ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

وسوسه پیروز 3

لامپای اتاقو روشن کرد تا ترس و خجالت خواهرای بسیجی بریزه . طوبی و نر گس دیگه تلویزیون نگاه نمی کردند . فقط با تعجب به این دو تا دختر قرتی زل زده بودند . هر یک از این دو لز کار دامن یکی دیگه رو پایین کشید . عجب کون بر جسته ای داشتند . سپیده و ساناز آیینه همدیگه شده بودند . خیلی هماهنگ کار می کردند . معلوم بود خیلی تجربه دارند . کوس هر دو تا شون براق براق بود سفید و تر و تمیز . روی زمین دراز کشیده و نسبت به هم وارونه قرار گرفتند . سپیده روی ساناز دراز کشید . شروع کرد به خوردن و لیسیدن کوس ساناز در حالی که کونش روی دهن ساناز قرار داشت و اونم کوس سپیده رو از لای درزکونش لیس می زد .-آه سپیده تو رو دارم کییر می خوام چیکار بکن بخور حال بده .-دمت گرم ساناز فرو کن انگشتتو بذار تو کوسسسسم بذار دیگه . هر انگشتت واسسسسم یه کییره بعد خودش از جلو همین جور که داشت کوس سانازو می لیسید یکی دو انگشتشم فرو کرد تو کوس اون و ساناز هم از پشت تلافی کرد و طوبی و نرگس هاج و واج مونده بودند -نرگس این انگشت که میره داخل ,پرده پاره نمیشه ؟/؟-نمی دونم در بعضیها تا سر و دهنه 5 سانت فاصله داره و در بعضیها هم یکی دو سانت کمتر یا بیشتر .اینارو نمی دونم من که دیگه تحملشو ندارم . اینا این قدر از نظر اخلاقی ضعف داشتن و ما نمی دونستیم ؟/؟سپیده برای یکی دو دقیقه از جا بلند شد و به آشپز خونه رفت و وقتی که بر گشت یک سبد از وسایل پلاستیکی و انواع و اقسام میوه همراش بود . چند تا کیر مصنوعی و خیار و موز و بادمجون و هویج از انواع و اقسام مختلف .-عزیزم ساناز جون ببین الان با کدومش بیشتر حال می کنی ؟/؟ساناز ور چین کرد و گفت فعلا حس کیر مصنوعی نیست . یک موز دراز بدون لک و شفاف و یک بادنجون کلفت و دراز و براق برداشت -پس یک کیر سیاه و یک کیر سفید برداشتی ؟/؟هر دو زدند زیر خنده . سپیده بادمجونو گرفت و فرو کرد توی کوس ساناز و ساناز هم موزو فرو کرد توی کوس سپیده . حالتشون همون حالت قبلی بود . هردو به شدت لذت می بردند و ناله می کردند . واسه همین سست می شدند و سرعتشون کم می شد . همین باعث شد که ارگاسمشون به تعویق بیفته .-عزیزم بیابیا یکی یکی آب همو بیاریم . چون تو مهمون منی و تو مرام من اینه که رسم مهمون نوازی رو بجا بیارم . اول من تو رو راضی می کنم بعدا تو این کاررو بکن . نرگس به طوبی گفت حالا دیگه مطمئن شدم که پرده این دو نفر پاره شده . سپیده با بادمجون به جون ساناز افتاد و با شدت و سرعت اونو وارد کوس ساناز کرده بیرون می کشید . خیس عرق شده بود -می بینین بچه ها چقدر کیف داره ؟/؟چه طوری داره حال می کنه ؟/؟حالا شما همش برین دعا بخونین . طوبی گفت متاسفم . واقعا متاسفم . شما بکارتتونو با همین موز و بادمجون از دست دادین ؟/؟-نه عزیزم با کیر با یه کیری کلفت تر از این بادمجون و دراز تر از این موز .-بعدا چه جوری میخواین عروسی کنین ؟/؟-ای بابا ما الان تو قرن بیست و یکم زندگی می کنیم یکی رو گیر میاریم که فرهنگش با ما بخونه . تازه اگه هم نخونه این همه دکتر و پرده مصنوعی هست و گذشت آن زمانی که می خواستی یه دونه از این جراحی ها بکنی باید از هفت خان رستم می گذشتی حالا اگه پارتی داشته باشی همون یکی دو خانو بگذری بسه دیگه . ساناز به اوج حشریت رسیده بود . سپیده سپیده جان محکم تر . میدونم خسته شدی . چند تا دیگه بزنی آبم میاد و صاحبخانه با سرعتی زیاد تر در حالی که از تاب و توان افتاده بود ساناز را به ارگاسم رسوند -آه دستت درد نکنه سپیده جان آبم ریخت . سبک شدم . جوووووون کیف کردم . تنمو حالمو کوسمو همه جامو سینه هامو میزون میزون کردی . ساناز چند دقیقه ای رو تو کیف بعد از ارگاسم موند در حالی که سپیده لباشو رو لباش قرار داده تا اعصابشو به نهایت آرامش برسونه . دقایقی بعد ساناز وظیفه شناس سپیده رو روی تشک خوابوند و کارشو شروع کرد . سپیده بر روی شکم دراز کشیده بود و کونش رو به هوا . ساناز موزو از پشت وارد کوسش کرد و بی وقفه بالا و پایین می کرد . پوست موز از هوس سپیده خیس شده بود . کوسشو آماده آماده کرده بود . فیلم همجنس بازی زنانه ای که از کانال ماهواره ای پخش می شد ادامه داشت و سپیده و بازیگر فیلم هر دو از روی هوس فریاد می زدند -عزیزم کیر مصنوعی بیارم ؟/؟-نه با همین ادامه بده . با اون دستت سینه امو چنگ بگیر . یک کمی تحمل کن . الان میاد . باید به مهمونای عزیزمونم برسیم . بد جوری کف کردن . دیگه نتونست به صحبتاش ادامه بده . محکم لبه تشکو با جفت دستاش فشرد و پس از چند تکون و لرزش و فریاد آهی کشید و آروم شد . ساناز جبران کرده بود . قیافه طوبی و نرگس طوری شده بود که دل سنگ هم واسشون آب می شد . سپیده زیر گوش ساناز زمزمه ای کرد و هرکدوم به سوی یکی از ان دو مات و مبهوت مانده رفتند . هر دوشون مثل مسخ شده ها مقاومتی نکردند فقط با جویدن لباشون می خواستن بگن که متاسفیم و کمی خجالت می کشیم  . بلوز و سوتین اونا رو در آورده و دامنشونو هم از پاشون بیرون کشیدن .. حالا نرگس و طوبی با یک شورت و بدنی سفید و آماده و ملتهب از یک هوس شدید در کنار سپیده و ساناز قرار داشتند . سپیده :من و ساناز خودمون همه کارا رو انجام میدیم نیازی نیست که شما خودتونو خسته کنین . فقط یاد بگیرین دفعه بعد سکس باید دو طرفه باشه . چشمکی به ساناز زد و هردو به طرف شورتهای طرف مقابل خود رفتند . سپیده شورت سفید نرگسو پایین می کشید و بالا می برد با این کار می خواست حشری ترش کنه . دستشو از لای شورت به کوسش رسوند چه دنیایی بود و چه دریایی .!لایه ای از چسبندگیهای کوس نرگس رو دست سپیده نشسته و او اونو به دوشیزه مذهبی نشون داد و بعد کف دست و انگشتاشو لیسید . نرگس با تعجب نگاه می کرد . عاقبت لب باز کرد و با آهی از هوس گفت معطل چی هستی درش بیار دیگه -چشم هر چی خواهر بسیجی بگه . سپیده سینه های خودشو به سینه های نرگس چسبوند سینه های کوچیک و دخترونه و ندوشیده نرگس وسوسه اش کرده بود . لباشو رو سینه دختر از حال رفته گذاشت . کمرشو سست کرده بود . دیگه نمی تونست سر پا وایسه . روی تشک دراز شد -اندام خیلی باحالی داری چه طور تا حالا ازش استفاده نکردی .؟/؟از ون تن و بدنای مرد کشه . نرگس طاقباز روی تشک قرار گرفته بود . سپیده لباشو بوسید و با بوسه های متناوب خود پایین تر اومد به کوسش رسید . زبونشو روی کوس نرگس قرار داد و خیسی اونو مثل عسل نوش جون کرد .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

