ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

وسوسه پیروز 1

سپیده و ساناز و نرگس و طوبی چهار دانشجوی رشته الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران بودند وهر چهار تا شون بیست ساله بودند سپیده و ساناز تهرونی بوده و از خوابگاه استفاده نمی کردند . در عوض طوبی و نرگس شهرستانی بوده و از خوابگاه دانشجویان استفاده می کردند این چهار تابا این که افکار و حرکاتشون با هم یکی نبود ولی دوستایی خیلی صمیمی شده بیشتر جاها با هم دیده می شدن . دو تا دختر تهرونی خیلی شیطون و سربه هوا بودن . تا از دانشگاه بیرون میومدن و یه چند صد متری از فضای دانشگاه دور می شدن تغییر دکوراسیون می دادند . در عوض طوبی و نرگس جزو خواهران بسیجی و مومن بوده و همه رو اونا حساب ویژه ای باز کرده بودند . این دو تا با ایمان هر چه سپیده و سانازو نصیحت و ارشاد می کردند فایده ای نداشت . البته از اونایی نبودن که واسه کسی مایه بیان . هر چند از اونا خواسته شده بود که جاسوسی بقیه رو بکنن . حرف این خواهرای مومن این بود که با ارشاد بهتر می توان مسائل را تفهیم کرد . سپیده از این سه دوستش دعوت کرد که شب جمعه رو با هم باشن . خونواده سپیده واسه شب قصد رفتن به لواسونو داشته و اونم  هم دوست داشت که دور هم باشند . اون و ساناز بیشتر مواقع با هم بودن . طوبی و نر گس اولش مخالفت کرده و گفتند که شب جمعه در مراسم دعای کمیل شرکت می کنن و عذر خواهی کردند -حالا یه شب بعد از قرنی می خواهیم دور هم باشیم . همین جا تلویزیون روشن می کنیم شما با پخش مستقیم هماهنگ کنین . هر جوری بود راضیشون کرد که بیان . سپیده تدارک مفصلی دیده بود -نرگس جون طوبی جون این جا که دانشگاه نیست . نا محرم هم که نداریم . روسریتونو در بیارین . لباساتونو کم کنین راحت باشین . نر گس و طوبی خیلی ساده می پوشیدند و تقریبا آرایشی نداشتند . لاغر ولی زیبا با چهره ای دخترانه بودند . سپیده و ساناز تپل ,آرایش کرده و با یه بلوز یقه باز و شلوار لی کیپ که بر جستگیهای باسنشونو به خوبی نشون می داد می گشتند . تازه قد شلوارشون هم تا سر زانوشون بود . پس از شام نرگس به دنبال کتاب دعا می گشت و طوبی هم پیگیر دعای کمیل بود که یکدفعه سپیده رسیور را روشن کرده و روی یکی از کانالهایی که داشت شو پخش می کرد متوقف شد . نر گس و طوبی صلوات می فرستادند و زیر لب ذکر می گفتند . داریوش داشت یک ترانه آروم می خوند . نرگس به سپیده گفت تو به این ترانه های مبتذل گوش می کنی ؟/؟-مگه چه اشکالی داره ؟/؟از جفتک بازیهای تلویزیون خودمون که بهتره . یه مشت چرندیاتو به عنوان موسیقی تحویل بیننده و شنونده میدن . البته چند تا خواننده خوب هم داریم . میخوام بگم اگه این مبتذله پس چرا وطنی ها مبتذل نیستند ؟/؟-آخه اینا ضد انقلابن -برو بابا دلت خوشه . به موسیقی میگی ضد انقلاب یا به خواننده ؟/؟خواهرای مومن نگاهی به هم انداخته و پچ پچ کنان به هم گفتند که یه امشبو تحمل می کنیم بعدش کفاره میدیم خدا ببخشه . نشستند و سرگرم تماشا شدند .صد رحمت به ترانه داریوش که بعدش مهرداد نیویورک اومد که ده دوازده تا دختر وسوسه انگیز دورش کرده بودند . دیگه صدای نرگس و طوبی در نمیومد . زیر لب ذکر هم نمی گفتند . منتظر بودند که ببینن ترانه بعدی چیه . سپیده به آشپز خانه رفت و برای میهمانان چای و شیرینی و میوه و آجیل آورد -بچه ها اگه دوست داشته باشین بریم رویه کانالی که فیلم پخش می کنه . دخترای شهرستانی گفتن به شرطی که صحنه نداشته باشه .-تو رو خدا این قدر سختگیر نباشین ما خودمون این فیلما رو ندیدیم . ویدیو یا سی دی و دی وی دی که نیست از قبل بدونیم . سپیده و ساناز از اون مار مولکها بودند . دوست داشتند هر جوری شده این دو تا مومنو از راه بدر کنن . یه کانالی رو که تو ماهواره سایروس 24 ساعته فیلم سکسی پخش می کرد و کارتی هم نبود انتخاب کرده و با اضطراب نسبت به عکس العمل این دو تا شهرستانی نشستند . همان اولین صحنه کافی بود که داد نرگس و طوبی در بیاد . یه زن به حالت سگی تقریبا قمبل کرده بودوبعدش سوار کیر کلفت مردی شده و مرد دوم هم سوار بر کونش و از سوراخ کون اونو می گایید از روبرو دو تا مرد دیگه کیرشونو تو دهن زنه فرو کرده و دو نفر دیگه هم با سینه هاش ور می رفتن . یه زن با 6 تا مرد . طوبی فریاد کشید وای فیلم مستهجن . نرگس گفت بیا بریم تا شیطان خدمت ما نرسیده . اینجا دیگه جای ما نیست -تو رو خدا ببخشید من کانالو عوض می کنم . دخترای شهرستانی نگاهی به هم انداخته و انگار منظور همو می فهمیدن . یکیشون گفت عیبی نداره ما زور نمی گیم چند دقیقه ای روی همین کانال باشه تا من بتونم براتون عمق فاجعه رو تفسیر کنم . نرگس بود که داشت بلبل زبونی می کرد -دوستای خوبم اینا همش توطئه غربه که مغز ما رو شستشو بده که از هدف آخرت و تقوی دورشیم . یه زن چه طوری می تونه خودشو در اختیار 6 تا مرد قرار بده . شما از داخل همین مستهجن ها به این نکات مثبتش نگاه کنین . ساناز گفت خیلی ممنون که این نکاتو به ما گوشزد می کنین اگه شما رو نداشتیم چیکار می کردیم . ساناز در گوشه ای از آشپزخانه سپیده رو گیر آورد و بهش گفت که این دو تا ماست ماستن خیلی شوت تر از اونین که فکرشو می کردیم . باورکن حاضرم شرط ببندم که تا نیمساعت دیگه میرن توالت با کوسشون بازی می کنن و تا صبح می شینن این کوس و کون و کیرای خارجی رو می بینن ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

5 نظرات:

ناشناس گفت...

مجددا سلام ایرانی خوبم.میبینم که داستان لز شروع کردی!دم شما گرم من که خوشم اومد.از همین حالا میتونم تصور کنم که چه داستان پر حرارتی رو شروع کردی.بیصبرانه منتظر ادامه داستانت میمونم

ایرانی گفت...

آشنای عزیزم نیمه شبت خوش !حدست درسته این هم یک داستان لزه .که این یکی تا آخرشو نوشته ام .مامان آمپولی منو هنوز تموم نکردم .این داستان حالت لز و بعد هم سکس مختلط داره ولی مامان آمپولی رو می خوام به صورت لز خالص بنویسم .متشکرم از توجه و دقت وسبک (شیوه )خوانی شما .موفق باشید

matin گفت...

در ادامه نظر باید داد مرسی

hero گفت...

ببینیم بقیش چی میشه !
در هر صورت دستتون درد نکنه .

arash-_-666

ایرانی گفت...

آرش قهرمان !متین عزیزم بازم از توجه و پیامتون متشکرم .در یک دید گاه کلی همه قهرمانای داستان میرن تو خط .دوتاشون که از اول تو خط بودن و پس از یک لز و برنامه همجنس بازی زنانه ,چند سرویس سکس زن و مرد هم برقرار میشه که خانمهاش همینان .سربلند باشید ..ایرانی

 

ابزار وبمستر