ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سدهای شکسته 9

اشک در چشمای مادر حلقه زده سکوت کرده بود .-منو شهناز به داد هم رسیدیم . دست به دامن غریبه ها و هر کس و ناکث نشدیم . اما ذره ای از عشق و هوس من به تو کم نشد . یعنی باید اون بلا سرت میومد و متوجه می شدی که چقدر بهت نیاز دارم ؟/؟به تمام مقدسات عالم حاضرم زمان به عقب برگرده و من هم به رویای خودم که دست یافتن به تو بوده نرسیده باشم . اما اما اون بلاهم سرت نیومده باشه و من دست و پا زدنتو نبینم . تو فقط یک طرف سکه رو می بینی . یه نیمه لیوانو می بینی . حالا شرایط طوریه که نمیشه یک دقعه به شهناز پشت کرد . من یک برادرم غیرتم اجازه نمیده دست هر نامردی بهش برسه . اگه دوست داری من دخترتو تو این شرایط بحرانی تنها بذارم حرفی ندارم اصلا به خاطر تو مامان خوشگل و هوس انگیزم حاضرم هر کاری بکنم هرکاری که نشون بده چقدر فدای تو و اون کوس و کون ناز و خوشگل و تر و تازه اتم . اما شهناز بیچاره جوونه دل داره نباید تنهاش بذاریم . من اگه از  خیر هر دوتاتون بگذرم بالاخره بابا میتونه یه کارایی بکنه که برای تو یه خورده جبران شه -تورو خدا دیگه از بابات نگو کیر نداره که -چشای مادر قرمز شده بود . چرندیات من درش اثر کرده بود . احساساتشو جریحه دار کرده بود . هم دلش برای شهناز می سوخت و هم از این که سالها متوجه احساس و هوس من نسبت به خودش نشده بود احساس گناه و سر افکندگی نزد وجدانش می کرد . به طرفم اومد . دستشو رو کیرم کذاشت . ولبامو بوسید هر جور راحتی تو درست میگی من نباید این قدر خود خواه باشم نباید این کیررو زندونی کنم . دخترمه غریبه که نیس باشه بکنش فقط حواست به کوسش باشه که کار دست ندی حالا بیا بریم تو رختخواب بد جوری کوسم می خاره البته اگه شهناز واست جون و آبی گذاشته باشه ؟/؟مامانو که کمی چاقتر شده بود مث یه پر کاه بلند کرده و انداختمش رو تخت -حالا دیگه نوبت منه کیرم مث شمشیر فاتحان تیز شده بود -ناراحت نمی شی که کونتو جر بدم -به شرطی که داخلش ضد زخم بریزی -تا دلت بخواد داروی ضد زخم دارم . آب کیرم فراوونه همیشه واسه کون تپل و اون سوراخ وسطش ذخیره دارم . شهین روی تخت افتاده و کمونش طرف من بود . تا می تونستم با کف دستام دو تا قاچ کونو لنبرهاشو سیلی می زدم . این قدر زدمش تا گوشت و پوست سفیدش سرخ سرخ شد . وسط بدنشو گرفته کونشو بالا کشیدم . این چند ماه رزمی کاری حسابی زورمو زیاد تر کرده چند ساعت فعالیت سکسی اصلا خسته ام نمی کرد . لب و دهنمو گذاشتم روی کون بریان شده اش و حسابی مکیدم تموم زبونمو بیرون آورده بالذت هر چه تمامتر روی سوراخ کونش مالیدم -شهرام جووووون تو رو خدا نخورش شاید بوی بد بده -مامان جون هر بویی بده برام خوشبوتر از هر عطر و ادکلنه . خوشبوتر از خوشبوترین گلای دنیا . بینی خودمو گذاشتم رو سوراخ کونش بوکشیدم -به عجب بویی میده انگار تو گلستان بهشتم . در نوبت بعدی دوسوم کیرمو فرو کردم توی کون شهین جونم .-وای شهرام شهرام چقدر دردش کیف داره -مامان مامان جون من نمیدونم چرا هر چی بیشتر میگامت کونت تنگ تر میشه -نمی دونم شاید دوست دارم تنگ تر شه تا تو پسر گلم بیشتر حال کنی همین عشق و احساس و خواسته منه که تنگش می کنه . توهم همچه احساسی داشته باش تا کیرت کلفت تر شده -مامان چی میگی از این هم کلفت تر .؟/؟این بار سریعتر می کردمش . یواش یواش آب بندی شده بود و کلی لذت هم می برد -شهرام جون کون دادنم خیلی حال میده کاش دو تا کیر داشتی و یکی رو میذاشتی تو کوسم -کوست هوس کیر کرده ؟/؟اونم می کنم . دوستت دارم مامان . اجازه هست آبمو بریزم تو کونت ؟/؟-نیکی و پرسش ؟/؟مگه میشه زمین خشک از آب خوردن بدش بیاد ؟/؟دیگه معطلش نکرده سر شیر آبو باز کرده زمین مامانو آبیاری کردم . سوراخ کونش حسابی سیراب شده بود . می دونستم کوسش هم  تشنه هست و هم پر آب . اول باید آبشو می کشیدم بعد بهش آب می دادم . از همون طرف گاییدن مامانو شروع کردم . کوس خیس و داغش مدام التماسم می کرد که با شدت بکنمش . شهین جونم ناله می کرد فریاد می زد -کیر رررررتو تا ته بفرست بزززززن کوسسسسسسمو پاره کن جررررررششششش بده همه کیرتو می خوام . بیضه هاتو اگه نمی تونی بفرستی لااقل بمالش به کوسم . تند تند زود باش . همه این جملاتو نفس نفس زنان به زبون می آورد . حشری بودن و ناله کردنهاش بیشتر هوسیم کرده بود -اوخخخخخخخ قربون کیییییرررررررررت من مرررررررردم از خوشششششششی اومد اوخ جووووووون آبببببم اومد . خالی کردم حالا آبببببتتتتتو میخخخخوام . بددددده زود باش -مامان بگگگگگگیر که اومد آب کییییییییر . سر شیر آبمو واسه کوسش باز کردم . می خواستیم به عشقبازی خودمون ادامه بدیم که هردو احساس کردیم که شاش داریم . مامان می خواست بره دستشویی که بشاشه ازش خواستم که با هم بریم حموم و رو تن من بشاشه و من کیف کنم . شهین جونم به این شرط قبول کرد که منم با کیرم روی تنش بشاشم . دیوونگیمون گل کرده بود هر کدوممون دو سه تا لیوان آب خوردیم رفتیم حموم چند دقیقه ای با هم وررفته تا مثانه امون سنگین تر بشه . بعد ایستاده کیر و کوسمونو به طرف هم نشونه رفته و با شاش همدیگه غسل می کردیم . شاشمون که تموم شد گاییدن مامانو شروع کرده بعد از یک صابون مالی حسابی هردومون حسابی ریلکس شده از حموم اومدیم بیرون جای شکرش باقی بود که هنوز شهناز جون از کلاس زبان بر نگشته بود.  عید آمد و بهار هم گذشت و تابستان رسید . دو ترم از درسای دانشگاه رو با موفقیت پشت سر گذاشته بودم . تعطیلات عید منو پیش آبجی شهناز هم رسوا کرده بود . هر چی خواستم تحمل کنم و این دو هفته تعطیلات عیدو از کوس کردن منصرف شم نتونستم ... ادامه دارد..نویسنده ..ایرانی 

5 نظرات:

matin گفت...

زیباست زیبا

ایرانی گفت...

متشکرم متین جان .تندرست باشی ..ایرانی

ناشناس گفت...

اگه بدازمدفوع
کردن مامانش کونشومیشست صمیمانه تربود

ناشناس گفت...

اگه بدازمدفوع
کردن مامانش کونشومیشست صمیمانه تربود

ایرانی گفت...

شاید درست بگی ولی یه جوری می شد ....ایرانی

 

ابزار وبمستر