ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

راز نگاه 35

دونفری زانو زده محجوبه رو اون وسط گیر انداخته طوری که دیگه نمی تونست برقصه . قاسم داشت با نوک زبونش سوراخ کون محجوبو لیس می زد و کاظم هم زبونشو تا ته از حلقومش در آورده روی کوس همکارش می کشید . گردن هر دو تاشون درد گرفته بود ولی دست از لیسیدن زن بر نمی داشتند .-قاسم !باورت میشه داریم با زن حاج آقا حال می کنیم ؟/؟-من یکی که تا کیرم نره توی کوس این خانوم خانوما نمی تونم باور کنم . نمی دونی زن آخوندو گاییدن چه مزه ای میده .-این جوری حرف نزن شاید خواهرمون ناراحت بشه پشت سر شوهرش حرف می زنین . محجوبه :فکر می کنین من نمیدونم شما شوهر کوس کش زن کوس ده منو سوار می کنین و براش کوس گیر میارین ؟/؟فکر می کنین من نمیدونم با زن چند تا شهید و چند زن بیوه دیگه راه داره ؟/؟حالا شوهر دارشو خبر ندارم . از این کوس کش همه چی بر میاد . قاسم هم به خاطر خایه مالی گفت آفرین محجوب خانوم زودتر از اینا باید تلافی می کردی . شوهرت با زمین و زمان رابطه داره و دست بر دار هم نیست وتازگیها هم که شغل جدید گرفته و با این دفتر خونه عقد و ازدواجی که باز کرده دست کم روزی سه چهار تا زن با حال به تورش می خوره و نمیدونه کدومو انتخاب کنه -عیبی نداره باشه سر فرصت خدمت این شوهر دیوثم می رسم . ناسلامتی پیشنماز مسجد محله مونه نماز همه رو باطل می کنه . اگه به خاطر دید دیگرون نباشه وضو هم نمی گیره کثافت آشغال به من خیانت می کنی ؟/؟اگه حالتو نگرفتم ؟/؟اگه بهت نشون ندادم ؟/؟کاظم :خانوم خوشگله حالا این قدر عصبانی نشو بیا حالتو بکن . تازه تو بازم از اون یک قدم جلوتری . داری با دو تا کیر حال می کنی . حاج آقا ایمانش قویه و از نظر اون کراهت داره که در آن واحد دو تا زن لخت بشن و بیفتن رو کیرش . محجوبه خانوم باور کن تو برنده ای . با این صحبتای قاسم و کاظم گل از گل محجوبه شکفت و مثل کیر ندیده ها کاظم را هل داد و آنچنان بر زمین درازش کرد که مردک بیچاره ندونست کی رو زمین ولو شده . سریع کوس جا دارشو رو کیر کلفت کاظم گذاشت و اشاره ای هم از پشت به قاسم کرد که ترتیب کونشو بده -آخه خشکه دردت میاد -بذارش تو میخوام خشک خشک بکنیش . میره داخل تحمل می کنم . خودم میدونم یه خورده گشاد شدم ای حاجی بد نفس !تو که به زنای مردم رحم نمی کنی حالا چرا مارو گشاد کردی ؟/؟کاری به روزگارت میارم که خودت منو بخوابونی بیمارستان تا کوسمو تنگ کنم . من دارم حالمو می کنم . کیر مردم که گناه نکرده . اونا هم هوس دارن . میخوان باهام حال کنن . کاظم :محجوب خانوم !جون حاج یوسف شوهر گرامتون قسمتون میدم این قدر خودتونو ناراحت نکنین باورکنین کوستون خوبه تنگه . هوس انگیزه . خواستنی و کردنیه . اگه این طور نبود که حالا این قدر شق نمی کردیم وجود خودتون برام مهمه . دوستتون داریم ما -اینارو واسه دلخوشی من میگی ؟/؟-نه از ته دلم میگم . به همین کوست قسم به کون خوشگل و هوس انگیزت قسم دارم جدی میگم . این طور نیست قاسم ؟/؟-چزا منم با کاظم هم عقیده ام ... این دو تا دیگه دست شیطونو از پشت بسته بودند . فکر کنم کوس شرهای اونارو محجوبه باورکردو نرم شد و ناله رو شروع کرد نترس بکن تو کونم دو تا کیر .. حرفشو پس گرفت نزدیک بود بگه دو تا کیر هم یکدفعه رفته داخل که متوجه شد نباید تا این حد هم از لاشی بودن خودش حرف بزنه . کیر قاسم خیلی راحت تر ازاونچه که فکرشو می کرد رفت توی سوراخ کون محجوبه . ظاهرا سوراخ کون اگه یه مقدار از حد طبیعی بزرگتر باشه و کیر بتونه داخلش راحت تر حرکت کنه یه حال مخصوصی میده که فقط کننده کار می تونه توصیفش کنه -جاااااان حاجی کجایی ماهم می تونیم به همسرمون نارو بزنیم . ببین زنت داره کوس میده کون میده . تو با یکی طرف میشی من دو تا دو تا تحویل می گیرم . کجایید ملت بیایید ببینید زن آخوند داره کوس میده . کون میده اووووووففففف من کمممممممه دو تا کیر کممه . کاش کیر سامان هم آزاد بود و میومد این طرف . واییییی چقدر مرد این جا کمه منو بمالین .. من که دیدم زنیکه بیچاره از زور شهوت همین جوری ناله می کنه و معلوم نیست چی میگه و از ترس این که ستون آپارتمانمون بلرزه و مارو رسوا کنه رفتم سراغش . درست بالا سرش بین اون و کاظم که کیرش داخل کوس محجوبه بود قرار گرفتم . این جوری به نفع خودمم شد . کاظم هم می تونست کوسمو بلیسه هم سوراخ کونمو . محجوب فقط می تونست کوسمو میک بزنه . اگه من می خواستم با سینه های زن آخوند ور برم اون وقت موقع کوس لیسی من گردن درد می گرفت . به هر حال با هم کنار اومده کاظم با نوک زبونش سوراخ کونمو لیس می زد . محجوبه هم با زبون و دندونش افتاده بود به جون کوسم . قاسم که در حال کون کردن بود از زیر دستشو به سینه های دوستم رسوند. منم که با کون و کمر محجوبه ور می رفتم و سرمم یه خورده بالا گرفته و یک لب به لب حسابی با قاسم داشتم . جااااان چه حالی می داد .عجب صحنه ای بود . چهار تایی تو هم می لولیدیم و با هم ناله می کردیم . صدا تو صدا گم می شد . حیف شد . واقعا حیف شد که دست یکی خالی نبود تا بتونه از این لحظه های فراموش نشدنی عکس و فیلم یاد گاری بگیره . حال کردن من دست کمی از کیف دوستم نداشت . لذت من وقتی بیشتر شد که همراه با لیسیده شدن کوس من توسط محجوبه اون گوشه کنارای کوس یه روزنه ای پیدا شد و کاظم انگشتشو فرستاد داخل و مثل یک کیر داشت کوس منو می کرد .. ادامه دارد ..نویسنده .. ایرانی  

4 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام ایرانی عزیزم.ممنونم همیشه من منتظر ادامه این داستانتم.چون خیلی صحنه های سکسی قشنگی رو توش توصیف میکنی.حقیقتا تحریک کنندس.موفق باشی

matin گفت...

زیباست اقا مرسی

ایرانی گفت...

آشنای خونگرم و متین خوبم ممنونم از نظراتتون .در هر حال اگه بعضی قسمتها یه خورده یکنواخت هم میشه به بزرگواری خودتو ن ببخشین چون داستان طولانیه و حجم منتشره در هر قسمت کم واسه همین گاهی تعویض صحنه طول می کشه در هر حال صحنه ها و سوژه های دیگری هم در این داستان درراهه .بازهم از شکیبایی و همراهی شما سپاسگزارم .همیشه خندان باشید ..ایرانی

siavash گفت...

امير و ايراني عزيز،سلام.
داستانت عاليه ايراني جان.واقعا تبريك به اين ذهن خلاق.اين بهترين سايت داستان سكسيه كه تا الان ديدم.

 

ابزار وبمستر