12 نظرات:

ناشناس گفت...

vaghan tanX

ناشناس گفت...

آقا دستت درست . ,عالی و عالی .
ارادتمند .
مهرداد

ناشناس گفت...

آقا دستت درست . ,عالی و عالی .
ارادتمند .
مهرداد

ایرانی گفت...

آقا مهرداد و آشنای عزیزم رضایت شما یعنی دلگرمی من و تلاش بیشتر برای کارها و آثاری با کیفیت بهتر .پاینده باشید ..ایرانی

مرتضی گفت...

ممنون ایرانی عزیز.

matin گفت...

اقا تو جمع اینا مرد نمیاد ؟؟؟

ایرانی گفت...

آقا مرتضای عزیز و متین جان ممنونم از پیامتون .داداش متین گل !تو این داستان مرد هم میاد در قسمتهای بعدی مختلط هم میشه .فقط در داستان مامان آمپولی من که نگارش اون نیمه کاره بوده قصد ندارم مرد بیارم .نیمه شب خوش ..ایرانی

ناشناس گفت...

ایرانی گلم دمی گرم روند داستان خبر از ماجراهای داغی میده.ببینم چیکار میکنی!!!من که واقعا لذت برئم(نادر)

ایرانی گفت...

نادر عزیزم اون دیگه بسته به نظر شما خوانندگان و دوستان گل منه . هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه هر چند گاهی وقتا اگه ملس باشه من خودم میگم . ولی اگه من خواننده بودم قسمتهای بعدیشو بازم داغ تر از این قسمتها می دونستم .خوش باشی ..ایرانی

ناشناس گفت...

ایرانی جان ممنونم که وقت میذاری و برای پیامهای جدید نظرتو اعلام میکنی.میدونم اینکارت وقتگیره ولی باعث دلگرمی ماهم میشه.موفق باشی

ناشناس گفت...

(نادر)

ایرانی گفت...

داداش نادر ازت ممنونم که می دونی و حس که چقدر دوستانو دوست دارم .نظر همگی شما که جای خود داره همه برام مهمه ولی اونچه که ارزش و اهمیت بیشتری داره خود شما و شخصیت شماست این که در این دنیای کم ارزش این ما هستیم که برای خود و یکدیگر ارزش قائل بشیم .سربلند باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر