واسه لحظاتی ترس برم داشته بود . نمی دونستم که باید چیکار کنم . حس کردم که داره از کوس و کونم آب می باره . با این که ذهن اونو آماده کرده بودم که با شوهرم پژمان سکس کردم ولی هر نادانی هم متوجه می شد که این آبی که داره از بدنم می ریزه نباید مال چند ساعت پیش باشه . آخه اون منو تعقیبم کرده بود و می دونست که کی از خونه در اومدم . با این که خسته و کوفته بودم و اصلا حالی واسم نمونده بود که در اون لحظات بخوام برم سراغ جبار ولی چاره ای ندیدم که تسلیمش شم . یعنی اونو تسلیم خودم کنم . فقط نمی خواستم کاری کنم که اون سمت من بیاد چه دردسری شده .. هم جبار و هم خودمو کاملا بر هنه کردم ..
-جبار .. دراز بکش روی تخت . بذار من باهات حال کنم . با هات ور برم ... جووووووون خیلی وقته نخوردمش . هنوز همون با حالی قبلو داره ... فقط چشاتو ببند و به هیچی فکر نکن . ببین دستمو به کسم می مالم و حال می کنم که چقدر خیس می کنه به خاطر تو
-بذار من واست بمالم ..
-نه ..نه .. نکنه تو این کارو انجام بدی . اصلا از این کارا نکن . باشه ؟ الان من حس دارم خودم با تو حال کنم . چقدر دوست دارم که تو منو دوست داری و ازمن خوشت میاد . تو هم باید شرایط زندگی منو بدونی ..
گوشی خودمو خاموش کردم . تا اگه سیاوش یه زنگی زد من متوجه نشم و بعدا هم بهونه میارم که شارژ باطری تموم شد . دیگه باید انواع و اقسام تر فند ها رو به کار برد . هر چند این تر فند دیگه قدیمی شده و الان دوست پسرا و دخترا و زنا و شوهرا به هم انواع و اقسام دروغا رو میگن . هر چی هم دروغا شاخدار تر باشه انگاری راحت تر باور می کنن . یه نگاهی به کیرش انداختم . اونو از ته گرفتم توی دست خودم ... همون نگاه و کمی ور رفتن با اون طوری حالی به حالیش کرد که دیگه کاری به کارم نداشت . حس کردم که یه چیزی داره از سوراخ کونم راه میفته ... با این که اون لحظه بیشتر دوست داشتم که کیر جبار رو توی کون خودم فرو کنم اون کیر رو توی دستم گرفته و با کسم تنظیمش کردم .
واسه لحظه ای چشاشو باز کرد و گفت از چیزی نگرانی ؟ اصلا معلوم نیست تو چته . این روزا انگار ازم فرار می کنی ..
-عزیزم عشق من . قرار نبود که از این حرفا بزنی تو حالا باید لذت ببری . مثل من که دارم از با حال ترین و لذت بخش ترین کیر دنیا لذت می برم ..
عجب حرفی زده بودم ! شانس آوردم که جبار به این حرف من فکر نکرد . همچین گفته بودم که انگاری تمام کیر های دنیا رو نوش جون کرده باشم . هم خوشم میومد و هم دوست داشتم به جبار نشون بدم این حس و حالت خودمو . این مدل حال کردنو خیلی دوست داشت وقتی که می دونست من لذت می برم مثل خر کیف می کرد . روی کیرش نشسته بودم و ر احت تا نصفه های کیرشو فرستادم توی کسم . دیگه از نصفه به بعد کمی دردم می گرفت . ولی خوشم میومد . چی می شد اگه تا ته می رفت توی کسم . هنوز جا داشت . تا یه حدی خودمو روی کیرش می گردوندم تا حسابی هر چی رو که از اب کیر های بقیه توی کسم مونده بکشم بیرون یا حلش کنم ..
-آخخخخخخخ جبار جبار چشاتو ببند . می خوام حال کنی . کیف کنی ..
خودمو کشیدم بالا .... دیگه خبری نبود ... یه دهن کیر جبار رو ساکش زده و بعد از این که سوراخ کونمو با کرم چربش کرده این بار از کون رفتم روی کیرش نشستم . هر چی گفت که در استیل سگی می خواد منو از کون بکنه قبول نکردم و گفتم الان حسم اینه که به این شکل کون بدم . راستی راستی داشت مزه ام می کرد ... وقتی کیر سیاه جبار رو می دیدم و اون چهره خمار اونو ... ووووووییییییی پرشهای کیر جبار رو توی کونم حس می کردم . داغ شده بودم . اونم داغ کرده بود و آب داغشو یکسره و یکریز توی کونم خالی می کرد آخخخخخخخخخ چه کیفی می کردم ... می سوخت .. تمام تنم می سوخت ... جنده مثل من خاطر خواه و مشتری نداشت . بی خود نبود که بعضی ها فکر می کردند که من اون کاره ام . بازم تماس تکه های گوشتی کیر جبار با سوراخ کون من کارشو کرده بود ..
جبار : آخخخخخخخ آتنا خالی شد .. ریخت .. نتونستم تاب بیارم . تو هنوز ار ضا نشدی . دعوام می کنی ؟
-دعوا که نمی کنم . فقط کیرت رو توی همون کون من داشته باش و تا دلم می خواد باید منو بکنی .. حالا می تونی بیای منو از پشت بکنی .. تا حال کنم ..
با توجه به این که چند تا سکس دیگه هم امروز داشتم و حداقل دو بار ار گاسم شده و خسته هم بودم چشام آب نمی خورد که یک بار دیگه هم ار گاسم شم . ولی جبار آن چنان بلایی بر سرم آورد و جیغمو در آورد که از هوس زیاد دلم می خواست خودمو از یه بلندی پرت می کردم . .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
-جبار .. دراز بکش روی تخت . بذار من باهات حال کنم . با هات ور برم ... جووووووون خیلی وقته نخوردمش . هنوز همون با حالی قبلو داره ... فقط چشاتو ببند و به هیچی فکر نکن . ببین دستمو به کسم می مالم و حال می کنم که چقدر خیس می کنه به خاطر تو
-بذار من واست بمالم ..
-نه ..نه .. نکنه تو این کارو انجام بدی . اصلا از این کارا نکن . باشه ؟ الان من حس دارم خودم با تو حال کنم . چقدر دوست دارم که تو منو دوست داری و ازمن خوشت میاد . تو هم باید شرایط زندگی منو بدونی ..
گوشی خودمو خاموش کردم . تا اگه سیاوش یه زنگی زد من متوجه نشم و بعدا هم بهونه میارم که شارژ باطری تموم شد . دیگه باید انواع و اقسام تر فند ها رو به کار برد . هر چند این تر فند دیگه قدیمی شده و الان دوست پسرا و دخترا و زنا و شوهرا به هم انواع و اقسام دروغا رو میگن . هر چی هم دروغا شاخدار تر باشه انگاری راحت تر باور می کنن . یه نگاهی به کیرش انداختم . اونو از ته گرفتم توی دست خودم ... همون نگاه و کمی ور رفتن با اون طوری حالی به حالیش کرد که دیگه کاری به کارم نداشت . حس کردم که یه چیزی داره از سوراخ کونم راه میفته ... با این که اون لحظه بیشتر دوست داشتم که کیر جبار رو توی کون خودم فرو کنم اون کیر رو توی دستم گرفته و با کسم تنظیمش کردم .
واسه لحظه ای چشاشو باز کرد و گفت از چیزی نگرانی ؟ اصلا معلوم نیست تو چته . این روزا انگار ازم فرار می کنی ..
-عزیزم عشق من . قرار نبود که از این حرفا بزنی تو حالا باید لذت ببری . مثل من که دارم از با حال ترین و لذت بخش ترین کیر دنیا لذت می برم ..
عجب حرفی زده بودم ! شانس آوردم که جبار به این حرف من فکر نکرد . همچین گفته بودم که انگاری تمام کیر های دنیا رو نوش جون کرده باشم . هم خوشم میومد و هم دوست داشتم به جبار نشون بدم این حس و حالت خودمو . این مدل حال کردنو خیلی دوست داشت وقتی که می دونست من لذت می برم مثل خر کیف می کرد . روی کیرش نشسته بودم و ر احت تا نصفه های کیرشو فرستادم توی کسم . دیگه از نصفه به بعد کمی دردم می گرفت . ولی خوشم میومد . چی می شد اگه تا ته می رفت توی کسم . هنوز جا داشت . تا یه حدی خودمو روی کیرش می گردوندم تا حسابی هر چی رو که از اب کیر های بقیه توی کسم مونده بکشم بیرون یا حلش کنم ..
-آخخخخخخخ جبار جبار چشاتو ببند . می خوام حال کنی . کیف کنی ..
خودمو کشیدم بالا .... دیگه خبری نبود ... یه دهن کیر جبار رو ساکش زده و بعد از این که سوراخ کونمو با کرم چربش کرده این بار از کون رفتم روی کیرش نشستم . هر چی گفت که در استیل سگی می خواد منو از کون بکنه قبول نکردم و گفتم الان حسم اینه که به این شکل کون بدم . راستی راستی داشت مزه ام می کرد ... وقتی کیر سیاه جبار رو می دیدم و اون چهره خمار اونو ... ووووووییییییی پرشهای کیر جبار رو توی کونم حس می کردم . داغ شده بودم . اونم داغ کرده بود و آب داغشو یکسره و یکریز توی کونم خالی می کرد آخخخخخخخخخ چه کیفی می کردم ... می سوخت .. تمام تنم می سوخت ... جنده مثل من خاطر خواه و مشتری نداشت . بی خود نبود که بعضی ها فکر می کردند که من اون کاره ام . بازم تماس تکه های گوشتی کیر جبار با سوراخ کون من کارشو کرده بود ..
جبار : آخخخخخخخ آتنا خالی شد .. ریخت .. نتونستم تاب بیارم . تو هنوز ار ضا نشدی . دعوام می کنی ؟
-دعوا که نمی کنم . فقط کیرت رو توی همون کون من داشته باش و تا دلم می خواد باید منو بکنی .. حالا می تونی بیای منو از پشت بکنی .. تا حال کنم ..
با توجه به این که چند تا سکس دیگه هم امروز داشتم و حداقل دو بار ار گاسم شده و خسته هم بودم چشام آب نمی خورد که یک بار دیگه هم ار گاسم شم . ولی جبار آن چنان بلایی بر سرم آورد و جیغمو در آورد که از هوس زیاد دلم می خواست خودمو از یه بلندی پرت می کردم . .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر