ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

راز نگاه 37

اون شب تا صبح مدل به مدل و نفر به نفر عوض و بدل می شدیم و دیگه کیری نبود که وارد کوس یا کونی نشده باشه و زبونی نبود که کوس و کونی رو نلیسیده باشه . همه با هم عشق و حال می کردند و دم دمای صبح بود که دوستای اماکنی ما واسه این که نجس نباشن و گناه کبیره نکنن به حمام رفته و غسل جنابت کردند و ما سه تا دیگه که بی ایمان بودیم حموم بدون غسل گرفتیم . موقع ظهر همه رفته بودند و زری با من بود . ما که چند ساعتی رو تو بغل هم خواب بودیم پس از بیداری دستی به سر و گوش هم کشیدیم تا اشتهامون واسه ناهار باز شه . بعد از ناهار هم دوباره پیش هم خوابیدیم و پس از بیداری بازم یک سرویس دیگه عملیات سکس و لز رو با هم انجام دادیم . انگار کار و زندگی ما فقط شده بود همین . بخور و بخواب و بکن و این سه تا کلمه واسه خودش داشت دور می زد . می خواستم زری رو برسونم خونه که محجوبه زنگ زد و گفت که یک کاری با من داره و الان داره میاد اونجا . زری هم که قرارش سر اومده و دلش برا خونش تنگ شده و به اندازه کافی هم شارژشده بود یه آژانس گرفت و رفت خونه . منم داشتم با خودم فکر می کردم این جنده اماکنیه دیگه با من چیکار داره . ده دوازده ساعت که داشتیم یک سره حال می کردیم و کوس و کون می دادیم و کیر می گرفتیم یعنی هنوز سیر نشده ؟/؟من که دیگه نیستم . یعنی باید جواب داداشامو بدم .بابا جونم چی ؟/؟اونا هم انتظار دارن . دیگه حالی واسه آدم نمی مونه . خیلی کفری بودم . در هر حال محجوب خانوم تشریف آوردند و اون پایین هم ماشین گشت و برادرا منتظرش بودن . پس از سلام و علیک و احوالپرسی سر صحبتو باز کرد و خلاصه کلام یه چیزی ازم خواست که داشتم شاخ در می آوردم . به من پیشنهاد یک عمل نون و آبداری داد . عملی که هم دودول داشت و هم یه پول . اولش ترسیده بودم و بهش گفتم من با سر کیر بازی می کنم ولی بادم شیر هرگز -تورو خدا فرشته جون نترس من شوهر آخوندمو خوب می شناسم .یوسف آقا مثل بقیه آخوندا همش هارت و پورته . یه هیش کنی میره جا . این طایفه وقتی سنبه رو پر زور ببینن همه چی رو وا میدن . من میدونم اون خیلی اهل چاپیدن مردمه و همه رو سر کیسه می کنه . خودم چند تا از دفتر چه هاشو دیدم . کمتر از یه میلیارد نداره . تازه تا اونجایی که من می دونم ملک و املاکش به کنار . اگه فقط همین یه میلیارد باشه که باید بگم جزو آخوندای گدا و بدبخت بیچاره هست . راستش تا   چند وقت پیش اگه یکی بهم می گفت شوهرت یه لبخندی به یه زنی زده از حسادت منفجر می شدم ولی حالا از خدامه که بیشتر وقتا گورشو گم کنه تا منم آزاد تر باشم . این مرتیکه عوضی زن بازمال مردم خور با همه مال و منالش گدا بازی در میاره . خرجی زیاد نمیده . به من میگه تو حقوق می گیری  بسه دیگه . بیشتر وقتا خودم با پول خودم واسه بچه ها لباس و وسیله می خرم . روز زن یک جعبه شیرینی به زور واسم می گیره اون وقت روز مرد انتظار داره بهترین هدیه ها رو واسش بگیرم . از این زرنگ بازیها زیاد داره و من اصلا خوشم نمیاد . دوست دارم که من و تو یه حالی ازش بگیریم . ازم خواست که برم تو دفتر خونه اشو قاپشو بدزدم . بعد سر فرصت در خونه اشون قرار بذارم اون وقت که خانوم خونه یعنی محجوب جون به بهونه مسافرت یا یه بهونه دیگه مثلا خونه نیست و من و شوهرش تورختخوابیم این جنده اماکنی بیاد و ازمون فیلم بگیره و حاجی رو تلکه اش  کنیم . به اینجای نقشه که رسیدیم یه نیش ترمزی زده و به محجوبه گفتم نقشه بدی نیست هم کوسمو میدم و هم به اندازه چند تا جنده دردوران زندگیشون پول در میارم ولی ناراحت نشی ها من به تو اطمینان دارم  با همه اینها اگه از فیلمه سوءاستفاده بشه چی ؟/؟محجوبه که دوزاریش افتاده بود از این که من با همه دوستیم هنوز بهش اعتماد ندارم و قانون کار هم همین بود به من گفت میدونم چی میگی ناراحت نمیشم پس به نظرت باید چیکار کنیم -ناراحت نمیشی اون جوری که خودم میدونم از زری کمک بگیریم ؟/؟-یعنی سه شریکه بشیم ؟/؟این جوری کلی ضرر می کنیم -میل خودته قرار بود که ما پنجاه پنجاه پولی رو که از شوهر ترسوت می گیریم تقسیم کنیم . هر کدوممون بیست در صد از سهممونو به زری بدیم کافیه . تازه اون فیلمبر دار ماهری هم هست و خیلی کارا می تونه بکنه -چه طوری می خوای پای زری رو هم به این جا باز کنی ؟/؟-کاریت نباشه تو فقط این هندی کم نقلی قوی رو که بهت می دم یه گوشه ای قایم کن و زاویه صحنه رو هم باید ببینیم که این فیلمبردار بیچاره هم یه جایی واسه مخفی شدن و فیلم گرفتن هم باید داشته باشه . امیدوارم اتاق خوابت جای خوش فیلمی باشه .-هست ولی مجبورم جای تختو عوض کنم و یه دکور مسخره ای درست کنم -حاجی مشکوک نشه ؟/؟-نه بابا اینا موقع سکس این قدر خنگ میشن که مغزشون از یه نخود هم کوچیکتر میشه -ببینم شوهرت چه جوریه ؟/؟کیر درست و حسابی داره ؟/؟-کلفتیش به اندازه کیر آقا سامانه تازه چند سانت هم دراز تره . با این چیزایی که محجوبه از شوهرش می گفت باید بهترین کیری باشه که تا به حال نصیبم میشه -از شکمش بگو بیشتر آخوندا شکمشون شبیه به یک بشکه باروته که آدمو از هوس میندازه .-این حاج آقای ما هنوز به اونجا نرسیده که شکمش استاندارد آخوندی بشه . بیشتر آخوندا اگه دیده باشی به اندازه یه زنی که دوازده ماه حامله باشه شکم دارن . نمیگم شوهرم بی شکمه ولی اگه نگاش کنی فکر می کنی چهار ماهه حامله هست -خب جای شکرش باقیه قابل تحمله .-بازم اگه سوالی هست در خدمت فرشته جونم هستم .-نه عزیز سوالی ندارم فقط بچه هاتو چیکار می کنی .-اونارو یه جوری ردیفش می کنم .چند ساعتی که بیشتر نیست . درست می کنم . آها بهترین موقع صبح جمعه هست که خانوادگی میریم نماز جمعه و تو هم باید این مسئله رو به یاد حاجی بیاری -یعنی آقا یوسف فریضه عبادی سیاسیشو به خاطریه  کوس ول می کنه ؟/.؟-به !چی میگی اون دین و ایمونشو هم ول می کنه . این مار مولکو تازه دارم یواش یواش می شناسم . فقط صبح جمعه باید کاری کنم که یه جوری از دخترم جدا شم و قبل از حاجی خونه باشم که داخل خونه قایم شم . فقط خدا کنه جور شه -درستش می کنم . تازه اگه هم جمعه نشد به هر حال یه جوری ردیفش می کنم . فقط اگه تو خونه شما باشه خیلی بهتره . این یادت باشه تا از این حاجی یه کیر درست و حسابی نخوردم به هیچ وجه حق ندارین بپرین وسط ما . ازت ناراحت میشم . زری حرف گوش کنه ولی یه وقت نکنه حسادت زنونه ات گل کنه و اون وقت کیر شوهرتو تو کوس من ببینی و بیفتی وسط . اگه دلشو نداری نگاه نکن . پس یادت باشه تا کمرم سبک نشه و آب کیر آخوندو توی کوسم احساس نکردم فیلم تموم نمیشه -فرشته جون در واقع این ماییم که داریم به حاجی کیر می زنیم -آره راست میگی .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام .ایرانی جان زیبا بود.ادامشو میتونم حدس بزنم اگرچه باشناختی که از تو دارم میدونم که ناگهان مسیر داستانوعوض میکنی و نمیذاری کلیشه ای بشه.مرسی.(نادر)

ایرانی گفت...

سلام نادر جان .سعی من براین بوده که این داستان یکنواخت نشه .البته در یه مسیر خاص چند قسمتی به عاشقانه عاطفی احساسی و بعد هم در اواخر به عاشقی سکسی تبدیل میشه که هنوز تا آخر سال راه زیادی مونده .امیدوارم اگه یه قسمتهایی به کسادی سکس بر خورد کردین حوصله اتون سر نیاد سعی می کنم طور دیگه ای سوژه رو گرمش کنم که اون بسته به نظر شما خوانندگان عزیز داره .ممنونم نادر جان .موفق باشی

matin گفت...

خیلی زیباست این راز نگاه مرسی

ایرانی گفت...

متشکرم دوست خوش مرام من متین عزیز .برایت آرزوی موفقیت می کنم ..ایرانی

 

ابزار وبمستر