باور کن به خاطر تو حتی از رسوایی هم نمی ترسم . حداقل جلو بچه هام ابایی ندارم . واسه تو حاضرم هر کاری بکنم . فکر نمی کردم پسرام تا این حد لجن باشن . من روی اونا نفوذ زیادی دارم . اگه بگم بمیرن می میرن -نه باید یه کار دیگه بکنیم که بدونن یه من ماست چقدر کره داره . فکری به ذهنم رسید ولی جرات اونو نداشتم که با سیما جونم در میون بذارم . توچشام نگاه کرد فکرمو خوند . هر چی که توی دلم بود و بهش نگفتم اون به من گفت چطوره تو هم به همون صورت دست و پامو ببندی و به من تجاوز کنی . پارچه ای رو که تو دهنم میذاری نباید در بیاری چون ممکنه سوتی بدم ومعلوم شه دارم کیف می کنم . اون وقت پسرا باید بیان تو رو ببینن . من مثل مادرت نیستم که جلوی لذت خودمو بگیرم . میخوام پسرام ببینن که کوس من چقدر واسه کیرت کف می کنه ولی فیلم بازی کردن من سر جاشه . از این طرف بذار احساس کنن تو داری به زور منو می کنی . از طرف دیگه لغزندگی کوس منو که ببینن و حال کردن ننه اشونو متوجه میشن که منم دارم با کیر تو حال می کنم . و جیگرشون دو برابر آتیش می گیره .. تمام این حرفا رو بعد از این که بهش گفتم من رزمی کارم و یک تنه ده نفرو حریفم گفت وگرنه خیلی به قدرت بدنی و زور بازوی بچه هاش می نازید . واسش چند تا پرش و جفتک بازی هم در آوردم که متوجه شه من قمپز در نمی کنم با این حال بیشتر غصه منو می خورد و می گفت اگه ببینم داری کتک می خوری میام جلو وحقیقتو میگم . نمی ذارم یک تارمو از سرت کم شه .-منم بهت قول میدم درست و حسابی بچه هاتو ادب کنم فقط چون پای تو وسطه سعی می کنم اون جوری که دوست دارم لت و پارشون نکنم وحتی الامکان کارو به بیمارستان نکشونم . تصمیم گرفتم که فردا صبح این نقشه رو اجرا کنیم . کلی طناب و وسیله ضروری برای بستن دست آماده کرد تا من موقع اومدن دست و بالم شلوغ نباشه . بالاخره ساعت موعود انتقام فرا رسید و من دست و پای سیما رو بسته روی تخت انداختم . سیما به موبایل یکی از بچه هایش زنگ زد -شاهرخ جون من نمی تونم زیاد صحبت کنم دزد اومده خونه مون زود باش . نمی دونم با موبایل چه طوری به پلیس زنگ بزنم تلفن خونه هم که دم دست نیس -مامان پلیس ملیسو ولش . خودمون الان میاییم قیمه قیمه اش می کنیم چی ؟/؟کی جرات کرده تو رو بترسونه هنوز بالا دست خودشو ندیده -زود باش پسرم تا چیزی نزدن و دامن مادرتو لکه دار نکردن زودباش .. نیم ساعت نشد که سر و کله شان پیدا شد . با این که می دونستم حریفشون میشم ولی چون اولین بارم بود کمی استرس داشتم .-دم اسبیه اشاره ای به هیپیه کرد و گفت شاهرخ اول تو ترتیبشو میدی -داش شاهپور تا بزرگتر هست کوچیکترچیکاره هس . خب هنوز فکر می کردن من همون کتک خور پار سالم . مو اسبیه یعنی شاهپور خان که از همه بزرگتر بود اومد طرف من . خواست بازم از اون مشتا به من بزنه . دستشو رو هوا محکم گرفته و یه مشت کاراته ای به وسط شکمش زدم . در جا ولو شد تازه محکم نزدمش که سیما جون ناراحت نشه و به موقع آب کوسش خشک نشه . با همون ضربه دیگه نمی تونست از جاش بلند شه . شاهرخ به طرفم اومد کمی رو من حساب باز کرده بود برق چاقو رو تو دستش دیدم . تا اومد به طرف من حرکتش بده با دو ضربه پای پشت سر هم که دو ثانیه هم نکشید اونو انداختم روی جنازه غش کرده برادرش با ضربه پای چپ ,چاقو رو از دستش انداختم و در حالی که دست چپمو روی زمین تکیه گاه بدنم قرار داده بودم با ضربه پای راستم همچین به چونه اش کوبیدم که فکر کنم چند تا از دندوناش شکست حالا مونده بودن دو نفر که شل تر نشون می دادن . با هر دو دستم به هر دوشون اشاره زدم که با هم بیان . عصبانیشان کرده و یه ذره مخی هم که داشتن در اثر خشم از کار افتاده و با یک پرش زیبا که خودمم خیلی کیف کردم یکی رو با پای راست و دیگری را با پای چپ سرنگون کردم . فکر کنم اگه بیست نفر هم میومدن می تونستم حریفشون بشم . دست و پای همه را بسته و کمی صبر کردم تا هوشیار تر بشن و بعد برم سراغ مادرشون . یک ربع طول کشید تا همه یکی یکی چشماشونو باز کردن .-خب چه طور بود کیف کردین ؟/؟چیزی که عوض داره گله نداره . پارسال همین موقع من یکی از شما چهار تا رو می دیدم که .... حالا شما چهار تا من یکی رو ببینین که چطور حریف ننه اتون میشم . حالا به من بگین کدوم نامردیه ؟/؟شنیدم مادرتون خیلی واستون زحمت کشیده . بیست ساله کیر نخورده پیش شما این طلسمو می شکنم تو چشاشون اشک حلقه زده و با نگاهشون التماس می کردن . به سراغ سیما رفتم . فیلمشو شروع کرده بود .  الکی دست و پا می زد ولی خیسی کوسش جفت رونهاشو خیس کرده بود . کیرو از همون پشت تا ته کوس سیما فرو کردم . پارچه چپونده شده داخل دهن سیما ناله هاشو خفه کرده بود . می دونستم به اوج هوس رسیده . روی کیرم حسابی لغزنده بود .-ببینین پسرا مادرت چقدر حال میده . این که دیگه آب کیر من نیست . چربی و خیسی کوس ننه تونه . بیست سال به خاطر شما نداد . خیلی چربه نه ؟/؟الان روی کیر من شیره یا شیر کوس مادرتون ریخته . خوب نگاه کنین که چیکار می کنم . تعداد ضربات در دقیقه رو همراه با شدتش زیاد کرده و این سفید کهای کوسشو سفتش کردم -بچه های خوب و نازنین حالا دیدین چه جوری از شیر کره می گیرن ؟/؟صرفه جویی خوبیه نه ؟/؟اگه دوست داشته باشین می تونم همیشه بیام سر وقت ننه تون و هر روز کره بگیرم و شما یه لبنیاتی باز کنین و بفروشینش . کینه و نفرت در نگاهشون موج می زد . از در ماندگیشون لذت می بردم راستش کار بدی هم نمی کردم . اونا به زور مادر منو کردن در حالی که مادر این چهار نفر داشت از گاییده شدن لذت می برد . سیما از زیر یه لگدی بهم زد که فهمیدم به ار گاسم رسیده منم معطل نکرده فوری آبمو تو ی کوس ننه شون خالی کردم . آب سفید منی که بر گشت کرد به پسرای در مونده گفتم که دوس دارین آب کیر منو از تن مامانتون لیس بزنین ؟/؟حیف که این زن سیما بود و شخصیت داشت وگرنه مجبورشون می کردم روی کوس مادرشون لیس بزنن و آب برگشت کرده منو بخورن . برعکسش کرده و طاقباز روبروی خودم قرارش دادم . اونم الکی دست و پا می زد . مثلا کاری از دستش ساخته نبود . کوسشو گذاشتم تو دهنم و ملچ ملوچی راه انداختم که فکر کنم تمام تن سیما جونو لرزونده باشم . معشوقه جدیدم با دستاش هر چه را که دو رو برش بود فشار می گرفت -هوس مادرتونو می بینین ؟/؟می بینین چقدر داره حال می کنه ؟/؟حیف که بچه باز نیستم ولی نفری یک دست جا داشتم که شما رو نجس کنم . شما هم اسمتونو میذارین مرد ؟/؟من یک نفری حریف شما چهار تا مرد شده و دارم یک نفرو می کنم . شما بیرحمها چهار نفری تجاوز کردین . می تونین شلوارتونو بکشین پایین و جلق بزنین . آه ببخشید دستاتون بسته . ولی اون قدر باز هست که بتونین جلق بزنین . آه ببخشید اگه دوست دارین شلوارتونو براتون پایین می کشم که راحت تر بتونین با کیرتون بازی کنین  . ولی حق ندارین آب کیرتونو بریزین رو تن مامان جونتون . چون مامانتون فقط مال منه . متعلق به منه . دوستش دارم . اگه بهش تجاوز می کنم می دونم شوهر نداره اما خب یک چیزایی هست که فعلا ندونین بهتره .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

ناشناس گفت...

از نظرم بهترین داستانت تا حالا دو نیمه سیب بوده اگه ممکنه دو نیمه سیب رو ادامش بده و اگه نمی خوای ادامش بدی لطف کن اعلام کن ممنون.میبخشی که نظرم مربوط به این داستان نبود.

ایرانی گفت...

دوست خوب آشنای من این داستان یعنی دو نیمه سیب ظاهراو تا اونجایی که یادم میاد تنها داستان منتشره این چند ماه اخیر بوده که نه نویسنده اش من بوده ام و نه منتشر کننده اش .اینو باید امیر جان ادامه بده .ظاهرا یک داستان عمومیه که یه سایت دیگه تا آخر منتشر کرده .در اثر کمبود وقت پریدم قسمت آخرشو خوندم دیدم خیلی سوزناکه .ممنونم از این که به سایت ما توجه داری وداستانها رو از این جا پیگیری می کنی ..شاد باشی ..ایرانی

matin گفت...

خیلی زیباست این داستان بس ابجی و ننش چی شد

ایرانی گفت...

بازهم سلام متین جان هنوز چندین قسمت از این داستان مونده و بازهم به خاطر همه محبتهات ازت شکر می کنم .سربلند باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر