ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زبون دراز 24

من و مرجان رفته بودیم تو هم . هوس خشن ما به عشق و هوس ما تبدیل شده بود . نمی دونستم باهاش چیکار کنم می بوسیدمش . نوازش و ماساژو قاطی کرده بودم . هنوز واسم سخت بود که اون خانوم دبیری رو که یه روز از دستش در می رفتم و اونم سایه منو با تیر می زد پس از یک سکس خشن این جور زیر کیر من اسیر باشه و حالا هم که اسیر شده بود نمی دونستم باید چه رفتاری باهاش در پیش بگیرم . با خشونت کیر و قدرت خودمو بهش نشون داده بودم . حالا چه جوری بهش محبت کنم ؟/؟من که تا یه ساعت پیش جز کینه و انتقام چیزی نمی دیدم .-چیه مجتبی گیج شدی نمی دونی باهام چیکار کنی ؟/؟دوباره شل شدی ؟/؟تو که نیومدی خواستگاری . ببین باهام چیکار کردی . پیشونی و صورت و پس کله ام همه زخمی شده . بگم سگ اومده گازم گرفته ؟/؟منم سرم خورده به سنگ استخر ؟/؟من این چیزا حالیم نیست تو باید خودت شفام بدی -چیکار کنم آب کیرمو بپاشونم رو پیشونیت ؟/؟-نه لبای خوشگلتو بذار روش . حرف خانوم شیمی رو گوش کرده اول لبامو گذاشتم رو پیشونی زخمیشو بعد هم لبای گرم و منتظرشو به لبام دوختم . محکم و عاشقونه بغلش کرده و سفت و سخت اونو به خودم چسبوندم . پس از یک تنبیه حسابی این جورسکس کردن خیلی می چسبید . یاد فیلمهای وسترن و کابوی می افتادم که یک توسن و اسب سر کش چقدر به زور رام می شد . وقتی هم که رام می شد دیگه رام بود . اسب سرکش من هم رام شده بود . اون دیگه اسیر من بود . می رفت تا همون ابهت گذشته رو پیدا کنه . با این تفاوت که ابن بار این من بودم که روش تسلط داشتم کیر من روی شکمش در حال سوختن بود . دستمو از روی کون گنده اش به طرف کمرش می کشیدم . سینه ها شکم خودمو رو سینه ها ووسط تنش حرکت می دادم . دل نداشتم که لبامو از رو لبای ملتهب مرجان ور دارم . حتی پلکهاش که به وقت باز و بسته شدن به پشت چشای بسته ام می خورد هوسمو زیاد می کرد . دوست داشتم چشامو بندازم تو چشای خواهر زن خوشگل و نازم که می دونستم از این به بعد لطف و حمایتش شامل حال من میشه . ولی باید بوسه رو ولش می کردم تا چشامون از هم فاصله گرفته بهتر بتونم نگاش کنم . همین کارو هم کردم . نگاهی پر هوس به هم انداختیم . من دستمو گذاشتم لای کوس تمیز و تسلیم شده اش و اونم کیر چماق شده منو گرفت تو دستاش . چند ساعتی بود که داشتم باهاش حال می کردم ولی مثل این که تازه داشت اسم عشقبازی رو به خودش می گرفت . دوست داشتم همین طور کیرمو بماله . نگاه و ناله هاش هم همینو بهم می گفت و می خواست . بعد از یه ربع بیست دقیقه ای که کوسش شده بود دنیای هوس و خیسی کیرمو به کوسش چسبوند و سرشو محکم تو دستش گرفت و با روی کوس و قسمتی از داخل کوسش بازی داد -مجتبی کییییییررررررت داره کسسسسسسمو می بوسسسسه -لبای کوس نازت واسش بازه ؟/؟-آره عزیزم باز بازه -با دستای خودت بفرستش بذار بره . دیگه منتظرش نذار . بذار اونا با هم آشتی کنن .-مگه با هم قهر بودند .؟/؟مرجان با دستاش کیرمو به طرف کوسش هدایت کرد .من یه دفعه دیگه شروع کردم به بوسیدنش و همراه با گاییدن اون لبامو رو لباش می گردوندم و لحظه به لحظه از دنیای غم و غصه ها فاصله می گرفتیم . نمی دونستم رو اون بوسه بالا زوم کنم یا به اون پایینیه .؟/؟مرجان می خواست با حرف زدن هوسشو خالی کنه ولی لباش بسته بود . در عوض من کیرمو مث موشک زمین به هوا می فرستادم تو کوسش . البته این از اون موشکای رفت و بر گشتی بود . ناله های بسته مرجان دلمو برده بود . ضربات کوبنده خودمم زیاد کرده بودم . یه لحظه مرجان محکم منو گرفت دوتا پاهاشو دور رونهای پام قفل کرد و دستاشم دور کمر من حلقه زد و با آخرین زورش بهم فشار می آورد . هنوز تو دهنی ناله های وحشتناکی سر می داد و چند لحظه بعد ساکت شد و از حال رفت فهمیدم که ارضا شده . اونو یه وریش کردم . تماشای کون لختش خودش نصف العیش بود . با یه چیزی که نمی دونستم چیه سوراخ کون مرجان جونو چربش کرده و با لذت از دیدن کون قلنبه خواهر زن کون گنده ام این بار کیرمو با ملایمت روونه سوراخ معشوقه جدیدم کردم . کونشو از حالت خمیده و نیمرخ به صورت تمام رخ در آورده و انداختمش رو تخت یعنی دمرش کردم و افتادم روش . چاک وسطشو با دو تا انگشتای شستم باز ترش کرده و کیر بیرون اومده رو دوباره گذاشتم تو سوراخش -اوخخخخخ شیمی خوشگله من اوی تو هاش منو سوزونده . مرجان این کون دیگه مال منه . فقط مال من . من هیچی حالیم نمیشه . عادت دارم اگه از چیزی خوشم بیاد مالکش بشم . نگو واسم که شوهر داری -خوشم میاد از این جور حرف زدنت . مجتبی داری قدرت خودتو نشون میدی . بکن کونمو بکن داره با کیرت جون می گیره حال می کنه صفا می کنه دست بکش روش . باهاش ور برو خوشم میاد که تو ازش خوشت میاد -مرجان من ,من از همه جات خوشم میاد . تو خیلی خواستنی هستی .آهههههه نهههههه زوده نمی خوام زود بریزم می خوام همین طور داغ داغ باشم سوخته کون تو باشم .-مث من که سوخته کیرتوام -وای مرجان سوراخ تنگت امونمو بریده . نمیتونم دیگه آبمو نگه داشته باشم -کونم ازت آب میخواد مجتبی زودتر زودتر .. کیر کم طاقت من سوراخ عشق جدیدشو پس از یه بوسه کوتاه پر پر کرد .. همین طور که تو خیال خودم سوراخ کون مرجانو به شکل یه لوله و یه ماکتی از تونل فرض می کردم با چند ضربه پی در پی و رسیدن به اوج هوس ,کیرم آبشو ریخت تو کون مرجان -مجتبی دارم حال می کنم . سوختم ودارم حال می کنم روکونم دراز بکش .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

matin گفت...

خیلی داستان زیبا و عالی هست مرسی

ایرانی گفت...

متشکرم متین جان .خسته نباشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر