ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زبون دراز 21

وقتی کیرمو به ته کوسش می رسوندم کون بر جسته ژله ایش مث یه مخمل سفت و نرم فضای آلت منو اسیر خودش می کرد -خانوم معلم خوشگل من . خواهر زن ناز و عزیزم . بالاخره گاییدمت . چوب تو کونت فرو کردم . جاااااااااان اسیر کون گنده ام -کاری می کنم که کیرتو از ته قطعش کنم -خانوم شیمی من خودم هیدروژنمو در میارم میذارمش تو اکسیژن تو بمونه . هر چی بیشترمقاومت می کرد من بیشتر بهش فشار می آوردم . انداخته بودمش رو زمین با هر ضربه ای که به کونش میومد و کیرم به ته کوسش می خورد اونم نیم وجب می رفت جلوتر -من واسه کونت می میرم مرجان . امروز باید یه دلی از عزا در بیارم . این قدر بخورمت تا سیر سیر شم . رودل کنم بیارم بالا . اوخ جاااااان کیرمو از کوسش کشیدم بیرون و یه خورده کمرشو بالا آوردم بالا کونشو چسبوندم به دهنم و با سر و صورت و چونه و دهن کونشو می مالیدم . چه حالی می کردم . از بوی کونش مست شده بودم داشتم تو عالم خوشی و هپروت پرواز می کردم . این کون کردنای من سیر صعودی داشته . این یکی بیست بیست بود . هیچ عیبی نداشت . مرجان از این سستی و نقطه ضعف و کون پرستی من استفاده کرد و با یه شیر جه قورباغه ای خودشو انداخت تو آب . تا بفهمم چی شده مث یه ماهی ,چند متری رو دور شد و من هم تو حاشیه استخر و همراه با اون حرکت می کردم . اون داشت وقتو می کشت . دیدم این جوری فایده ای نداره . خودمو انداختم تو آب . تعقیب و گریز شروع شد . این دفعه دیگه هیچ رحمی نباس بهش می کردم . مثل یه ماهی از دستم در می رفت . عجب نفسی داشت من با این که سیگاری نبودم ولی نفسم گرفت . خیلی زرنگ بود می خواست خسته ام کنه . نفسی تازه کردم و بالاخره حلقه محاصره رو تنگ کرده و به چنگش انداختم . با ناخنهای بلندش صورت و چند جای تنمو خراشید ولی من ول کن نبودم . موهای خیس و بلندسرشو جمع کرده و همون تو آب کشیدمش . زورم چند برابر شده بود . خیلی بیرحم شده بودم . از موهای سرش به عنوان یه طناب استفاده می کردم . جیغ می زد . درد می کشید . با این که پا به پا همرام شده بود ولی من دست از خشونت بر نمی داشتم . میدونستم این شیطان زیبا منتظر فرصته تا بزنه بچاک . یه لگد انداخت طرف کیرم که تو آب گم شد . یواش یواش به کناره استخر رسیدیم . آب تا نیمه های بدن ما می رسید . از جاهای گود به قسمت کم عمق ترش رسیده بودیم نمی خواست از نردبون میله ای کنار استخر بالاتر بره . تن قشنگش توی آب آبی استخر خوشگل تر و هوس انگیز تر نشون می داد . دوست داشتم تسلیم من بشه . خسته شده بودم . اگه می خواستم بی رمق بشم دیگه از گاییدن نمی تونستم اون لذتی رو که دوست دارم و حقمه ببرم -میری بالا یه نه ؟/؟-تو نمی تونی مجبورم کنی .-واسه من گردن کلفتی نکن پررو . این جا کلاس نیست . دو تا گوشاشو با دو تا دستام محکم گرفتم و سرشو از عقب کوبوندم به دیواره استخر . دادی کشید و در حال از حال رفتن بودکه دستمو از داخل آب رسوندم به کوسش و لبه هاشو با انگشتام باز کرده کیرمو باهاش میزون کرده و به زحمت گذاشتم تو کوسش . خیلی خشک و سرد بود . یه خورده که کیرم رفت تو حس کردم فضا گرم تر و چرب تر شده .-عزیزم مرجان چیه بیحال شدی . باورکن نمی خواستم اذیت شی . خودت لجبازی کردی . دیگه جانی نداشت حرف بزنه و قدرتی هم نداشت از دستم درره . کیرم لحظه به لحظه بیشتر داخل کوس مرجان جا خوش می کرد . داخل استخر یه جا وایستاده بودیم و من داشت سردم می شد . هر چند هوا گرم بود ولی با تکون دادن کیرم داخل کوس خواهرزن کون گنده ام حس کردم دارم گرم میفتم . لبمو به لبش چسبوندم تا بیشتر داغ شم . بوسه ای که خیلی بهم چسبید . هر چند اون سعی می کرد لبشو از تیررس لبام دورکنه ولی من بالاخره لبامو رو لباش منطبق کردم . توی آب کردن هم واسه خودش یه صفایی داشت . از لباش فاصله گرفتم و نوک سینه اشو گذاشتم تو دهنم . واییییی دلمو لرزوند چه سینه ای !-مرجان تو چقدر بی احساس و بی عاطفه ای . مثل این که اصلا حس زنانگی نداری . هرکی دیگه جای تو بود تا حالا صددفعه تسلیم شده بود با همون حالت بیحالیش گفت من از اوناش نیستم غیر ممکنه خودمو تسلیم کسی کنم که می خواد مال بابامو بالا بکشه -فکر کردی بعد از گاییدن تو همین جا می مونم و به قول تو نقشه امو که بالا کشیدن مال و اموال باباته ادامه میدم .؟/؟-از پست و رذلی مثل تو هیچی بعید نیست . این حرفو که زد دوباره خشن شدم . کیر که جای مطمئنی بود . درازای دستمو گذاشتم زیر گردن مرجان طوری که انگار می خوام با اره گردنشو قطع کنم . بعد به خوردن نوک سینه هاش ادامه دادم . هردو نوک تیز شدند داخل کوسش هم لحظه به لحظه داغ تر و خیس تر می شد . چشاشو بسته بود و ساکت شده بود . کیرمو در آورده و دستمو از زیر گردنش بر داشتم و یه دور اونو برگردوندم و بهش گفتم حالا می تونی بری بالا -نه من همین جا می مونم -خودت می دونی اگه ملوسک برگرده آبروی تو میره مرجان -نه من همین جا می مونم - من که دارم فرار می کنم -فکر نکن زور داری هر غلطی که دلت خواست می تونی بکنی -خیلی پررویی مرجان حقته که یه چوب کلفت تو کونت فرو کنم . این دفعه اونو که پشت به من بود همچین پرتش کردم به طرف دیواره استخر که دماغش خورد به سنگ و ازش خون جاری شد . چشمم از داخل آب افتاد به کونش . صحنه زیبا و وسوسه انگیزی بود . هر انگشتی رو که زودتر سوراخ کون اونو لمس می کرد فرو می کردم داخل . انگشتارو استراحت دادم و کیر شق شده ام رو به سوراخ کون مرجان مالیدم .-خانوم شیمی مرجان خانوم خواهر زن کون گنده ام !حالا جواب لجبازیتو بگیر ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

1 نظرات:

matin گفت...

خیلی عالی و زیباست مرسی

 

ابزار وبمستر