ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

شوخی یا جدی ؟6

من و با با چند روزی رو با هم سر کردیم و از اون طرف همایون و مامان با هم بودند . یه روز تصمیم گرفتم که برای برداشت یک سری از وسایل و لباسام برم خونه و قبل از این که همایون بیاد بر گردم . هر چند دوست نداشتم مامانو ببینم ولی خب دیدن شوهر خیانتکار واسم زجر آور تر بود . از بد شانسی هر دو نفرشون خونه بودند . به هیچکدومشون اعتنتایی نکردم -گلوریا عزیزم -به من نگو عزیزم آشغال عوضی -من بد من آشغال من هر چی که تو بگی هستم تو چرا این قدر سریع خودتو فروختی -پس چی ؟فکر کردی می شینم دم در خونه آب غوره می گیرم کی شبا بر می گردی خونه ؟/؟کور خوندی -عزیزم ببین ما حالا خودمونیم داخل خودمون . مشکل خودمونو باید خودمون حل کنیم . بازم جای شکرش باقیه که پای غریبه ها رو به این جریانات باز نکردیم -ببین تو الان روت باز شده برات فرقی نمیکنه که چند روز دیگه بری سراغ یه غریبه . شایدم همین الان چند تا دوست دختر داشته باشی من از کجا بدونم -همه اینا رو فرض می کنیم درست . هر چند من حاضرم به همه مقدسات دنیا قسم بخورم که جز تو و مامان با هیچکس دیگه ای رابطه ندارم . ببین گلوریا من با این که میدونم تو این روزا خیلی با پدرت حال کردی بازم بهت علاقه دارم و شاید انگیزه اولیه ات انتقام بوده ولی حالت و خصلت و روحیه اتو می شناسم می دونم از هم لذت بردین . کیف کردین . هر دوتون به اوج هوس و شهوت رسیدین . نگات ,پوست صورتت طرز حرف زدنت و... همه اینا نشون میده . پس واسه تو هم بد نشده . حالا که همین جا پیش منی هیجانو تو وجودت می بینم که زودتر بری بپری تو بغل و زیر یه کیر دیگه بخوابی . ببین نازنین چه راحت با این مسئله کنار اومده ؟/؟اون اصلا از این مسئله که شوهرش یعنی پدر دخترش دخترشو گاییده ناراحت نیست . فرهنگش بالاست . میگه این حق طبیعی همسرشه که باید لذت ببره . چرا این آزادی و این حقو ازش بگیره -ببین واسه مامان که بد نشده ولی اون به یکی کم سن تر از شوهرش پیله کرده فقط اینو بدون سهیل من ضرر نکردم کیر بابا خیلی بهتر و کلفت تر و کاری تر از کیر توست . خیلی بیشتر و بهتر از کیر تو به من حال میده . همایون با شنیدن این حرفم که انتظارشو نداشت یکه خورد و یخ شد ولی با یه لبخند مصنوعی جواب داد  خوشحالم از این که تو هم لذت بردی . فقط دوست دارم برگردی سر خونه و زندگیت . یه مسئله ایه که من و مادرت  با هم در میون گذاشتیم و هردومون موافقیم . ما با هم خیلی تفاهم داریم و همدیگه رو خوب درک می کنیم -مبارکتون باشه -مسخره ام نکن تو هم به بابا کوس دادی -تا یادم نرفته بگم که این یه تنوعی بوده تو سکس ما که یه شور و حالی در ما ایجاد بشه صرف نظر از این غافلگیریهاش به هیچکدوممون بد نگذشته . ازت یه چیزی می پرسم گلوریا . می دونم تو خیلی صادقی و بی ریا . هر چی بگی ,من قبول می کنم . ازت می پرسم حاضری وضعیت به همون هفته پیش برگرده ؟/؟نه من با مادرت سکس داشته باشم و نه تو با پدرت سکس کنی ؟/؟دیدم داره راست میگه . تازه هندوانه هم زیر بغلم گذاشته بود . نمی تونستم بهش دروغ بگم سکوت کردم و بعدش گفتم راستش نه . چون کیر بابا بهم مزه داده . تازه هنوز م اونجوری که می خواستم ازش کام نگرفتم .-من و پدرت دو تا مردی هستیم که تو رو گاییدیم . پس اینجا یه اشتراک و تفاهمی وجود داره . چه اشکالی داره که ما این اشتراکات رو به اشتراک بذاریم -منظورت چیه -راحت تر بگم چهار نفری با هم سکس کنیم . حالا اسمشو هر چی میخوای بذار . بذار یه سکس ضربدری دایره ای مربعی . در هر حال میخوام خودمون باشیم و خودمون -یعنی یه مرد دو تا کوسو با هم ببینه و یه زن دو تا کیرو با هم -این که تازه قسمت آسون مسئله هست . گلوریای من این قدر عقب افتاده نباش دو تا کیر با هم به یه زن حال میدند . یه مرد میره سراغ دو تا کوس . هر کی به هر کی با حالی میشه . همایون وقتی که این حرفا رو می زد من هوسم زیاد می شد و صحنه هایی رو تصور می کردم که دو تا کیر دارن با هم عمل می کنند . یکی بره توی کوسم یکی توی کونم . هیجان زده شده بودم هر چی می خواستم لبخند رضایت خودمو نشون ندم نمی تونستم . فقط بعید می دونستم بابا با همچین موضوعی موافقت کنه . اون چه طور می تونست کوس دخترشو که این چند روز متعلق به خودش می دونست با یکی دیگه قسمت کنه . قبل از خداحافظی همایون پیشونی منو بوسید و مثلا می خواست از دلم در آره . مامان هم که موقعیتو مناسب دیده بود اومد جلو و گفت دخترم من دوستت دارم خوشی و لذت تو خوشی منه . من که قصد ناراحتی تو رو نداشتم . مادر دوست نداره ناراحتی دخترشو ببینه . اومد جلو صورتمو بوسید و منم با سردی صورتشو بوسیدم . راستش اگه می خواستیم سکس ضربدری و نخود کشمشی داشته باشیم باید یه خورده با هم گرمتر می شدیم . از خونه متاهلی خودم اومدم بیرون . نزدیک ظهر بود . از وقتی که بابایی شده بود شوهرم مثل تازه دامادا شوق و ذوق داشت وسعی می کرد که وسط روز یه دو سه ساعتی هم که شده سری به خونه بزنه وسهیل جون خیلی با کون من حال می کرد . بهترین کار این بود که وسوسه اش کنم بعد امتیاز بگیرم وقتی که رسیدم خونه هنوز پدر جونم نیومده بود . یه سررفتم حموم و یه آرایشی کردم و یه لباس سکسی پوشیدم و دستی به کون خود کشیدم وواسه بابایی آماده اش کردم تا ببینم چه طوری می تونم قانعش کنم و رضایتشو برای سکس چهار نفره جلب کنم .. ادامه دارد ... نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام ایرانی جان.این داستان پرشورت داره قشنگترم میشه.من شخصا عاشق سکس ضربدری وخانوادگیم اما تو این دوتارو باهم ترکیب کردی که نتیجش میدونم خیلی تحریک کنندس.ممنونم منتظرم

ایرانی گفت...

با درود به ناشناس گلم بعد از یه خورده مقدمه چینی داستان به ضربدری خانوادگی و..می رسه که البته هنوز تا آخرشو نرفتم .ممنونم از عنایت شما ..ایرانی

matin گفت...

خیلی باحاله مرسی اقا دمت گرم

ایرانی گفت...

متین جان دم تو هم گرم .خسته نباشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر