حالا دیگه خاطرم کاملا آسوده شده بود . انگار که خطر از سر من رفع شده و اون دیگه نمی تونست کاری انجام بده یا من یه اشتباهی کرده باشم که متوجه خلافکاری من شده باشه . هر چند من که تقصیری نداشتم . ولی با این حال خیلی زشت می شد اگه سیاوش آب کیر مرد دیگه ای رو از سوراخ من بیرون می کشید . اون وقت باید زمین دهن باز می کرد و منو می بلعید . پا هامو انداخت رو شونه هاش و منو به طرف خودش کشید ... با این که توی کونم درد شدیدی رو حس می کردم ولی اون حس آرامشی رو که داشتم به من لذت زیادی می داد .
-اوووووووخخخخخخخ سیا سیا بزنش .. بزنش .... گوشی رو گذاشته بودم رو سایلنت و این جبار لعنتی هم مدام برام زنگ می زد . یه لحظه به سیاوش نگاه کردم و وقتی که متوجه شدم اون حواسش به گوشی من نیست فوری اونو وارو کرده و از دید خارج کردم . هیچی نمی شد باید این دفعه شماره و سیمکارتمو عوض می کردم . خیلی پررو شده بود ...
-اوووووووخخخخخخخ سیا سیا بزنش .. بزنش .... گوشی رو گذاشته بودم رو سایلنت و این جبار لعنتی هم مدام برام زنگ می زد . یه لحظه به سیاوش نگاه کردم و وقتی که متوجه شدم اون حواسش به گوشی من نیست فوری اونو وارو کرده و از دید خارج کردم . هیچی نمی شد باید این دفعه شماره و سیمکارتمو عوض می کردم . خیلی پررو شده بود ...
-وااااااااییییییی سیاوش خیلی می چسبه . خیلی به من حال میدی . لذت زیادی میدی که من نمی دونم اونو با چه حسی بیان کنم .
سیاوش : آتنا .. چقدر خوشحالم که دعوت منو قبول کردی و امشبو اومدی . بدون تو هیچ لذتی نمی بردم . هیچ آرامشی نداشتم ...
-جدی میگی ؟ اتفاقا مونا جون هم دختر خیلی داغیه . من اونو می شناسم . هر پسری که با اون بوده بهش خوش گذشته . یعنی از این نظر خیلی مشهوره . دخترای دیگه همش میان پیشش تا ازش دستور بگیرن که چه جوریه که می تونی به پسرا حال بدی و اونا رو از خودت راضی نگه داشته باشی ....
این حرفا رو با حرص واسه سیاوش می گفتم و بیشتر شو هم از خودم در آورده بودم . سعی می کردم با تسلط بیانش کنم که اون اثری روکه دوست دارم در سیاوش بذاره . اون حس کرده بود این تغییر حالت منو . طوری که بهم می گفت .
-آتنا حس می کنم که الان روحیه ات به نسبت دقایقی پیش بهتر شده .
-از کجا می دونی عشقم
-یه برق خاصی رو در چهره ات می بینم .
-فدات شم که این قدر راحت منو می شناسی .
-واسه این که خیلی دوستت دارم .
کیرشو از کونم بیرون کشید .. دستمو گذاشتم دور کیرش تا ببینم چسبندگی یا خیسی که حاصل از بیرون کشیدن منی مردایی که ساعنی قبل منو کرده بودن پیدا میشه یا نه که خوشبختانه چیزی پیدا نکردم . اون می خواست منو از پشت بکنه ... مثل بیشتر مردا دوست داشت که به وقت کردن من بتونه کونمو ببینه و منم خوشم میومد که اون این جوری داره از من لذت می بره ... چقدر دردم میومد .. ولی وقتی که دستای محکمشو روی کونم حس کردم دیگه با خودم عهد کردم که در این لحظات هر دردی رو که دارم فراموش کنم . دیگه هر چی باشه از کیر جبار که بد تر نبود . بی انصاف جبار اصلا ملاحظه منو نمی کرد . این که منم شوهری دارم که مثلا زن اونم . اونم باید حس کنه که زن داره . من که نمی تونم نسبت به اون بی توجه باشم . یعنی هفته ای یک بار به من سر بزنه ..؟ سیاوشو چیکار کنم . چقدر واسه خونه بهونه بیارم . غرق در همین افکار بودم که حس کردم کیر سیاوش رو توی کون خودم ..دستای سیاوش رو رو سینه هام حس می کردم . به همون اندازه که با کونم ور می رفت حس کردم که مالوندن سینه هام هم به من همون لذتو میده . در حالی که برام مالش کون یه چیز دیگه ای بود . حس کردم اون چیزی که واسم مهمه اینه که در درجه اول دستای اونو حس کنم . اون حس غریبی رو که می تونه به من انتقال بده و زندگی منو شیرین کنه . دستمو گذاشته بودم زیر کون خودم و با قسمتی از کیر سیاوش که بیرون مونده بود بازی می کردم
-آخخخخخخخخخ آتنا .. آتنا .. عشق من ..
-اوووووووووووفففففففففف چیه ؟ کونم ..کونم ؟
من با دستم کیرشو می مالیدم و اون با کسم ور می رفت .. از چند زاویه با هاش در تماس بودم ...
-بازم فشارش بگیر سیا ...من کیر می خوام .. از بالا می خوام از زیر می خوام .
خیلی خوشم میومد نمی دونم جبار هم در یک همچین حالتی کاری کرد که من ار گاسم شم .. ولی حالا بهتره حتی بهش فکر هم نکنم چون این جوری خیانت میشه ..
-وووووووووییییییییی کسسسسسسسسم کسسسسسسسم سیا انگشتت رو هم کردی توی کس من ....آخخخخخخخخخخخ من کیر می خوام . بزن کیرت رو بکوبون ...به ته کسسسسسسم آخخخخخخخخخخ
-آههههههههههه عزیزم ... بگو چی می خوای .. هر چی بخوای بهت میدم .
ولی اون درساشو خیلی وارد بو د ..
-من تو رو می خوام . همینو ادامه بده ... ادامه دارد.. نویسنده ... ایرانی
-وووووووووییییییییی کسسسسسسسسم کسسسسسسسم سیا انگشتت رو هم کردی توی کس من ....آخخخخخخخخخخخ من کیر می خوام . بزن کیرت رو بکوبون ...به ته کسسسسسسم آخخخخخخخخخخ
-آههههههههههه عزیزم ... بگو چی می خوای .. هر چی بخوای بهت میدم .
ولی اون درساشو خیلی وارد بو د ..
-من تو رو می خوام . همینو ادامه بده ... ادامه دارد.. نویسنده ... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر